درس اسفار استاد فیاضی

82/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل الرابع فی أن للوجود حقیقة عینیة / ثمرات اصالت وجود/ ثمره چهارم: وجود فرد دارد/اقوال در وحدت یا کثرت فرد وجود/ج1/ ص 44
 ثمرات اصالت وجود
 ثمره ی چهارم
 للوجود فرد بل افراد.
 صرح فی المطارحات/ص 346، بانه لا فرد للوجود فی الخارج و انه صفة ذهنیة لامر عینی.
 شیخ اشراق صفت را دو قسم می کند:
  1. صفات برای وجود ذهنی و عینی است. مثل بیاض
  2. فقط صفت برای وجود ذهنی است. خود دو قسم است
  3. موصوفشان نیز امری ذهنی است. مثل کلیت و نوعیت
  4. موصوفشان امری خارجی است. مثل امکان و وجوب و وجود
 (علامه طباطبایی قائل هستند به اینکه وجود فرد ندارد چون مفهوم در ذهن است و خارج بعینه نمی تواند به ذهن بیاید. مفهوم وجود نمی تواند فرد داشته باشد چون فرد همان کلی است که با قیدی تبدیل به جزئی شده است. سرنخ این مطلب را خود ملاصدرا داده است ولی خود اینجا ملتزم به نتیجه اش نشده است. اما مرحوم علامه به لوازمش نیز ملتزم شده اند.
 اشکال مطابقت ذهن و خارج را نمی توان با بحث وجود ذهنی حل کرد. به قول شهید مطهری در وهله اول همه افراد فکر می کنند که خود خارج را می بینند و اگر به آنها بگویی ممکن است اشتباه دیده باشند را غیر معقول می دانند. اما فیلسوف وقتی سراغ این مسأله می آید می گوید من خارج را نمی بینم بلکه صورتی از خارج را می بینم و درک می کنم که امکان دارد این صورت با واقع و خارجش مطابق نباشد. پس بحث وجود ذهنی در واقع اشکال را ایجاد می کند نه اینکه اشکال مطابقت را حل کند. مراجعه شود به رسالة آقای عارفی در تطابق صورت ذهنی و خارج.)
 و لکن معنی اصالة الوجود ان للوجود فرد بل افراد فی الخارج و صرح بذلک فی
 اسفار/ ج1/ ص 43 و ص 120 و ص 257 و ص 258 و ص 345 و ص 392
 اسفار/ ج4/ ص 275
 اسفار/ ج6/ ص 58 و ص 60 و 82
 اسفار/ ج7/ ص 263
 تعلیقه حاجی بر اسفار/ ج1/ ص 411
 رحیق مختوم/ ج6/ بخش دوم/ ص 44 و بخش اول/ ص 448
 اقوال در وحدت یا کثرت فرد وجود
 لکن اختلفوا بعد القول باصالة الوجود فی ان فرد الوجود واحد او کثیر، علی ثلاثة اقوال:
 قول اول: قول العرفاء
 للوجود فرد واحد و هو الله تعالی و ما سواه لیست بموجودات و انما ظهورات لذلک الوجود الواحد الحق [1] .
 قول دوم: قول آخوند
 للوجود افراد متکثرة حقیقة و لکن هذه المتکثرات عین الوجود الواحد القیوم. = الوحدة فی عین الکثرة.
 اسفار/ج8/ ص 224
 شرح اصول کافی/ ص 416 و 417 طبع رحلی محمودی
 اسفار/ ج2/ ص 300
 اسفار/ ج2/ ص 292
 (من هستم و دیگران نیز هستند. من و دیگران غیر از هم هستیم اما همه به عین وجود خدا موجودیم. بنابر این نظر دیگر چیزی در عالم خلق و ایجاد نمی شود. خلق طبق این معنا به معنای خلق از عدم نیست. معلول جهتی از جهات علت است نه اینکه نبود سپس موجود شد.
 علامة در تعلیقات اسفار تصریح دارند تشکیک ملاصدرا عین وحدت وجود او است یعنی وحدت در عین کثرت. )
 توضیح
 همان طور که ملاصدرا می گوید، راه فهم این نظر توجه به نفس و قواست.
 دو قول در نفس و قوای نفس
 فنقول فی النفس و قواها قولان:
 نظر اول: نظر مشائین
 حیث یعتقدون علی اساس قاعدة الواحد ان النفس لیس لها الا فعل واحد [2] و اما الادراکات المختلفة و کذا التحریکات فلکل منها فاعل یسمونه قوة، لان القوة هنا بمعنی المبدء الفاعلی.


[1] - نظر آخوند این است که این نظر جهله ی صوفیه است، ولی استاد فیاضی دام ظله می گوید مختار جهله ی صوفیه نیست، بلکه ابن عربی و دیگران نیز همین را قائلند.
[2] - تعقل یا مدیریت یا ... .