درس اسفار استاد فیاضی

82/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل الثانی فی أن مفهوم الوجود مشترک محمول علی ما تحته حمل التشکیک لا حمل التواطؤ/مشترک لفظی و معنوی خود مشترک لفظی است/ ده معنا برای لفظ وجود/ ثمرات بحث/ج1/ ص 35
 الفصل الثانی فی أن مفهوم الوجود مشترک محمول علی ما تحته حمل التشکیک لا حمل التواطؤ
 مفهوم الوجود مشترک معنوی
 (لفظ وجود: یا همان وجود لفظی وجود، مشترک لفظی است.
 مفهوم وجود: یا همان صورت ذهنی وجود یا وجود ذهنی وجود، مشترک معنوی است.
 معنای وجود: همان محکی مفهوم وجود است که به آن حقیقت وجود نیز گفته می شود.)
 مشترک لفظی بودن «مشترک لفظی و معنوی»
 مشترک لفظی و مشترک معنوی، مشترک لفظی است میان
 الف: معنای ادبی:
  1 مشترک لفظی در اصطلاح ادیب: لفظی که برای معانی متعدد وضع شده است. معانی متعدد ممکن است همه جزئی، یا کلی یا مخلوط باشد.
  2 مشترک معنوی در اصطلاح ادیب: لفظی که برای معنای کلی وضع شده است.
 ب: معنای فنی یا معنای حکمی و فلسفی
  1 مشترک لفظی در اصطلاح حکیم: مفاهیم متعدد و مباین. منظور از تباین، نسب اربع نیست بلکه منظور یکی نبودن مفهوم است اگرچه نسبت تساوی داشته باشند مثل ناطق و ضاحک.
  2 مشترک معنوی در اصطلاح حکیم: یعنی مفهوم واحد.
 تفاوتهای مشترک لفظی و معنوی دراصطلاح حکیم و ادیب
 مراجعه شود: تعلیقات استاد فیاضی بر نهایة و تعلیقات علامه بر جلد دوم اسفار/ ص248
  1. در اصطلاح ادیب، این دو وصف، وصف الفاظند و در اصطلاح حکیم، وحدت و تعدد مفهوم است.
  2. معیار در اصطلاح ادیب، وحدت و تعدد وضع است و در اصطلاح حکیم، وحدت و تعدد مفهوم است.
  3. این در اصطلاح ادیب، برحسب زبان ها فرق می کند و در اصطلاح حکیم، برحسب زبان ها فرق نمی کند.
  4. دلیل برای اصطلاح ادیب، تبادر، نص اهل لغت، عدم صحت سلب، اطراد و ... است و دلیل برای اصطلاح حکیم، وجدان -به معنای منطقی- و برهان است.
 لفظ وجود مشترک لفظی است
 لفظ وجود مشترک لفظی است میان:
 (ملاصدرا بر مشترک لفظی بودن لفظ وجود بسیار تأکید کرده است. مراجعه شود:
 اسفار/ ج1/ص 64 و 65 طبع ایران
 اسفار/ ج2/ ص 189 و 329 و 333
 تعلیقة آخوند بر شرح حکمة الإشراق /ص 183
 (وجود خارجی، وجود ثبوتی است اما مفهوم وجود، وجود اثباتی است)
  1. مفهوم وجود به معنای مصدری
  2. مفهوم وجود به معنای اسم مصدری
  3. حقیقت وجود به معنای مصدری
  4. حقیقت وجود به معنای اسم مصدری
  5. لفظ وجود به معنای مصدری: موجود بودنِ.... این معنا احتیاج به فاعل دارد
  6. لفظ وجود به معنای اسم مصدری: هستی. احتیاج به چیزی ندارد.
  7. پیدا کردن یا وجدان: وجدته
  8. خداوند: این کلام عرفا است.
  9. وجود منبسط.
  10. است: وجود ربطی
 (لفظ وجود بین بیش از ده معنا مشترک لفظی است و ما این تعداد را استقرا کردیم و ممکن است بیش از این معنا داشته باشد)
 ثمرات بحث: [1]
 (بعضی می گویند لفظ وجود مشترک لفظی است بین همه موجودات و در هر قضیة که محمول، وجود است، محمول به معنای وجود به کار رفته است. اما این بیان حضرت امیر، کلام این گروه را رد می کند. به عبارتی«الواجب موجود» هم معنا نیست با قضیة« الواجب واجب».)
  1. از مقدمات اصالت وجود است. یعنی اینکه مختص غیر از مشترک است.
  2. دلیل تشکیک وجود است. (بعد از اصالت وجود هیج مسأله ای به مهمی تشکیک نیست)
  3. فلسفه، علم واحد است.
 (اگر وجود هفتاد معنا داشته باشد، برای هر یک علم خاصی لازم است که از آن بحث می کند. پس اگر فلسفة علم واحد است، موضوعش باید امر واحد باشد.)


[1] - ثمراتی که آخوند در این بحث ذکر کرده است.