1400/08/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نظر مختار/ مادة امر ظهور در وجوب دارد إلا ماخَرَجَ بالدّلیل/
بحث در این بود که لفظ امر حقیقت در وجوب است یا اینکه اعم از وجوب و استحباب است.
مرحوم نائینی فرمودند که از ادله نمیتوان به دست آورد که الزام در مفهوم لفظ وجود دارد تا معنای لفظ امر حقیقتاً وجوب شود ، و یا اینکه الزام در مفهوم لفظ امر نمیباشد که در این صورت معنای لفظ امر ، اعم از وجوب و استحباب خواهد شد . بلکه حکم عقل ، مولویت ، آمریت و علوّ و استعلاء ، همه کمک میکند که عقل بگوید در مفهوم و مراد از لفظ امر ، لزوم و الزام وجود دارد .
لذا خلاصة مبنای مرحوم نائینی این شد که به حکم عقل لفظ امر دلالت بر وجوب دارد و آن هم به معنای حقیقی نه مجازی .
مرحوم آیت الله خویی در ابتدای بحث به نظر میرسید که قائل به این هستند که لفظ امر ، حقیقت در قدر مشترکِ اعم از وجوب و استحباب است اما در پایان بحث ملاحظه شد که ایشان فرمودند : عقل میگوید وجود علوّ در آمر و وجود شخصیت آمر ، حتماً امر را در معانیِ الزامی استعمال کرده است ، یعنی لفظ امر حقیقت در وجوب است .
استاد : این مطلب موید مطالبی است که ما به مرحوم آیت الله خویی نسبت دادیم که در تقریرات درس خارج ایشان مرحوم صافی اصفهانی آورده است .
وَ ظَهَرَ أنَّ شَّیئاً مِنَ التّبادرِ وَالآیة وَ الرّوایتین لا یکونُ مؤیِّداً فضلاً أن یکونَ دلیلاً فَتَأمّل جَیِّداً ... المقامُ الثاني في أنَّ اللَّفظَ الأمرِ ظاهرٌ في الوجوب أم لا [1] ...
استاد : در ابتدای بحث مرحوم آیت الله خویی فرمودند که ما در دو مقام بحث میکنیم ، یکی اینکه آیا لفظ امر حقیقت در وجوب است یا اعم از وجوب استحباب است ؟ دوم اینکه اگر حقیقت در وجوب نیست آیا ظهور در وجوب دارد یا خیر؟
الجهة الثّالثة أنَّهُ هل لفظُ الأمرِ مُجَرَّداً عنِ القرینة یدُلُّ علی الطَّلَبِ الوجوبي أم لا ... وَ الکَلامُ یَقَعُ في مَقامَین ، الأول : أنَّهُ هل هو حَقیقَةٌ في الوجوب أم لا وَ الثّاني أنّه هل ظاهرٌ في علی تقدیرِ عَدَمِ کونِهِ حقیقَتاً فیه أم لا [2] ...
استاد : آنهایی که از کلام مرحوم آیت الله خویی برداشتهای دیگری داشتند عمده اِشکالشان در همین جاست که ایشان دو بحث دارد ، در صورتی که به این موضوع دقت نکردهاند که ایشان در دو مقام بحث کرده است ؛ اول اینکه لفظ امر حقیقت در وجوب است یا اعم از آن است ؟ و مقام دوم اینکه اگر نتوانستیم این دلالت را اثبات کنیم ، آیا لفظ امر ظهور در وجوب دارد یا ندارد؟ اما در ادامه وقتی به اینجا میرسد که میگوید « وَالظاهر » ظهور را انکار نمیکند ؛ یعنی دلالت لفظ امر حقیقتاً در وجوب را ایشان مشکل دارد اما با ظهور در وجوب مشکلی ندارد . لذا مستشکلین گمان کردهاند که آنجایی که مرحوم آیت الله خویی دلالت لفظ امرحقیقتاً در وجوب را نمیپذیرد قائل به قدر مشترک شده است در صورتی که ایشان حقیقت را رد میکند اما ظهور را رد نمیکند . و نهایتاً میفرماید :
وَالتحقیق أنَّ الآیات و الأخبارَ المذکورةَ في المَقام لاتکونُ مؤیِّدَةً فَضلاً أن تکونَ دلیلاً [3] ...
استاد : ادله نه دلالت دارد و نه آن را تایید میکند که لفظ امر حقیقتاً دلالت بر وجوب دارد .
المقامُ الثاني في أنَّ اللَّفظَ الأمرِ ظاهرٌ في الوجوب أم لا فَنقول معنَی الأمر کما عرفتَ لیس إلا إظهارُ الإرادَةِ وَ المیل وَ ابرازُ الشوقِ الصّادر مِن العالي بعنوانِ المولویة وَ إنّما الوجوب وَ الإستحباب أمران خارجیان لا رَبطَ لهما بِمدلولِ الأمر ...
استاد : میفرماید بحث ما در اراده و ابراز میل مولا به عنوان مولویت ، این مهم است و الا از مطالب دیگر چیزی بر نمیآید . پس اتفاقی که در اینجا رخ میدهد این است که :
...یَنتَزِعان عن الإلزامیَّةِ المَصلحةِ وَ عدمِها و هناکَ مَعنا واحد وَ استعمالٌ فارِد وَ هو إظهارُ المیل وَ لا یُفهَم مِن لفظِ الأمر إلا هذا في جمیعِ الإستعمالات وَ الإلزام رُبَّما یکون و رُبَّما لایکون وَ لیسَ إلا ناشئاً مِن مصلحةٍ إلزامیَّةٍ داعیةِ الإمر فهو أجنَبيٌّ عن مدلولِ لفظِ الأمر لکن مُقتَضی رُسومِ العُبودیَّة بحکمِ العقل هو الإطاعَة وَ الإمتثال[4] ...
استاد : یعنی حرف آخری که ما از مرحوم آیت الله خویی مطرح کردیم ، که ایشان قائل به حکم عقل است و میفرماید لفظ امر حقیقت در وجوب است ولو این حقیقت از آیات و روایات فهمیده نشود و از حکم عقل برداشت شود ، زیرا رسم تعبدِ عبد از مولا این است که عبد بگوید امر مولا را باید انجام دهم .
و این مطلب حرفی را که ما در جلسة گذشته در پایان کار به عنوان نظر مرحوم آیت الله خویی مطرح کردیم ، تأیید مینماید ؛ و آن حرف این بود که هر جا امری آمد و قرینة صارفهای بر آن وجود نداشت این امر حمل بر وجوب میشود .
... لکن مُقتَضی رُسومِ العُبودیَّة بحکمِ العقل هو الإطاعَة وَ الإمتثال إلا إذا ثَبَتَ التَّرخیص مِنَ المولي فَمفادُ أمرِ رسول الله بکذا أو إفعل کذا أو آمُرُکَ بکذا وَ أمثالُ ذلک لیسَ إلا إظهارُ المیل بالفعل ...
استاد : پس وقتی امر از مولا صادر شد یعنی مولا میخواهد بگوید که من میل دارم که تو این کار را انجام دهی . آن وقت به حکم عقل میگوییم تخطی از میل مولا جایز نیست . بنابراین به کمک عقل میگوییم تخطی از این ظهور نکن .
فتلخَّص که مرحوم آیت الله خویی گرچه لفظ امر را به حسب ادله ، آیات و روایات حقیقت در وجوب نمیداند اما میفرماید به حکم عقل ظهور در وجوب دارد .
در مورد نظر مرحوم امام (ره) عرض کردیم که ایشان فرمودند : « لا یَبعُد أنَّه حقیقةٌ في الوجوب » یعنی ظاهراً ، به این معنا که تقریباً نظر مرحوم امام و آیت الله خویی یکی است .
مرحوم آیت الله ( سید عبدالأعلی ) سبزواری در این مورد خیلی مختصر بحث کردهاند ( در حد یک و نیم سطر ) .
...ثمَّ إنَّ مادَّةَ الأمرِ في أیِّ هیئةٍ اُستُعمِلَت ظاهرةٌ في الوجوب إلا معَ القرینةِ علی الخلاف لِإنسباقِ الوجوبِ منها في المحاورات[5] ...
استاد : ایشان هم مثل مرحوم آیت الله خویی و مرحوم امام نظرشان این است که مادة امر ظهور در وجوب دارد ، ولو در هر شکل و هیئتی که بیاید . دلیلش را هم تبادر در محاورات میداند . البته مادة امر ولی در مورد صیغة امر بحث نمیکند .
حال ما هستیم و آیات و روایاتی که در ابتدای بحث مطرح نمودیم ، مجموع این مطالب که آیا مادة ام حقیقت در وجوب است؟ و آیا ظهور در وجوب دارد ؟ و یا اینکه حقیقت در قدر مشترک است ؟
نکتهای را که باید در اینجا عرض کنیم این است که :
شما چه بگویید حقیقت در وجوب و چه بگویید حقیقت در قدر مشترک ، برای اثبات هر دوی آنها نیاز به دلیل است . اما اگر گفتیم دلیلی بر حقیقت در وجوب و دلیلی بر حقیقت در قدر مشترک نداریم ، اما با وجود این تبادرها ، انسباقها ، دلالت عقل ، مولویت ، آمریت و ... ظهور را به هیچ عنوان نمیتوان نفی و انکار نمود .
بنابراین نظر ما این شد که اگر واقعاً نمیتوانیم بگوییم مادة امر حقیقت در وجوب است اما ظهور در وجوب دارد ، مگر جایی که قرینهای وجود داشته باشد که بوسیلة آن از این ظهور دست برداشته میداریم ؛ که این قرینه میتواند قرینة حالیه باشد یا مقالیه .