1400/12/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مرور بحث مرحوم آخوند و بررسی نظر مرحوم آیت الله خوئی در مورد شک هنگام مواجهه با واجب تعبدی و توصلی
استاد : مرحوم آخوند خراسانی فرمودند : توصلی آن واجبی است که از صیغة امر برداشت میشود . وجوب آن به دلالت لفظ صیغة امر ثابت میشود و علم به این داریم که در آن قصد تقرّب لازم نیست ، این واجب توصلی است .
اما اگر علم پیدا شد که در اتیان این واجب قصد تقرب لازم است ، این واجب تعبدی است . اشکال در آنجا بوجود آمد که مکلف شک کرد این واجبی که مدلول صیغة امر است و از صیغة امر برداشت شد ، آیا تعبدی است و باید با قصد تقرب انجام شود یا اینکه توصلی است و انجام آن بدون قصد تقرب ، تکلیف را از عهدة مکلف بر میدارد .
مرحوم آخوند میفرماید : برای اثبات قصد قربت در اینجا به اطلاق صیغة امر نمیتوان تمسک نمود حال چه اطلاق لفظی باشد و چه اطلاق مقامی . زیرا اطلاق لفظی در این بحث امکان ندارد چون تقرب و قصد تقرب از شئون اطاعت است نه از شئون دلالت صیغة امر .
به اطلاق مقامی نیز نمیتوان تمسک کرد زیرا آمر در مقام بیان تمام شئون و حواشی موضوع نیست.
بنابراین ایشان فرمود در اینجا و عند الشک بایستی به اصول عملیه مراجعه نمود و اینجا محل اجرای اصالهالإشتغال و احتیاط است ؛ یعنی اشتغال یقینی برائت یقینی میخواهد .
و جای بسیار تعجب است که ایشان تصریح به احتیاط مینماید و میفرماید مکلف باید قصد تقرب بیاورد و در اینجا نمیتوان به برائت تمسک نمود . اما عدهای دچار توهم شدهاند و این نیاز به برائت یقینی را گفتهاند که مرحوم آخوند در اینجا اصل برائت را جاری نموده در صورتی که مرحوم آخوند به صراحت اصل برائت را در اینجا رد کرد و به اصاله الإشتغال و احتیاط تمسک نمود .
اما نظر مرحوم آیت الله خوئی :
المبحثُ الثّالث: في التَّعبُّدیَّةِ وَ التَّوصُّلیَّةِ . وَ الکلام فیه یَقَعُ في مَقامین . الأول : أنّه هل یکونُ أصلٌ لَفظیٌّ یَقتَضي التَّعبُّدیةِ أو التَّوصُّلیَّةِ حتي یَرجَعُ إلي عندَ الشَّک أم لا [1] ...
استاد : آیا یک اصل لفظی میتوان پیدا کرد و گفت : در صیغة امر ، اصل این است که وقتی میگوید اتیان کن یعنی مع التّقرب . آیا چنین اصلی وجود دارد یا ندارد؟ یا اینکه اصل این است که وجوب توصلی باشد و یا اینکه اصلاً اصلی وجود ندارد و باید به اصول عملیه مراجعه نمود . استنباط و اثبات کنیم باید به اصول عملیه مراجعه نمود .
... أنَّهُ مَعَ عَدَمِهِ هلِ الأصلُ العلمي في المقام یکونُ هو البرائَة ...
استاد : آیا اگر به اصل مراجعه کردیم ، آیا اصل اینجا برائت است که جاری میشود؟
... حتّي یَثبُتَ التَّوصُّلیَّةِ ...
استاد : یعنی گفته شود مولا فرموده زکات بده ، مکلف نمیداند قصد تقرب باشد یا نباشد؟ آنگاه مکلف بگوید قدر مسلم این است که باید اتیان امر مولا بشود پس زکات آورده میشود؛ اما اینکه دادن زکات از روی تقرب باشد یا نه ، میشود شک بدوی در نتیجه اصاله البرائه جاری میشود .
در اقل و اکثر استقلالی هم ، همینرا میگفتند .
ایشان میفرماید : در مقام دوم ، اگر اصل لفظی نبود آیا اصل عملی در اینجا برائت است؟ یا اینکه اشتغال است؟
... أوِ الإشتغَال حتّي یَثبُتَ التَّعبُّدیَّه ...
پس سه قول را ایشان بیان کرد :
1- اصل لفظی 2- اطلاق ( لفظی یا مقامی ) 3- اصول عملیه ( برائت یا اشتغال )
... وَ کُلُّ ذلک في مَقامِ الشَّک ...
استاد : مرحوم آیت الله خوئی میفرماید همة اینها در مقام شک بود .
... وَ أمَّا لو عُلِمَ بِأَحَدِهما مِن قَرینَةٍ أو دَلیلٍ خَارجیٍّ فَلا کلامَ فیه أصلاً [2] ...
استاد : اگر شک نباشد و علم باشد دیگر جائی برای اجرای اصول عملیه نیست . همچنین نوبت به اجرای اطلاق لفظی و مقامی هم نمیرسد .
بحث در آن جائی است که شک وجود دارد .