درس اسفار استاد فیاضی

82/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل الأول فی موضوعیة الوجود للعلم الإلهی/ غشاوة وهمیة و ازاحة عقلیة/ تقسیم علت به خارجی و تحلیلی/ اقسام عرض/ بیان اشکال در تعریف عرض ذاتی/ ج1/ ص 30
 تمهید اول
 علیت دو قسم است
  1. علیت خارجی: آن است که وجود علت در خارج غیر از وجود معلول است.
  2. ــــ. تحلیلی: آن است که وجود علت در خارج عین وجود معلول است، ولی در معنا و تحلیل عقل مغایر آن است.
 (از مسائل مهم فلسفة تقسیم علت به تحلیلی و خارجی است. بین علت و معلول باید غیریت باشد. اگر این غیریت در وجود خارجی باشد، علیت خارجی داریم. و اگر غیریت فقط در معنا باشد و در وجود عین هم باشند، علیت تحلیلی داریم.
 برهان لمی از مصادیق بارز علیت تحلیلی است. «الإنسان حیوان و کل حیوان حساس، إذن: الإنسان حساس» در این برهان لمی، حیوانیت انسان ثبوت الأوسط للأصغر علت برای حساسیت انسان ثبوت الأکبر للأصغر است. پس حیوانیت برای حساس بودن انسان علت تحلیلی است و هر سه حد وسط و اکبر و اصغر به یک وجود موجودند.)
 تمهید دوم
 اقسام عرض
 عارض [1] تقسیم می شود به عارض بلا واسطه و عارض با واسطه، [2] اول عارض شیئ لذاته و واسطه یا امری داخلی است و یا امری خارجی، واسطه ی داخلی یا اعم است (جنس) یا مساوی (فصل)، واسطه ی خارجی یا اعم است یا مساوی یا اخص یا مباین. [3]
 عرض به حصر عقلی شش صورت است:
 1 عارض بلا واسطة: عارض للشی لذاته. «الوجود أصیل». این قسم علت نمی خواهد
 - عارض با واسطه : که واسطه یا داخلی است یا خارجی
  - واسطه امری داخلی یعنی ذاتی است. خود دو قسم است یا أعم است یا مساوی
  2 واسطه أعم است یعنی جنس است. «الإنسان متحیز لأنه جسم.
  3 واسطه مساوی است یعنی فصل است. «الإنسان متعجب لأنه ناطق»
  - واسطه امری خارجس است که چهار قسم است: یا أعم است یا أخص است یا مباین است یا مساوی
  4 واسطه أعم است. «الإنسان قابل للانقسام لأنه متکمم»
  5 واسطه أخص است. «الإنسان محبوب لله تعالی لأنه خلیفته»
  6 واسطه مساوی است. «الإنسان ضاحک بالقوة لأنه متعجب»
  - واسطه مباین است. « الحدید حار بالنار» باید گفت این قسم غلط است زیرا «الحدید حار لأنه مقارن للنار» که قرب عرضی حدید است و نار واسطه نیست. پس این نوع را نداریم و شق هفتم نمی شود.
 عرض ذاتی: الخارج المحمول الذی یلحقه الشیء لذاته أو لأمر یساویه. پس طبق تعریف عرض ذاتی می تواند واسطه داشته باشد یا نداشته باشد و وساطه می تواند داخلی باشد یا خارجی. بنابر این عرض ذاتی شامل شماره های 1 و 3 و 6 می شود.
 اشکال
 با این که باید در هر علم از عوارض ذاتی موضوع بحث شود، می بینیم در همه ی علوم از چیزهایی بحث می کنند که از خواص نوع موضوع علم است، نه از خواص خود موضوع. به عبارت دیگر از احکامی بحث می شود که أخص از موضوع است در حالی که چیزی که به خاطر أمری اخص عارض موضوع شود، عرض ذاتی نیست.
 احکامی که در علوم بحث می شود، دو قسم است
  1. مربوط به موضوع علم است. الوجود اصیل و مشکک.
  2. مربوط به نوعی از انواع موضوع علم است. مثل «الواجب بالذات واجب الوجود من جمیع الجهات» و یا «الممکن ما لم یجب لم یوجد»
 (به جای عوارض ذاتی گفتیم خواص زیرا عوارض ذاتی همواره خاصة هستند و هیچ عرض ذاتی أعم از موضوع خودش نیست. زیرا اگر عرض ذاتی است، مساوی است با عارض الشیء لذاته او لأمر یساویه. پس اگر به خاطر ذاتش این وصف را دارد، این وصف فقط برای این ذات است همین طور است اگر به خاطر واسطه مساوی باشد. بله اگر واسطه اعم باشد، می تواند جای دیگری هم موجود شود. پس اینکه می گویند در علم از خواص موضوع بحث می شود، درست است زیرا عرض ذاتی همیشه خاصة است.
 ملاصدرا ابتدا دو جواب از دیگران نقل می کند و سپس خودش به این اشکال جواب می دهد)
 بيان ذلك أن موضوع كل علم كما تقرر ما يبحث فيه عن عوارضه الذاتية- و قد فسروا العرض الذاتي بالخارج المحمول الذي يلحق الشي‏ء لذاته أو لأمر يساويه- فأشكل الأمر عليهم لما رأوا أنه قد يبحث في العلوم عن الأحوال التي يختص ببعض أنواع الموضوع بل ما من علم إلا و يبحث فيه عن الأحوال المختصة ببعض أنواع موضوعة. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‏1، ص: 30


[1] - عارض، عرض، عرضی، مرادفند.
[2] - واسطه در بحث اقسام عرضی به معنای علت است.
[3] - ر.ک. : شرح مطالع.