1400/09/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی نظر مرحوم آیت الله خویی(ره) در مورد صیغة امر
در تقریرات درس خارج ایشان نقل شده که فرمودهاند:
الفصلُ الثَّاني : فیمَا یَتَعَلَّقُ بِصیغَتِهِ وَ هیئَتِهِ وَ فیهِ مَباحثُ . الأوّلُ : صیغَةُ الأمر : وَ مَا لَها مِنَ المَعَاني غَیرَالطَّلَب [1] ...
استاد : ایشان میفرماید میخواهیم صیغة امر را مورد بررسی قرار دهیم و راجع به معانی غیر طلبش صحبت کنیم .
ایشان از همین ابتدا میفرمایند : معانیِ غیر طلب در حالی که مرحوم آخوند میفرمود معنی امر طلب است ، همهاش انشاء طلب است ، هم تحدید تعجیز و تسخیر و هم بعث و إغرا و انشاء طلب اما مرحوم آیت الله خویی از همین ابتدا تصریح میکنند که بعضی از معانی امر طلب نیست.
ایشان در ادامه میفرماید : به نظر من در مواردی که صیغة امر در تحدید تعجیز تسخیر ارشاد یا ... به کار میرود ، معنای طلب وجود ندارد بلکه تحدید است یا تعجیز است ... درست در مقابل نظری که مرحوم آخوند خراسانی که فرمود :
... رُبَّمَا یُذکَرُ لِالصیِّغَةِ مَعَانٍ غَیرِ الطَّلَبِ تَبلُغُ خَمسَةَعَشرمَعنَي مِنَ التَّحدید وَ التَّعجیزِ وَ التَّسخیر وَ الإرشاد وَ غیرِ ذلک ...
چه بسا برای صیغة امر معانی غیر طلب ذکر میشود که حدوداً پانزده معنا ذکر شده ، تحدید ، تعجیز، تسخیر ، ارشاد و امثال اینها .
... فَقالَ بَعضٌ بکونِهَا حقیقَتاً في إنشَاءِالطَّلَبِ وَ مَجازاً فِي البَاقي ...
بعضیها گفتهاند : آنجا که انشاء طلب است مثل ﴿أقم الصلاة﴾، اینجا حقیقت است یعنی حقیقتاً صیغة امر در معنای خودش استعمال شده است و در معانی دیگر مثل تحدید تعجیز و ... به صورت مجاز بکار رفته است
... وَ قالَ آخَرُ بِالإشتراکِ اللَّفظي ...
یک عده هم گفتهاند که این اشتراک ، اشتراک لفظی است یعنی صیغة امر در معانی متعدد استعمال و وضع شده است ، یکی از آنها طلب است یکی تحدید یکی تعجیز دیگری تسخیر و یکی هم ارشاد ...
... وَ أمَّا الإشتراکُ المَعنوي ...
اما آنها که گفتهاند اشتراک معنوی است اصلاً این حرف برای ما قابل پذیرش نیست .
... فَلایُمکنُ الإلتزامُ به حیثُ لا یُتَصَوَّرُ جَامِعٌ بینَ التَّحدیدِ وَ الطَّلَب ...
شما نمیتوانید یک قدر جامع پیدا کنید که هم شامل تحدید و هم شامل طلب باشد ، چون در اشتراک معنوی نیاز به قدر مشترک است . آنقدر مشترکی را هم که در مادة امر مرحوم نائینی بیان کردند ، مرحوم آیت الله خویی رد کردند و فرمودند :« قَضیَّةٌ لَهَا أهَمیَّةٌ » را نمیتوانیم بپذیریم .
... وَ الذّي اَفَادَهُ صَاحِبُ الکِفایَةِ (قدّس سرّه) فِي المَقام لِالصِّیغَةِ مَعنَي وَاحداً وَ مَدلولاً فَارِداً هوَ إنشَاءُ الطَّلَبِ وَ اختِلافُ المَعنَي في بَعضِ المَوارِدَ لِإختِلافِ الدَّواعي ...
مرحوم آخوند فرمود : صیغة امر یک معنا دارد ، یک مدلول دارد ، یعنی هم در موضوعٌ له واحد است هم در مستعملٌ فیه واحد است و آن معنای واحد و مدلول فارد ، انشاء الطّلب است و انشاء طلب همان بعث ، إغراء و تحریض مکلف به سوی تکلیف است .
مرحوم آخوند فرمود : معانی متعدد میتوانند انگیزهها باشند مثل تمنی ، ترجّی ، تحدید .
... وَ اختِلافُ المَعنَي في بَعضِ المَوارِدَ لِإختِلافِ الدَّواعي ...
و اختلاف معنا در بعضی موارد که میبینیم تمنی و ترجی و ... است اینها بخاطر دواعی است.
... فَرُبَّمَا یکونُ الدَّاعي لَإنشَاءِ الطَّلَبِ حقیقَتاً وَ رُبَّمَا یکونُ الدَّاعي التَّحدید أو غَیرِ ذلک إلي آخرِ مَا اَفَادَهُ فِي المَقَام ...
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند : بالاخره این نظر مرحوم آخوند خراسانی بود که فرمود معنا یک چیز است و آن انشاء طلب است ، منتهی داعی یک وقت واقعاً همان بعث و إغرا است و یک وقت داعی تمنی و ترجّی یا تحدید و ... است .
آیت الله خویی در ادامه میفرمایند : اما من این حرف جناب آخوندد را نمیپذیرم ، زیرا دو مقام هست . یک مقام ، مقامِ مفهومی است و یک مقام ، مقامِ مصداقی و مرحوم آخوند بین مقام مفهوم و مصداق خلط کردهاند .
... وَ مِمَّا ذَکَرنَا سابِقاً مِن أنَّ مَعنَي الأمر ابرازُ الشُّوق وَ أنَّ الطَّلَبَ لَیسَ إلا التَّصدِّي نَحوَ المُرَاد فِي الإنشَائات وَ غَیرِهَا [2] ...
استاد : ایشان میفرماید : ما گفتیم که معنای امر ابراز شوق مولا و مؤکّد است و طلب نیست مگر اینکه میخواهد به نحو مراد تحریض و تحریک کند .
... وَ بِإیجَادِ المولي صیغَةِ اِضرِب مُخَاطِباً عَبدَهُ یَتَحَقَّقُ مِصدَاقُ الطَّلَب...
و مولا صیغة « إضرِب » را در حالی که عبد خود را مورد خطاب قرار داده است ، میگوید : چرا؟ برای اینکه مصداق طلب تحقق یابد ، یعنی در مفهوم و موضوع و آنچه که نزد مولاست شوق مؤکدش را ابراز میکند و بعد میخواهد تحقق مصداقی در خارج پیدا کند در نتیجه اصلاً مفهومی نیست . وقتی میگوید : « اَکرِم زیداً » میخواهد اکرام زید محقق شود .
... لا أنَّ مفهومَها إیجَادُ الطَّلَبِ وَ إنشَائُه کما اَفَادَهُ ...
مفهوم که انشاء و طلب نیست . مفهوم ابراز و شوق است نه ایجاد و انشاء طلب آن طوری که مرحوم آخوند فرمودهاند و این که مرحوم آخوند فرمودند : معنای صیغة امر انشاء طلب است .
... لَیسَ هذا إلا الخَلط بَینَ المَفهومِ وَ المصدَاق ...
اینها خلط بین مفهوم و مصداق است یعنی شما در اینجا مصداقاً تصدّی کردید و تحریض و بعث و اغرا مکلف به سوی تکلیف نمودید اما مفهوماً این کار را نکردید . بله ، مصداقاً وقتی گفتید « اِضرِب » و صیغة امر را گفتید این کار را کردید اما مفهوماً و واقعاً ابراز شوق بود . آن شوق مؤکّد را ابراز کردید . معنای امر ابراز شوق مؤکد است ولو اینکه مصداقاً میگوئید «صَلِّ » آنجا میخواهید واقعاً طلب را به رخ مکلّف بکشید و بگوئید برو و انجام بده
... وَ مِمَّا ذَکَرنا یَظهَر ...
این یَظهَر به اول صفحه بر میگردد که فرمود : « وَ مِمَّا ذَکَرنا سابِقاً مِن أنَّ » اینکه معنای امر ابراز است و طلب هم همان تصدّی است . « یَظهرُ مِمَّا سَابِقاً » از این گفتهها ظاهر میشود که
... أنَّها لا یُمکنُ الإلتزام بِوَحدَةِ المَعني ...
نمیتوانی بگویی که معنا یک چیز است ، زیرا وقتی صَلِّ گفته میشود ، درست است که ابراز شوق مؤکد را برای عبادت عبد بیان کردهای اما وقتی گفتی ﴿کونوا قِرَدَةً خاسِئین﴾ ، آیا آنجا هم ابراز شوق مؤکد بوده است؟ یا هدف تحقیر بوده است؟ یا تسخیر؟ آنجا که اصلاً ابراز شوق مؤکد نبود .
... بِدَاهَةَ أنَّ مَفهومَ صیغَةِ الأمر المُنشَأَةِ في مَقَامِ البَعثِ وَ التَّحریک مُبَاینٌ لمَفهومِ صیغَةِ الأمرالمُنشِأةِ في مَقامِ التَّحدید أوِ التَّعجیز أوِ الإرشاد أو غیرِ ذلک ...
مرحوم آخوند فرمود هم در « صَلِّ » و هم « کونوا قِرَدَةً خاسِئین » در یک معناست و آن بعث و طلب است .
ایشان میفرماید خیر ، اینطور نیست . بدیهی است که مفهوم صیغة امر در مقام بعث و تحریک در « صَلِّ » مباین است با مفهوم صیغة امری که در مقام تحدید و تعجیز آمد .
... فَإنَّه فِي المَقام البَعث هو إبرازُ الشُّوق و في المَقامِ التَّحدید هو ابراز الکراهةِ ...
در مقام بعث که مولا فرمود « صَلِّ » ، ابراز شوق است اما در مقام تهدید ابراز کراهت است .
... وَ أنَّ الآمِرَ المُنشِئ وَ المُتَکَلِّم یَکرَهُ الفِعل بِحَدٍّ یُعَاقِب فَاعِلُه ...
اینجا آمری که انشاء طلب میکند و تکلّم میکند ، کراهت خود را از فعلی که انجام شده و مورد معاقبه واقع شد ، بروز میدهد .
... وَ فِي المَقامِ التَّعجیز هو إبرازُ أنَّ المُخَاطب عاجِزٌ عنِ الفعل ...
در مقام تعجیز میگوید شما هرگز نمیتوانید سورهای مانند سورههای قرآن کریم بیاورید .
... وَ في مَقامِ الإرشاد هو إظهَارُ أنَّ الفِعلَ ذو مَصلَحَةٍ وَ فَائِدَةٍ وَ عائِدَةٍ ألي المُخاطب إن فَعَلَه ...
پس معانی در موارد صیغة امر فرق میکند . آنجا که بعث و إغرا است مثل « صَلِّ » ، بعث و إغرا دارد و شوق مؤکد را بیان میکند اما آنجا که تسخیر میکند میخواهد بگوید در برابر مخالفت با امر حق و مقابله با آن شما را تسخیر مینمایم .
بنابراین تا بدینجا مرحوم آیت الله خوئی نظر مرحوم آخوند خراسانی را نپذیرفت و آن را رد کردند .