درس اسفار استاد فیاضی

82/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل الأول فی موضوعیة الوجود للعلم الإلهی/ موضوع الهیات چیست؟ / مسائل الهیات چیست؟/ج1/ ص 23و 24 و 25
 المرحلة الأولی فی الوجود
 المنهج الأول فی أحوال نفس الوجود
 الفصل الأول فی موضوعیة الوجود للعلم الإلهی
 موضوع الاهیات چیست؟
 اگر چیزی مثل انسان می بینیم، سه گونه محمول دارد:
  1. واحد یا کثیر، کلی یا جزیی، بالفعل یا بالقوه، ثابت یا سیال.
  2. مساوی یا بزرگ تر یا کوچک تر.
  3. متحرک یا ساکن، حار یا بارد.
 منتها محمول نوع دوم گر چه بر انسان حمل می شود، ولی در حقیقت حیثیت تقییدیه دارد؛ یعنی انسان به صرف این که موجود است، متصف به این صفات نمی شود؛ بلکه به قید کمیت، متصف می شود.
 محمول نوع سوم هم گر چه بر انسان حمل می شود، ولی در حقیقت حیثیت تقییدی دارد؛ یعنی انسان به صرف این که که موجود است، متصف به این صفات نمی شود؛ بلکه به قید جسمیت متصف می شود. ولی محمول های نوع اول اگر بر موجودی مثل انسان حمل می شود، این محمول در حقیقت به آن موجود از آن حیث که موجود است، یعنی حیثیت تقییدیه ندارد.
 محمولهای نوع دوم همان هایی است که در ریاضیات بحث می شود و موضوعش کم است.
 محمولهای نوع سوم همانهایی است که در طبیعیات بحث می شود و موضوعش جسم است .
 محمولهای نوع اول چیزهایی است که موضوعش موجود مطلق یا همان موجود بما هو موجود است و این علم الاهیات بالمعنی الأعم نامیده می شود.
 (الهیات بالمعنی الأعم در برابر ریاضیات و طبیعیات بحث می کند.
 دعوت کردن حسن با توجه به زید سه صورت دارد:
 الف: حسن با زید دعوت است. به شرط شیء
 ب: حسن تنها دعوت است. به شرط لا
 ج: حسن به هر نحو که باشد دعوت است. لا بشرط قسمی
 مقسم وجودی غیر از اقسام ندارد پس موجود بما هو موجود لا بشرط قسمی است نه مقسمی)
 مسائل الاهیات چیست؟
 مسائل سه دسته است:
 (استاد مصباح: در عالم مادة علیت زیاد است. بعد از آن عالم مثال است که علت مادة است. عالم عقول که علت عالم مادة و مثال است. پس ایندو علت عالی اند برای عالم ماده و خدا در رأس همه علل است و علة العلل است)
  1. بحث از عوارض ذاتی موجود بما هو موجود (امور عامه).
  2. بحث از ماهیات (جواهر و اعراض).
 اگر چه ماهیات را دیگران از عوارض ذاتی وجود نمی دانند، ولی طبق مبانی ما که وجود اصیل است ، ماهیات از عوارض ذاتی وجودند، و لذا «الانسان موجود»، از قبیل عکس الحمل است.
 (بنابر اصالت ماهیت، وجود اعتباری است و معروض ماهیت است. بنابر این ماهیت عرض ذاتی وجود نیست و خارج از فلسفة است.
 اگر ماهیت اعتباری محض باشد، دیگر عرض ذاتی وجود نیست. طبق تقریر ما از ملاصدرا، ماهیت در خارج عین وجود است گرچه در ذهن غیر آن است. اما علامة طباطبایی می فرمایند ماهیت حد وجود است. اما در کتب ملاصدرا حتی یکبار نیز ماهیت را حد وجود ندانسته است.
 همه می گویند ماهیت یعنی «ما یقال فی جواب ما هو». یعنی ماهیت چیستی شیء را بیان می کند. اما اگر ماهیت را به معنای حد وجود گرفتیم، ماهیت به معنای این است که «شیء چه چیزی نیست».
 بحث الهیات بالمعنی الأخص همانطور که علامة طباطبایی ذکر کرده اند ذیل بحث وجوب و امکان باید بحث شود اما ملاصدرا طبق کتب قدما این بحث را مستقلا بحث کرد است)
 المرحلة الأولى في الوجود و أقسامه الأولية
 و فيها مناهج‏
 الأول في أحوال نفس الوجود
 و فيه فصول‏
 فصل (1) في موضوعيته للعلم الإلهي و أولية ارتسامه في النفس‏
 اعلم أن الإنسان قد ينعت بأنه واحد أو كثير و بأنه كلي أو جزئي و بأنه بالفعل أو بالقوة و قد ينعت بأنه مساو لشي‏ء أو أصغر منه أو أكبر و قد ينعت بأنه متحرك أو ساكن و بأنه حار أو بارد أو غير ذلك ثم إنه لا يمكن أن يوصف الشي‏ء بما يجري مجرى أوسط هذه الأوصاف إلا من جهة أنه ذو كم و لا يمكن أن يوصف بما يجري مجرى آخرها إلا من جهة أنه ذو مادة قابلة للتغيرات لكنه لا يحتاج في أن يكون واحدا أو كثيرا إلى أن يصير رياضيا أو طبيعيا بل لأنه موجود هو صالح لأن يوصف بوحدة أو كثرة و ما ذكر معهما فإذن كما أن للأشياء التعليمية أوصافا و خواص يبحث عنها في الرياضيات من الهيئة و الهندسة و الحساب و الموسيقي و للأشياء الطبيعية أعراضا ذاتية يبحث عنها في الطبيعيات بأقسامها كذلك للموجود بما هو موجود عوارض ذاتية يبحث عنها في العلوم الإلهية- فموضوع العلم الإلهي هو الموجود المطلق و مسائله إما بحث عن الأسباب القصوى لكل موجود معلول كالسبب الأول الذي هو فياض كل وجود معلول من حيث إنه وجود معلول و إما بحث عن عوارض الموجود بما هو موجود و إما بحث عن‏ موضوعات سائر العلوم الجزئية فموضوعات سائر العلوم الباقية كالأعراض الذاتية [1] لموضوع هذا العلم و سيتضح لك من طريقتنا في تحقيق مباحث الوجود التي هي حقيقة دار الأسرار الإلهية أن الماهيات من الأعراض الأولية الذاتية لحقيقة الوجود كما أن الوحدة و الكثرة و غيرهما من المفهومات العامة من العوارض الذاتية لمفهوم الموجود بما هو موجود فاستقام كون الموضوعات لسائر العلوم أعراضا في الفلسفة الأولى‏. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‏1، ص: 23و 24 و 25
 (عبارت امروز عینا در شرح هدایة اثیریة / ص 219 آمده است. شرح هدایة اثیریة اولین کتاب ملاصدرا است. )


[1] طبق نظر همه علل عالی و احکام کلی وجود جزء فلسفه است. اما ماهیات فقط طبق بیان صدرا عرض ذاتی فلسفة است و طبق تقریر دیگران از اصالت وجود و فلسفة صدرایی گرچه ماهیت خارج از فلسفة است، اما طردا للباب آنرا مطرح کرده اند.