1400/11/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مرحوم آخوند_ اگر صیغة امر حقیقت در وجوب نبود آیا ظهور در وجوب دارد؟
مرحوم آخوند : اگر صیغة امر حقیقت در وجوب نبود آیا ظهور در وجوب دارد؟
استاد : در مبحث رابع از کفایه مرحوم آخوند خراسانی نکتهای را مطرح میکنند که بحث امروز در مورد این نکته است .
ایشان میفرماید : اگر من تسلیم مخالفان شوم و بگویم صیغة امر حقیقت در وجوب ندارد ، آیا میتوانم بگویم صیغة امر ظهور در وجوب دارد؟ آیا در آنجا هم اشکال میکنند ؟ به عبارت دیگر : آیا اگر صیغة امر حقیقت در وجوب نداشت میتوان گفت ظهور در وجوب دارد یا ندارد؟
المبحثُ الرّابع [1] : أنَّه إذا سُلِّمَ أنَّ الصِّیغَةَ لا تکونُ حقیقةً في الوجوب؟ [2] ...
استاد: اینجا باید به این نکته توجه داشت که از نظر مرحوم آخوند ظهور یعنی چه؟ چه ابعادی دارد؟ و آیا وقتی ایشان میفرماید : اگر صیغه را دال بر وجوب ندانم آیا میتوان گفت ظهور در وجوب دارد ، منظور ایشان از ظهور چیست؟
در حجیت ظواهر، ایشان یک فصل را به این موضوع اختصاص داده است . ایشان میفرماید [3] :
... فَصلٌ : لا شُبهَةَ في لُزومِ اتّبَاعِ الظَّاهِرِ الکلام الشَّارِع في تعیینِ مُرادِه [4] ...
استاد : کلامِ شارع است ، فقط قرآن نیست ؛ کلام شارع یک وقت از زبان قرآن کریم است یک وقت از زبان نبی مکرم اسلام است .
در اینجا مرحوم آخوند یک في الجملهای دارد که باید دقت بیشتری داشت که این را در آغاز بحث مطرح میکند . اما جائی که ظهور قطعی باشد بالجمله این حرف را قبول دارد اما في الجمله ، اعتقاد ایشان این نیست .
حالا بالجمله یعنی چه؟ یعنی « بِتَمامِهِ » ؛ یعنی وقتی شروع به بررسیِ ظواهر کلام شارع میکند در جائی که قطع به ظهور وجود دارد ، بالجمله و بِتَمامِه و کماله ، این ظهور را حجت میداند . این فیالجمله در آغاز بحث است .
ایشان یک تقسیماتی دارد که ما بیان میکنیم :
ظواهر از نظر ایشان بر دو قسم است . یک وقت ظواهر قطع به ظهورشان است ، یک وقت هم قطع به این ظواهر وجود ندارد .
ایشان در ادامه میفرماید : آیا ظهور همه جا حجت است؟
ایشان میفرماید : مطلق ظهور حجیت ندارد . جائی که در ظهور قطع به ظهور است ، آری در حجیّت ظهور بحثی نیست و همه آن را قبول میکنند ( ظهوری که در کلام شارع است و قطع به آن داریم ) .
سئوال : آیا جائی که قطع به ظهور کلام شارع داریم مگر نص نیست؟ خیر ، نص آن است که تصریح شده است . بنابراین ظهور با نص تفاوت دارد .
اما نسبت به ظهور گاهی قطع وجود دارد و گاهی هم قطع وجود ندارد . حال اگر قطع به ظهور وجود داشت ، حجیّت آن علی الاطلاق است و کسی در آن بحثی ندارد اما اگر جائی ظهور وجود داشت اما قطع به آن وجود نداشت ، در اینجا سه حالت به وجود میآید ( یعنی عدم قطع به ظهور ناشی از سه دلیل است ) :
• احتمال اینکه قرینه باشد و ما ندیده باشیم ( احتمال وجود قرینهای که صیغه را از ظاهر خود برگرداند ) « لِاحتِمالِ وجود القرینةِ الصَّارفَة »
• درکنار صیغه کلامی وجود دارد که احتمال دارد قرینة صارفه باشد ( در کنار کلام ، کلام دیگری هست که احتمال قرینه بودنش میرود ) « لِاحتِمالِ قَرینَةِ الموجود »
• شک در معنای لغوی « لأجلِ الشَّک في مَعنَاهُ اللُّغَوي »
حال در حالت اول ، اصلِ عدم وجود قرینه اجرا میشود و صورت اول به آن جائی که قطع به ظهور داریم ملحق میشود .
در صورت دوم که احتمال میدهیم آنچه موجود است ، قرینة صارفه است ، در اینجا مرحوم آخوند میفرماید : کلام مجمل است و وقتی کلام مجمل شد دیگر ظهور قابل استناد نیست و باید در اینجا به أمارات و اصول عملیه مراجعه نمود .
اما در صورت سوم که ناشی از شک در معنای لغوی است ، اینجا ابهامی وجود دارد که حتّی اگر اذن به قول لغوی پیدا شد ، بازهم قول لغوی حجّیت ندارد . زیرا ایشان مطلق ظن را حجت نمیداند و میفرماید فقط ظن خاص حجت است .