99/11/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الفاظ/المشتق /نظر مرحوم نائینی ره در باب مشتق
خلاصه جلسه گذشته :
بحث ما در مشتق بود و نظرات مرحوم آخوند خراسانی ره را مطرح کردیم که مرحوم آخوند فرمودند که مشتق منحصر در اسم فاعل و اسم مفعول نیست و آنچه که جریان بر ذات پیدا کند چه عرضی یا عرضیا باشد منظور ما از مشتق اصولی خواهد بود و اینکه آیا مشتق حقیقت در متلبس یا اعم از متلبس و منقضی است ایشان فرمودند در منقضی عنه التلبس نمی توانیم بگوییم معنای حقیقی مشتق است و اگر بخواهیم عن تحقیقا بررسی کنیم من معتقدم که جایی که جری نسبت و حال تلبس با هم توافق دارند مشتق در همانجا حقیقت است .
نظر مرحوم نائینی ره در باب مشتق : الأمر الثامن في المشتق و قبل الخوض في المقصود ينبغي تقديم مقدمات (المقدمة الأولى) لا خلاف بينهم في صحة استعمال المشتق في المتلبس بالمبدإ فعلا و المنقضى عنه و ما لم يتلبس به بعد و لكنه يتلبس به في الاستقبال (و كذا) لا خلاف في كونه مجازاً في الأخير (كما انه لا خلاف أيضاً في عدم صحة استعمال الجوامد كالإنسان و الحجر و غير ذلك الا في خصوص المتلبس و ان استعماله في غيره يعد من الأغلاط و لو كان مما انقضى عنه المبدأ كما سيظهر وجهه إن شاء اللّه تعالى (انما) الخلاف في كونه حقيقة في خصوص المتلبس أو الأعم منه و من المنقضى عنه[1]
توضیح استاد : امر هشتم در بحث الفاظ در باب مشتق است و قبل از ورود در بحث مشتق چند مقدمه را تقدیم می کنیم ؛ مقدمه اول اینکه اختلافی بین اصولین نیست که صحیح است استعمال شود مشتق در متلبس به مبدا فعلا ، و اگر در گذشته هم متلبس بوده می توانی استعمال کنی و از دیروز به بعد این دیروز به بعد متلبس نیست و کسی متلبس نبوده و در آینده متلبس است این هم می شود گفت ، اگر کسی در آینده متلبس است و امروز متلبس نیست در نطق تو ، استعمال تو درست است اما استعمال مجازی است چون استعمال اعم است از حقیقی و مجازی .
لذا در 2 جا خلاف نیست ؛ یکی آنجا که الان متلبس است و می گویی زید ضارب اینجا لا خلاف در اینکه این استعمال درست است و حقیقت است ، یکی هم جایی که دیروز بود الان نیست و در آینده هست این استعمال هم لاخلاف اما در مجاز .
یک لاخلاف دیگر هم میفرمایند : در جوامد مثل انسان و مثل حجر و غیر اینها استعمال جایز نیست نه حقیقتا و نه مجازا الا در خصوص متلبس ، یعنی کسی که متلبس به انسانیت است می توانی بگویی انسان ، اگر شما اسنان و حجر را در غیر خصوص متلبس به انسانیت و حجر استعمال کردید این غلط است ولو این خاکی که الان می گویی حجر هزار سال پیش سنگ بوده ، نمی توانی بگویی هذا حجر ، کما اینکه بعدا وجه این می آید . اختلاف اصولیین در این است که آیا استعمال مشتق حقیقت در خصوص متلبس است و یا اعم از متلبس و منقضی است.
(المقدمة الثانية) المراد بالمشتق في محل الكلام ليس خصوص اسم الفاعل و المفعول و الصفة المشبهة أو هي مع إضافة بقية المشتقات المصطلحة كأسماء الأمكنة و الأزمنة و الآلات بل كل مفهوم جار على الذات و لم يكن ذاتياً أو منتزعاً عن مقام الذات سواء كان مبدؤه من المصادر الحقيقية المتصرفة أو من المصادر الجعلية غير المتصرفة كالزوجية و الرقية و أمثالهما [2]
توضیح استاد : مراد مشتق در محل کلام ما خصوص اسم فاعل و اسم مفعول و صفت مشبه نیست بلکه مراد ما از مشتق هر مفهومی که جریان بر ذات پیدا بکند که نه ذاتی است و نه منتزع از ذات است این مشتق اصولی است حالا مبدا آن از مصادر حقیقیه متصرفه باشد مثل ضرب و قیام و ... باشد یا مشتق ها مبدا آنها از مصادر جعلیه غیر متصرفه است مثل زوجیت و رقیت و ... ،