1400/09/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامة بررسی نظر مرحوم نائینی در خصوص طلب و اراده
استاد : مرحوم نائینی در اختلاف بین معتزله و اشاعره بر عکس آنچه که مرحوم آخوند خراسانی فرمودند ، در معنا و مفاد امر حق را به اشاعره دادند .
اشاعره در مقابل معتزله معتقد بودند که طلب و اراده با هم فرق میکنند ، ولی معتزله معتقد بود که طلب و اراده با هم یکسان هستند .
مفهوم طلب همان مفهوم اراده است و مفهوم اراده همان مفهوم طلب است .
مرحوم آخوند خواستند بین معتزله و اشاعره وفاقی درست کنند لذا فرمودند از یک جهت طلب و اراده مثل هم هستند و از یک جهت با هم اختلاف دارند ؛ طلب و اراده از جهت مفاد و معنا یکسان هستند . طلب انشائی همان ارادة انشائیه است و طلب حقیقی همان ارادة حقیقیه است . اما وجه اختلاف آنها در مُنصَرَفٌ إلیه آنهاست که اگر طلب و اراده علی الإطلاق گفته شود ، طلب مطلق منصرِف است به طلب انشائی یعنی به اعم اغلب و ارادة مطلق منصرف است به ارادة حقیقی . بنابراین منصرفٌ إلیه آنها تفاوتی ندارد .
مرحوم نائینی به مرحوم آخوند اشکال میکنند که شما نتوانستید بین طلب و اراده وفاقی ایجاد کنید ، زیرا اینها در فرآیند با یکدیگر فرق میکنند .
شما در تکوینیات و تشریعیات فرمودید که ارادة تکوینیه یعنی علم به مصلحت نظام و علم به نظام و ارادة تشریعیه یعنی علم به مصلحت فعل عباد . درست است که هر دو را علم معنا کردید اما این کار چند اشکال دارد :
• اول این که متفاهم از اراده ، علم نیست .
• دوم این که اگر شما در تکوینیات دچار جبر شوید هیچ مشکلی بروز نخواهد کرد یعنی خداوند تبارک و تعالی بر اساس علم به نظام اراده میکند که کهکشانها ، کرات ، زمین ، همة اینها در یک مدار منظمی در حرکت باشند .اینجا اگر جبر شود اشکالی بوجود نمیآید اصلاً اشکالی ندارد جبر بوجود آید زیرا اگر بنا باشد هر کرهای و هر کهکشانی هر طور که میخواهد جای بگیرد موجب از بین رفتن و تصادف آنها شده و هرج و مرج میشود .
اما آیا در تشریعیات میتوان قائل به جبر شد ؟
مرحوم نائینی میفرماید : ما نمی توانیم آنچه را که معتزله در اینجا قائل به آن شدهاند به مثابه جبر در تشریعیات بپذیریم .
شمائی که حق را به معتزله میدهید و در قضیة جبر هم فرمودید طبقات و اقوام انسان مانند معادن طلا و نقره ، فی نفسه است و در ادامه فرمودید وَالذّاتي لایُعَلَّل ، حرف شما برای ما قابل پذیرش نیست . شما وفاقاً للمعتزله مسیری را رفتهاید که در تشریعیات دچار جبر میشوید برای همین هم هست که میگوئید « کَمَعادنِ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ » و « السَّعیدُ سَعیدٌ ... » و نهایتاً به اینجا میرسید که قلم به اینجا رسید و سر بشکست ، چون جبر بوجود آمد . پس نباید مبنای معتزله را بپذیرید . چرا باید این مبنا را بپذیریم تا وقتی که قلم به اینجا میرسد سر بشکند؟! این را مرحوم نائینی تصریح میکند که به برکت روایات دچار جبر نمیشوید .
اگر گفتید « السعیدسعیدٌ فی بطن أمّه ... » چگونه است که پدری میتواند وضعیت فرزندش را پیش بینی کند آن وقت خداوند باریتعالی نمیتواند؟!
اما با این حرفی که مرحوم آخوند زده است بسیار فرق میکند . ایشان ( مرحوم آخوند ) میفرماید: اراده یعنی علم به مصلحت فعل ، بعد هم علم به مصلحت فعل سر از ارادة باریتعالی در خواهد آورد و اراده بخاطر مقدماتی که مکلف انجام داده و مقدمات را هم نمیتوانسته اینطور انجام ندهد چون شقاوت و سعادت او فی نفسه و ذاتی اوست و ذاتی هم لایُعَلَّل .
مرحوم نائینی میفرماید : اصلاً اینگونه نیست که شما میفرمائید . علم پدر میتواند پیش بینی کند کدام فرزندش آخر سال موفق است و کدام یک مردود خواهد شد . آن وقت خداوند تبارک و تعالی نمیتواند؟! آن هم علم حضرت باریتعالی که علم محیط است ، علمی است که ورای علم بشر است ، علمی بشر که محدود به زمان است و محدودیت زمانی دارد .
این محدودیتهای زمانی مثل خوابی است که فرد میبیند مثلاً فرد خواب میبیند که به زیارت کربلا مشرف شده است ، یک هفته هم آنجا مانده و زیارت کرده و بعد هم به مرز و بوم خود برگشته است و ولیمة مفصلّی هم داده ؛ اما وقتی از خواب بیدار میشود ، میبیند که مدّت چند روزی که در خواب سپری کرده تنها در چند دقیقهای بوده که خواب رفته است .
علم انسان مانند جنینی است که درون رحم مادر هر چیزی که میبیند فقط همان است و هیچ چیز دیگری را نمیبیند .
مرحوم نائینی میفرماید : ما نمیتوانیم به گفتمان وحدت طلب و اراده تن در دهیم به این دلیل که :
• اولاً : بخاطر تغییر در مفاد این دو
• ثانیاً : بخاطر قول به جبر
• و ثالثاً : اینکه فرآیند آنها با هم فرق میکند .
ممکن است شما بگوئید خارجاً همان که مطلوب باشد با آن که مراد است یکسان است اما اینها با هم فرق میکند . خداوند تبارک و تعالی ارادهای کرده است و طلبی نموده اما مسیر اینها با هم فرق میکند مسیر طلبی که داشته خود شما جناب آخوند میفرمائید چهار مرحله دارد : 1- مفسده و مصلحت ( مرحلة اقتضاء) 2- مرحلة انشاء 3- مرحلة فعلیت ( تعلق تنجیزی ) 4- مرحلة تنجّز .
مرحوم نائینی در یک کلام میفرماید طبق حدیث امام صادق (علیهالسّلام) : لا جَبرَ وَ لا تفویض بَل اَمرٌ بینَ الأمرین ؛ ما نه میتوانیم مثل اشاعره قائل به تفویض شویم و نه مثل معتزله قائل به چیزی شویم که منتهی به جبر شود .
ما خودمان مبنا داریم و مبنای آن این است که امام صادق برای ما معین فرموده است . بنابراین شما از ریشه اشتباه رفتهاید و طلب ربطی به اراده ندارد . آری در خارج نه مفهوماً بلکه مطلوبی را که نگاه میکنید ممکن است این مطلوب را مراد هم باشد مثلاً خداوند فرموده اتیان صلاه کنید یعنی نماز برپا دارید ، امکان دارد ارادة خداوند هم همین جور باشد که آری ارادة خداوند همین است یعنی خداوند تبارک و تعالی وقتی انسان را خلق کرد فرمود : ﴿مَا خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإنسَ إلا لِیَعبدون﴾[1] یعنی ارادة من این است که جن و انس اهل عبادت باشند ، برای همین خلق کردهام . بنابراین حالا هم میفرماید : صَلِّ ، صَلِّ غیر از آن ارادهای است که نموده و تحریک عضلات کرده است ، آن یک مسیر دیگری بود و این یک مسیر دیگری است . ممکن است بگوئید هر دو شوق مؤکد دارد اما شوق مؤکد در اراده با شوق مؤکد در طلب فرق میکند ، سنخیت آنها متفاوت است ولو خارجاً با یکدیگر متحد باشند .
... فَافهم وَ اغتنِم وَ مِن جَمیعِ مَا ذَکَرنا ظَهَرَ أنَّ ما ذَهَبَ إلیه صاحِبُ الکِفایَةِ (قدس سرّه) مِنَ الإلتزامِ بِعینیَّةِ الطَّلَبِ وَ الإرَادَةِ وَ الإلتزامِ بِالإرادَةِ الإنشائیةِ وَ إرجاعِ النّزاعِ بَینَ الأشاعرةِ وَ المعتَزلَةِ إلي النِّزاعِ اللَّفظي غیرُ صَحیحٍ[2] ...
استاد : بعد از این همه فراز و فرود معلوم شد که آن جمعی که مرحوم آخوند بین نظر معتزله و اشاعره میکند و میگوید اینها اختلاف لفظی است . این نظر صحیحی نیست زیرا معتزله مسیر جبر را در پیش گرفته و اشاعره تفویض را ، مگر میشود اینها یکسان باشد و میان آنها جمع نمود . لذا اینکه ما بگوئیم این نزاع ، نزاع لفظی است اصلاً صحیح نیست ، چرا؟!
... لِمَا عَرَفتَ مِن أنَّ الطَّلَبَ غیرُ الإرَادَةِ مَفهوماً وَ مِصداقاً ...
مفهوماً و مصداقاً طلب و اراده با هم فرق دارند . ممکن است در خارج مراد همان مطلوب باشد اما این بحث مفهوم و مصداق نیست .
... وَ لا مَعني لِکونِ الإرادَةِ انشائیّة وَ اَظُنُّ أنَّ الإلتزامَ بِالتَّرادُفِ بَینَهما مِن مُختَصَّاتِهِ وَ مَن قالَ بِالإتّحادِ اَرادَ إتّحادَهما صِدقاً لا مَفهوماً وَ إن کانَ ذلکَ فاسداً اَیضاً ...
... وَ اَیضاً قد ظَهَرَ لکَ انَّ النِّزاعَ مَعنویٌّ وَ في ثُبوتِ اَمرٍ آخر بَعدَ الإرادَةِ وَ عَدَمِهِ فَکَیفَ یُمکِنُ أن یَکونَ نزاعُهُ لَفظیاً ...
استاد : جان کلام مرحوم نائینی به مرحوم آخوند این است که : اختلاف طلب و اراده مفهوماً و مصداقاً محرز است در خارج هر چند ممکن است هر دو بر یک مصداق واقع شوند یعنی مراد و مطلوب یکی شوند اما مصداق هر کدام شأن خود را دارد .
و نهایتاً میفرماید : نه جبر است و نه تفویض بلکه امر بین الأمرین است .