1400/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی نظر مرحوم نائینی در مورد طلب و اراده و مفهوم مادة امر
مرحوم آخوند فرمودند : مفاد مادة امر طلب است و تنها مُنصَرَفٌ إلیهمای این طلب و اراده با یکدیگر فرق میکند و الا ارادة حقیقی ، طلب حقیقی است و ارادة انشائیه طلب انشائی است .
در پاسخ به شبهة جبر فرمودند : مقدّمات دست انسان است گرچه آن چیزی که حرف آخر را میزند ارادة حق تعالی است . هرچند مقدمات آن در دست خود انسان است ؛ اما در پایان مطالب فرمودند : مقدماتی هم که در دست خود مکلف است ، از سعادت و شقاوتی که بنفسه و فی ذاته در وجود این انسان است ، سر در میآورد .
سرآغاز اشکال جدّی مرحوم آخوند خراسانی همین جاست که چطور انسان فی نفسه شقی است و چگونه ایشان فرمودند فی ذاته یا طلا هستند یا نقره؟ چگونه میشود که انسان فی ذاته و بنفسه و از بطن مادر سعید یا شقی گردد؟
مرحوم نائینی یکی از اصولیین بارز است که در مقابل مرحوم آخوند خراسانی ایستاده است و چندین اشکال را برای نظر مرحوم آخوندخراسانی مطرح نمودهاند .
اشکال اولی که مرحوم نائینی مطرح میکنند :
چه کسی گفته طلب همان اراده است و چگونه و کجا مفاد طلب اراده است . در تمام مراحلی که اراده بوجود میآید مشاهده کنید و ببینید مسیر باطلب فرق میکند .
ممکن است کسی در فرآیند اراده از تصور و تصدیق تا برسد به اراده طول بکشد ، در طلب هم تصور و تصدیقی در کار باشد یا مطالبهای در کار باشد اما مطالبه با اراده فرق میکند . وقتی چیزی تصور میشود و به تصدیق منتهی میگردد و عزم بر انجام آن یا توسط خود فرد و یا توسط فرد دیگری پیدا میشود ، آن وقت در ادامه این اراده شکل میگیرد و اعضای آن فرد برای انجام آن اقدام میکنند که این میشود ارادة شخصی .
گاهی از دیگران برای انجام درخواست میشود یعنی فرد اراده میکند که دیگران خواستة او را اجام دهند ، بنابراین خواستة خود را انشاء میکند و برای آن فعلیت قائل میشود . بعد از آن تنجّز اتفاق میافتد .
آری اینها را ما قبول داریم اما اراده با طلب فرق میکند . بیان مرحوم نائینی در اجود التقریراتچنین است :
... بَقِیَ الکَلام في إتّحادِ الطَّلَبِ وَ الإردة وَ عَدَمِهِ [1] ...
استاد : یک مطلب باقی مانده ، چون ایشان مفاد امر را مطرح میکند و به اتمام میرساند ، بعد وارد صیغة امر میشود . فرق مرحوم آخوند با مرحوم نائینی همین است . مرحوم آخوند در مفاد مادة امر آن مباحث را مطرح میکند اما ایشان مفاد را گفته ، وارد صیغة امر شده آن وقت در ذیل بحث از صیغة امر این مطالب را مطرح نموده است . لذا میفرماید :
... بَقِیَ الکَلام في إتّحادِ الطَّلَبِ وَ الإردة وَ عَدَمِهِ ...
عدمه یعنی عدم اتحاد طلب و اراده ، یعنی مخالفت با نظر مرحوم آخوند خراسانی .
وَ الکلامُ فیه یَقَعُ في موضعین : الأول في إتحّاد مفهومهما وَ عَدَمِه ...
استاد : در دو موضع بحث میکنیم ، اول اینکه ببینیم آیا معنای طلب و اراده یکسان است .
وَالثّاني : في أنَّ الموجودَ فِي النَّفسِ المترتّبِ علیه حرکةُ العَضُلات ...
استاد : ببینید ایشان سرآغاز بحث اراده را اینگونه مطرح میکند .
هل هو أمورُ ثَلاثةِ التَّصوُّرِ وَ التَّصدیقِ بِالفَائِدَةِ وَ الشُّوقِ المؤَکَّدِ المُعَبَّرِ عنه غالباً بالإرادَةِ کما هو المعروف أم هناکَ اَمرٌ آخرٌ متوسطٌ بینَ الإرادَةِ وَ الحَرَکَةِ وَ نسبَةُ الفعلِ إلي فاعِلهِ لا نِسبَةُ الکَیفِ إلي موضوعهِ کما ذَهَبَ إلیه جَماعَةٌ مِن مُحَقِّقِ المتأخِّرین ...
استاد : موضع اول طلب و اراده است و بعد میفرماید میخواهیم ببینیم اینجا در موضع دوم ، اراده کما اینکه در ذهن و متبادر به ذهن این است که اراده باید تحریک عضلات داشته باشد چه در خود فرد و یا در دیگری ، آیا اینها لازم است؟ یا همان معنای طلب در اراده کفایت میکند ؟ ایشان میفرماید :
... لابُدَّ مِنَ التَّنبیه علي أمرٍ وَ هوَ أنَّ القائلینَ بِوَحدَةِ الطَّلَبِ وَ الإرَادَةِ علي إجمالِ المُرادِ منها لم یُقیموا علیها برهاناً اصلاً ...
استاد : ایشان میفرماید کسانی که قائل به وحدت طلب و اراده هستند مثل مرحوم آخوند هیچ برهان جدی برای این مطلب نیاوردهاند و صرف ادعا این مطلب را بیان کردهاند .
تمام مطالب مرحوم آخوند را بنده از اول تا آخر گفتهام ، شما یک جای آن نمیتوانید دلیلی بر وحدت طلب و اراده پیدا کنید . مرحوم نائینی همین را میفرماید :
... لَم یُقیموا عَلَیها بُرهاناً اصلاً ... بر وحدت طلب و اراده دلیلی ندارند .
... وَ إنّما اَحالوها إلي الوِجدان ... فقط مرحوم آخوند فرمود وجدان این را تائید میکند .
... وَ أنَّهُ لا نَري غَیرَ الإرادَةِ اَمراً آخر یُسَمّي بِالطَّلَبِ وَ سَیَتَّضِحُ لَکَ إنشاءَ الله أنَّ الأمرَ علي خِلافِ مَا یَدَّعونَهُ فَنَقول أمَّا الکَلام فِي الموضِعِ الأوّل ...
استاد : این که ببینیم مفهوم آنها یکی هست یا خیر .
...فَحَاصِلُهُ أنَّ المُدُّعي لِلوَحدَةِ وِجداناً إن اَرَادَ أنَّ المَفهومَ مِن اَحَدِهما هو عینُ المَفهوم مِنَ الآخر بِأن یکونَ لَفظُ الطَّلَبِ وَ الإرَادَةِ مُتَرادِفَین فَالإنصاف أنَّ الوِجدَان علي خلافِ مَا اَدَّعُوه ...
استاد : مرحوم آخوند میفرماید وجدان این است که این دو یکسان هستند ، مرحوم نائینی میفرماید اتفاقاً اگر انصاف داشته باشی وجدان میگوید این دو با هم فرق میکنند ، زیرا وقتی به شکل و شمایل طلب و اراده میبینی اینها دو مقوله هستند .
شما مدِعی هستید پس دلیل بیاورید ، وجدان برای ماست ، ما میبینیم وجداناً این دو با هم فرق دارند ، اما شما میفرمائید که متّحد است پس دلیل بیاورید .
... بِاتِّفاقِ الجَمیل فَإنَّ الإرادَةَ بِاتِّفاقِ الجَمیع عِبارَةٌ عَنِ الکَیفِ النَّفسانِي القَائِمِ بِالنَفسِ وَ أمَّا الطَّلَب فَهو عِبارَةٌ عَنِ التَّصدِّي لِتَحصیلِ شَیءٍ فِي الخارِج ...
استاد : ایشان میفرماید: برای اراده همه این معنا را آوردهاند که عبارت است از یک کیفیت و یک حالت نفسانی که قوام آن به نفس است .
و همینطور است ، شما وقتی میخواهید اراده کنید یک حالت نفسانی قائم به نفس شما میگردد مثلاً میخواهید اراده کنید تا در کلاس درس حاضر شوید ، یک حالت نفسانی که قائم به نفس شماست در شما ایجاد میشود ، نه کسی از شما چیزی میبیند ، نه کلامی میشنود ، نه مذاکرهای صورت میگیرد . « حَالَةٌ نَفسَانِیَّةٌ قَائِمَةٌ بِنَفسِک » این میشود اراده .
... وَ أمَّا الطَّلَب فَهوَ عبَارَةٌ عَنِ التَّصدّي لِتَحصیلِ شَی ءٍ فِي الخَارِج ...
استاد : اما طلب اینطور نیست ، طلب این است که شما مسئولیت طلب و مطالبة چیزی را از فرد یا جامعه بر عهده میگیرید .
...فَلایُقَالُ طَالِبُ الضَّالَّةِ إلا لِمَن تَصَدَّي لِتَحصیلِها فَالخَارِج ...
استاد : کسی که وقتی دنبال گمشدهای میگردد و چیزی را که گم کرده مطالبه میکند ، این طالبِ گم شده نیست مگر کسی که آمده مطرح کرده بدست آوردن گم شدهاش را در خارج .
... دونَ مَن یَشتَاقَ إلي تَحصیلِها ...
این غیر از کسی است که هیچ مطالبهای ننمود و فقط در نفس خود خواهان پیدا شدن مثلاً فرزند خود است . این مورد دوم میشود اراده و کسی که به میدان آمد و خواستة خود را مطالبه کرد ، این میشود اراده . بر اساس مصالح در او یک شوق مؤکد ایجاد شده است یعنی از مرحلة اقتضاء آمده تا مرحلة شوق مؤکد .
... وَ إن لَم یَتَصَدَّ لِتَحصیلِها فِي الخَارِج ...
اما هنوز چیزی را از خارج نخواسته است .
... وَ إطلاقُهُ عَلَي الفِعلِ النَفساني بِنَاءً علي ثُبوتِ مَرتَبَةٍ اُخري غَیرَ الإرادَةِ فَأنَّما هو مِن بابِ اَخذِ الآیاتِ وَ تَرکِ المَبادِي فَإنّهُ أیضاً یوجَدُ بِاعمَالِ النَّفسِ وَ إن لَم یَکُن مُحتَاجاً إلی تَعَبٍ وَ مَشَقّةٍ کما فِي إطلاقِ الأکلِ علي مُجَرَّدِ البَلعِ مِن دونِ مَضغٍ فَإنَّهُ أیضاً مِن هذا القَبیل ...
استاد : میفرماید چگونه شما اکل را بر مجرد بلعیدن لقمه اطلاق میکنید بدون اینکه درون دهانتان مزمزه کنید و بجوید ، این هم همینطور است .
وَالحَاصِل أنَّ الطَّلَبَ فِي التَشَّریعیات عِبَارَةٌ عَن نَفسِ إیجَادِ الصِّیغَةِ ...
استاد : ببینید مرحوم نائینی پای صیغة امر را به میان میآورد و اصلاً کاری به مفاد امر ندارد .
...فَإنَّهُ بِهَا یَتَصَدِّي الآمِرِ لِتَحصیلِ المطلوبِهِ فِي الخَارِج ...
یعنی آمر در طلب ، متصدیِ به دست آوردن مطلوب در خارج است .
وَ فِي التَّکوینیات لَیسَ هناکَ تَصَدّي اصلاً بَل بِمُجَرَّدِ تَحریکِ النَّفس لِلعَضُلات یُوجَد المطلوب قَهراً فَلَیسَ هُنَاکَ مَطلوبٌ منه حَتّي یَتَوَقَّفُ وُجودُ المَطلوب علی إرَادَتِهِ وَ عَلَیهِ فَیَکونُ اطلاقُ الطَّلَبِ علی تَحریکِ النَّفس مِن بابِ الأخذِ بِالغَایَةِ ...
استاد : پس اطلاق طلب بر تحریک نفس و عضلات است ، از باب اخذ به عنایت و ترک مبادی.
...وَ إن اَرَادَ أنَّهُما مَفهومانِ مُتَغایَرانِ غَایَةُ الأمرِ أنَّهما یَصدِقانِ علي اَمرٍ وَاحِدٍ بِاعتبارَینِ کما یَصدُقُ النِّیةِ وَ العَزمُ وَ القَصد علي شَیءٍ وَاحِدٍ بِإعتبار کونِهِ مُضمِراً فِي النَّفسِ ... .
استاد : اگر شما این بحث عضلات را و تحریک عضلات را در اراده یا در طلب که تصدّی در خارج برای تحصیل بر عهده دارد ، اگر اینها را در نظر گرفتید و به اختصار میخواهید بگوئید اینها یکسان هستند و آنها را نادیده بگیرید اما آنها را قبول دارید . آری ما هم میپذیریم اما اگر بخواهید حقیقت مطلب طلب و حقیقت مطلب اراده را بدانید ، فرآیند این دو با هم فرق میکند .
... فَإنَّ الإرادةَ کما عَرَفتَ مِن مَقولَةِ الکیف وَ الطّلب مِن مَقولَةِ الفِعل ...
استاد : حرف آخر مرحوم نائینی ، یعنی اراده آن حالت نفسانی است که قائم به نفس است و طلب آن چیزی است که در عرصة طلب ، طلب خارجی در آن اتفاق میافتد .
... وَ یَستَحیلُ صِدقُ المَقولَتَین علي اَمرٍ وَاحِدٍ بِاعتِبارَین لِتَبایُنِهِما ...
استاد : میفرماید اصلاً معنای طلب با معنای اراده تباین دارد ، چطور شما میفرمائید : صُادِقٌ علی اَمرٍ وَاحِدٍ .
... فَظَهَرَ أنَّ الحَقَّ فِي هذَا المَقام مَعَ القَائِلینَ بِالتَّغایُرِ وِفَاقاً لِلأشَاعِرَةِ ...
استاد : ایشان تمام این بحثها را در مفهوم اراده با مفهوم طلب نمود و گفت که اینها دو مفهوم متباین هستند
... وَ أمَّا المُوضِعُ الثّاني ...
استاد : اما موضع دوم بحث ایشان در این است که چیزی که در نفس مترتب میشود و خارج از آن حالت نفسانی است ، آیا اینها با هم یکسان است یا خیر؟! ایشان میفرماید :
... فَالحَقُّ فیه أیضاً أنَّ هنَاکَ مَرتَبَة اُخري بَعدَ إرَادِةٍ تُسَمّي بِالطَّلَب ...
استاد : ایشان میفرماید حقیقتاً در خارج هم شما وقتی اراده میکنید باید قدمهای دیگری را بر دارید تا به طلب برسید یعنی مفهوماً طلب و اراده با هم فرق میکنند ، خارجاً هم با هم فرق میکنند .
... وَ هو نَفسُ الإختیار وَ تأثیرُ النَّفسِ في حَرکَةِ العَضُلاتِ وِفَاقاً لِجَمَاعَةٍ مِن مُحَقِّقِ المُتَأخّرین وَ مِنهم المحقِّق وَ البُرهان علیه أنَّ الصِّفاتَ القَائِمَةَ بِالنَفسِ مِنَ الإرادَةِ وَ التَّصوُّرِ وَ التَّصدیق کُلُّها غیرُ اِختیاریَّةٍ فَإن کانت ...
استاد : میفرماید در اراده شاید پیدا شدن حالت نفسانی اراده به اختیار خودتان نباشد مثل خطوراتی که در ذهن شما میآید به ارادة ذهن شما نیست ، اراده هم از همین قبیل است ، امکان دارد که اراده شما یک حالت نفسانی باشد که دست خودتان نیست بر خلاف قدمهای بعدی که همة آنها به اختیار شما این طلب تحقق پیدا میکند .
پس اراده شاید به اختیار شما در نفس حاصل نشود اما وقتی به عرصة مطالبه کشیده میشود به اختیار شماست پس طلب یک چیز اضافهتر از اراده دارد و آن این است که اراده به اضافة اختیار است یعنی اختیارش در دست شماست که آن را مطالبه کردهاید . هیچ وقت مطالبه بلا اختیار نیست اما اراده خیر .
... فَیَلزَمُ أن لا تَکونَ العَضُلات مُنقَادَةً لِلنَّفسِ في حَرکَتِها وَ هو باطلٌ وجداناً [2] ...
استاد : اگر کسی بگوید طلب هیچ ربطی به عضلات ندارد و هیچ مطالبهای در کار نیست این را همه رد میکنند .
... فَإنَّ النَّفسَ تَامَّةُ التَّأثیرفِي العَضُلات مِن دونِ أن یَکونَ لَمَا مُزاحِمٌ في سُلطانِها وَ مَلکِها وَ لَلَزِمَ أن تَصدُقَ شُبهَةُ إمامُ المُشَکِّکین فی عَدَمِ جوازِ العِقَابِ بِأنَّ الفِعلَ مَعلولٌ للإرادَةِ وَ الإرادَةُ غَیرُ إختیاریّاً وَ أن لایُمکِنُ الجَواب عنها وَ لو تَظاهرَ الثَّقلان ( جن و انس ) کما ادّعاه ...
استاد : وقتی میگویند طلب همان اراده است و هیچ قدمی در عرصة ظهور در تأثیر و تحریک عضلات نیست مبتلای به وحدت طلب و اراده میشوند و این شک و شبهه را در دل همه میاندازند که طلب و اراده یکسان است و اگر جن و انس هم با آنها مخالفت کند دست از حرف کج خود بر نمیدارند .
... وَ أمّا الجَواب عنها بأنَّ استحقاقَ العِقاب مُتَرتِّبَةٌ علي الفعلِ الإختیاری ...
استاد : استحقاق عقاب بر فعلی است که اختیاری باشد اما اراده که اختیاری نبود .
... أي الفعلِ الصَّادِرِ عَنِ الإرادَةِ وَ إن کانتِ الإرادَةُ غیرُ اختیاریّاً فهو لا یُثمِنُ وَ لا یُغني في الجو..
استاد : یعنی اگر نفس ارادة خدا باشد اما مطالبه در کار نباشد ، هیچ فایدهای ندارد ، نمیتوان بر اساس آن جزا داد زیرا اصلاً تحریک عضلات غیر نکرده است ، چیزی نخواسته ، امر غیر اختیاری بوده بنابراین نمیتواند بر اساس آن باز خواست و عقاب کند .
... بِدَاهَةَ أنَّ المَعلول لِأمرٍ غیرُ إختیاریٍّ وَ تُسَمِّیهِ إرَادِیّاً مِن جَهَةِ الطَّلَبهِ بالإرادَةِ مِن غیرِ اختیارٍ ...
استاد : این که بگوئید طلب همان اراده است چون مرحلة اول طلب آن مرحلة نفسانی آمر است و بعد مطالبه میکند ، بعد شما بگوئید طلب آن مطالبه است ولی ادامة آن را نگوئید همان حالت نفسانی را در نظر بگیرید ، نتیجة این حرف آن میشود که تعدّی در حق عبد مسکین عاجزی میشود که مقهور شده است در ارادة مولای خود و این اصلاً درست نیست .
... بَل یَلزَم أن یَکونَ الباري جلَّ وَ علي ...
بلکه لازم میآید که خداوند باریتعالی که با عظمت است و بالاتر از این حرفهائی است که به او نسبت دهند . لازم میآید که خداوند در افعال خود مقهور شود چرا ؟
... فَأنَّ الإرادةَ هي علَّةٌ تَامَّةٌ لِوُجودِ المعلوماتِ عینُ ذاتِه وَ مِنَ البَدیهی أنَّ ذاتَهُ تعالي وَ تَقَدَّس غَیرُ اختیاریَّةٍ لَهُ تَبارَکَ وَ تَعالي ...
استاد : همة این حرفهای شما به اینجا میرسد که اصلاً که مطالبات خداوند باریتعالی غیر اختیاری بوده است چون شما به مباحث اختیاری در مطالبه قائل نیستید و میگوئید اراده است و اراده هم حالت نفسانی است و حالت نفسانی هم که به خواست و اختیار خود مولا حاصل نمیشود ، وقتی شما چیزی را حالت نفسانیِ صرف بدانید یعنی غیر اختیاری است آن وقت همه چیز و اثرات آن تابع یک کار غیر اختیاری است که حتّی مؤاخذة عبد هم آثار مترتب بر کاری است که حتی به اختیار پروردگار باریتعالی هم نبوده است در صورتی که
... جَلَّ ذاتُهُ تَعالي وَ تَقَدَّس عن غیر إختیاریَّةٍ فِعلِهِ تَبارَکَ وَ تَعالي . وَالحَاصِل أنَّ علِّیَةَ الإرادةِ لِلفعلِ هادِمٌ لِأساسِ الإختیار وَ مؤسِّسٌ لِمذهَبِ الجبرِ بِخَلافِ مَا إذا اَنکَرنا عِلِّیَةَ النَّفسانیَّةِ مِنَ الإرادَةِ وَ غَیرِها للفعل وَ قُلنَا بِأنَّ النَّفسَ مؤَثِّرَةٌ بِنَفسِها فِي حَرَکاتِ العَضُلات مِن غَیرِ مُحَرِّکٍ خارِجّیٍ ...
استاد : میفرماید هیچ چارهای ندارید جز این که بگوئید مراتب و فرآیند اراده و طلب با هم در خارج فرق میکند کما اینکه مفهوماً هم فرق میکرد تا مبتلای به این اشکال جدّی و این کفری که اتفاق میافتد ، نشوید .
البته تا بدینجا ما یک سوم مطالب مرحوم نائینی را بیان کردیم ، انشاءالله ادامة مطالب را در جلسات بعد بیان خواهد شد .