1400/09/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طلب و اراده در نظر مرحوم امام (ره)
استاد : مرحوم امام در بحث طلب و اراده مبحث مستقلی را خارج از درس اصول خود مطرح نمودند که بعداً در کتابی با عنوان طلب و اراده جمع آوری گردید . البته آنچه که در دسترس است نگاشتههای شاگردان مرحوم امام در این خصوص است و اصل نسخه که متعلق به خود مرحوم امام است یافت نشده . به هر صورت آنچه که به عنوان طلب و اراده مطرح است مباحثی است که مرحوم امام در یک جمع خصوصیتر نسبت به درس خارج اصول خود در جمع شاگردان مطرح نمودهاند که سر فصلهای بسیار مهمی در این خصوص است .
در صفحه 31 از کتاب طلب و اراده که از مرحوم امام نقل شده « فَصلٌ في إبطالِ المَذهَبَین...[1] » ایشان هم مسلک معتزله و هم اشاعره را در این باب رد میکنند و میفرمایند یکی افراط کرده است و دیگری تفریط .
... أمَّا التَّفویض فَلِعمَّ إستقلالَ موجودٍ فِي الإیجاد إنَّما یُعقَل إذَا سُدَّتِ العِلَّةِ ... و بعد بحث علت و معلول را مطرح میکنند .
بعد وارد این مباحث میشوند که : اگر ما قائل به جبر شویم ، آن وقت علّت و معلول آسیب خواهد دید ... اَبَي الله أن یَجرِيَ الأمور إلا بِأسبابِها ... ، این مورد صدمه واقع میشود ؛ پس چه قائل به تفویض شویم و چه جبر ، مخالف با آیات و روایاتی است که در مورد هدف خلقت انسان وارد شده است .
در صفحة 35 میفرمایند : « فَصلٌ في بیانِ المَذهَبِ الحَق ». در آنجا که ایشان مذهب اشاعره و معتزله را رد میکنند اشاراتی هم به نظرات مرحوم آخوند خراسانی دارند . اما در بحث آن دو روایتی که مرحوم آخوند نقل نمودند و عمده مطالب و مباحث خود را با آن دو[2] روایت مطرح نمودند ، مرحوم امام هرچند در اینجا به اختصار به آن میپردازند اما بصورت جداگانه بحثی مستقل را در مورد آنها مطرح میکنند و آن نکاتی را که مرحوم آخوند در ذیل این دو روایت مطرح کردند ( که الذّاتي لا یُعَلَّل ) مرحوم امام به این مقوله وارد میشوند و میفرمایند صفاتِ سعادت و شقاوت اصلاً ذاتی نیستند و اصلاً این مسیر بحث مسیر اشتباهی است ، بلکه سعادت و شقاوت اکتسابی است .
... فَصلٌ في بیانِ مَذهَبِ الحَق وَ هو الأمر بینَ الأمرین وَ المَنزلَةُ بَینَ المَنزلَتین وَ فیهِ طُرُقٌ مِنهَا أنَّهُ بَعدَما عُلِمَ أنَّ التَّفویض هو استِقلالُ المُمکِن فِي الإیجَاد وَ الفَاعِلیَّت وَ الجَبر هو الصَّلبُ التَّأثیر عنِ الموجود وَ مُزاوَلَتِهِ تَعالي لِلأفعَالِ وَ الآثار مُباشِرَةً وَ بلا وَسَطٍ [3] ...
ایشان میفرمایند بعد ازاینکه ما مسلک اشاعره و معتزله را رد کردیم ، مبنا و مسلک ما این خواهد بود که بین این افراط و تفریط را پذیرفتهایم که این مطابق با روایتی است که از امام صادق(علیهالسّلام) نقل شده است که حضرت فرمودند : « لا جَبرَ وَ لا تَفویض بَل امرٌ بَینَ الأمرین » .
ایشان در ادامه میفرمایند :
... اِتَّضَحَ سَبیلُ الأمر بَینَ الأمرین وَ هوَ کونُ الموجوداتِ الإمکانیَّة مُؤَثِّرات[4] ...
استاد : معلوم میشود که امر بین الامرین یعنی چه؟ یعنی تمام موجودهای ممکن ، خود مؤثر در افعال خود هستند و این گونه نیست که در بعضی افکار گمراهی که وجود دارد ما بپذیریم که هر چه را که او انجام میدهد در واقع کس دیگری آن را انجام داده است .
... لکن لا بالإستقلال وَ فیها الفَاعِلیَّةُ وَ العلِّیَّةُ وَ التَّأثیر لکن مِن غَیرِ استِقلالٍ وَ استبدادٍ وَ لیسَ في دَارِ التَّحقُّق فَاعِلٌ مُستَقِلٌّ سوی الله تَعالي ...
استاد : یعنی ما در بحثی که میگوئیم امربین الامرین یعنی غیر از خداوند باریتعالی کسی فاعل مستقل نیست . فاعل مستقل خدای تبارک و تعالی است آن هم در امر کائنات زیرا اگر گفتید در امر ممکنات فاعل است فقط در امر تکوینی آنهاست اما در امر تشریعی کار را به عباد واگذار نموده است یعنی فرموده ما راه را به شما نشان میدهیم ، خودتان باید آن را انتخاب کرده و طی مسیر کنید . البته امکانات را خداوند متعال ایجاد نموده است.
بنابراین مرحوم امام میفرماید اگرکسی بخواهد بگوید از مخلوقات خدا کسی فاعل مستقل است ، این حرف قابل پذیرش نیست بخاطر اینکه منشأ فعل او قدرت و امکانی است که خدا در اختیار او گذاشته است .
بحث دیگری را مرحوم امام در ص 37 همین کتاب مطرح میکنند :
... تَنبیهٌ : في شِرکِ التَّویضي وَ کُفرِ الجَبري [5] ...
ایشان میفرمایند : بعد ازآنکه معلوم شد هم معتزله اشتباه کردهاند و هم اشاعره باید این را بگوئیم که سرانجام کار تفویض شرک است و سرانجام کارجبری هم کفر است .
... التّویضي اَخرَجَ الممکنَ عن حَدِّهِ إلي حُدودِ الواجِبِ بِالذَّات فَهو مُشرکٌ ...
کسی که اهل تفویض است موجودات ممکن را تا سر حد واجب بالذات صاحب اختیار میداند در حالی که چنین اختیاری دراین حد از ممکنات سلب شده است ، این حد از اختیار فقط در اختیار فاعل بالذات و مستقل است . پس اینها سرانجامشان به شرک کشیده میشود .
... وَ الجَبري حتَّي الواجب تَعالي عن عُلوِّ مَقَامِهِ إلي حدودِ بُقعَةِ الإمکان فَهوَ کافِرٌ ...
جبری آمده آنچه را که خدای تبارک و تعالی از حدود ممکنات دانسته ، برای واجب بالذات قائل شده است و این کفر است . حدِّ واجب بالذات با حدِّ وجود ممکن فرق میکند ، حدِّ اینها با هم فرق دارد . اگر حدّی که برای واجب بالذات است به ممکنات داده شود ، این شرک است و اگر حدّی که برای ممکن است برای واجب بالذات در نظر گرفته شود این نیز کفر است .
بعد مرحوم امام به کلامی از آقا علی بن موسی الرّضا (علیهالسّلام) استناد میکنند :
... وَلَقَد سَمَّي مولانا علي بنُ موسي الرضا(علیهالسّلام) : القَائلَ باِلجَبرِ کافراً وَ القَائِلَ بِالتَّفویضِ مُشرِکاً علي روایَةِ صَدوقِ الطَّائِفَةِ کما عن عیونِه ، وَ الأمرُ بَینَ الأمرین هو الطَّریقَةُ الوُسطي الَّتي لِلإُمَّةِ المحمَّدیَّةِ (ص) و هي حِفظُ مَقامِ الرُّبوبیَّةِ وَ الحدودِ الإمکانیَّةِ ...
استاد : امام میفرمایند : من این کار را نکردهام ، خود امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) هم میفرمایند قائل به جبر کافر است . امام میفرمایند : آن امربین الأمرین ، آن طریقة وسطایی است که برای امتِّ پیامبر است و این طریقیت ، حفظ مقام خداوند متعال و رعایت حدود ممکنات است .
... أمّا الجَبري ظَلَمَ الواجِبَ حَقَّه بَلِ الممکناتِ حَقّها وَ التَّفویضی کذلک ...
جبری ظلم به واجب تعالی کرده و حق او را ازبین برده است بلکه جبری به ممکنات هم ظلم کرده است و تفویضی به نوعی دیگر ظلم کرده است .
... وَالقائِلُ بِالأمربینَ الأمرین أعطي کُلَّ ذي حَقٍّ حَقَّه ...
میدانید که برای عدالت دو معنا شده : یکی « وَضعُ کُلُّ شَیءٍ في موضِعِه » و دیگری « إعطَاءُ کلِّ ذي حَقٍّ حَقَّه » .
بنابراین روش عدالت و روش وُسطی آن است که به هر کسی حقش داده شود ؛ حق خالق تبارک وتعالی حدود ذات باریتعالی است و حق ممکنات حدود خودش میباشد .