درس خارج فقه احمد فرخ‌فال

99/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ولاية الفقيه/انواع حکومت /دیدگاه اسلام

 

بحث ما در تاملات ولایت و حاکمیت از نظر اسلام بود در جلسات ابتدای سال تحصیلی در ارتباط با لزوم حاکمیت و لزوم حکومت در اداره جامعه و اینکه نوع حکومت چه حکومتی باید باشد و اینکه باید حاکمیت ، حاکمیت اسلامی باشد تا بتواند احکام اسلامی را ضامن اجرای آن باشد ، مباحث مفصلی را بیان کردیم .

در اینکه ولایت جایگاه نظارتی و ضامن اجرای احکام اسلام توسط حاکمیت است را هم عرض کردیم که ولایت واژه و مفهومی است که از حق تعالی آغاز خواهد شد ، ﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكمُ﴾[1] اینها ولایت هایی است که در طول هم یعنی ولایت خدا و ولایت نبی خدا و ولایت خلیفه نبی خدا این ولایتها بر آهاد مردم وجود دارد ، در ادامه بیان شد که تعاملات هر کدام از این ولی و حاکم چیست و عرض شد که ولایت غیر از حاکم اسلامی است ، امیرالمومنین علی علیه السلام ولی امر است و حاکمش که منصوب او در کوفه و بصره و مصر و مدینه ، کسی است که از طرف امام منصوب شده است ، تعاملات هر کدام از ولی و حاکم با یکدگیر را هم بیان کردیم ، تعاملات هر کدام از ولی و حاکم را با مردم و بلعکس بیان برکردیم ، و در امتداد ولایت حق تعالی و ولی خدا و ولی معصوم ، ولایت فقیه است در زمان غیبت کبری امام زمان عج ، اینها نکاتی بود که به تفصیل درباره او سخن گفتیم .

نکته : اگر بخواهید نوع حکومت ها و حاکمیت ها را ملاحظه کنید باید به تفصیل درباره او سخن بگوید ، ما در حاکمیت اسلام آن کسی که حکومت می کند و ولایت دارد در واقع اسلام است ، ولایت او به ولایت اسلام می رسد و حاکمیت او هم به حاکمیت قرآن و اسلام منتهی می شود گر چه عناصری که حاکمیت دارد با عناصری که ولایت دارند فرق می کنند .

فرق حاکمیت و ولایت : عناصری که حاکمیت دارند انسان هایی هستند که توانایی اجرا و مدیریت دارند و عناصری که ولایت دارند کسانی هستند که از سوی حق تعالی انتخاب می شوند ، البته ما گفتیم که ولایت از سوی حق تعالی است ، ﴿حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ﴾[2] این ولایت خود را به همه نمی دهد ، فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ[3] امام زمان علیه السلام فرمود : فقها جامع شرایط حجت من بر شما هستند ، عمارت و حاکمیت هم از سوی این ولی باید تنفیذ شود و الا مشروعیت نخواهد داشت ، اینها نکات بسیار مهمی بود که بیان کردیم .

انواع حکومت ها :

1. حکومت فرد بر مردم : منظور حکومت سلطنتی و پادشاهی می باشد که اصولا به حکومت دیکتاتوری منتهی می شود یعنی وقتی یک فرد بدون آراء مردم ، بدون نظر مردم ، به صورت وراثتی بر همه مردم حکومت کند بدون اینکه از سوی مردم و خدا و شرعیت انتخاب شود این حکومت فرد بر مردم است .

2. حکومت گروهی بر همه مردم : مثل حکومت حزبی ، اگر دسته ای از مردم خواستند بر همه مردم حکومت کنند این می شود حکومت گروهی کخ ممکن است حزب باشند و یا اشراف باشند که به مصلحت مردم نیست و به ضرر مردم خواهد بود .

3. حکومت مردم بر مردم : یعنی همه مردم فردی را انتخاب کنند و آن فرد از طرف مردم حاکم بشود تا وقتی که این مردم بخواهند و شرع ، دین ، اسلام و قرآن هم اصلا در کار نیست ، این هم اشکال دارد چون اکثریت مردم حاکمیت را انتخاب می کنند ولی اینکه آیا این اکثریت ثواب میکنند یا خطا را دقت کنید ، ﴿أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾ [4] ، ﴿أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ [5] ، اکثریت در زمان امیرالمومنین علی علیه السلام چه کسی را انتخاب کردند؟ . اگر بنا شود مردم بدون دخالت دین و اسلام و ولایت الهی شخصی را انتخاب کنند به بی راهه و خطا خواهند رفت .

نکته : هیچ کدام از این سه نوع ، مصلحت شایسته ای برای حاکمیت نیست و سومین نوع را ما می پسندیم البته در صوریت که خداوند یا نبی خدا و یا ولی خدا و یا جانشین او تایید کند . اینکه امام صادق علیه السلام فرمودند : لا يستغني أهل كل بلد عن ثلاثة يفزع إليهم في أمر دنياهم وآخرتهم فإن عدموا ذلك كانوا همجا : فقيه عالم ورع. وأمير خير مطاع. وطبيب بصير ثقة[6] امام علیه السلام فرمودند : هر جامعه ای باید سه عنصر بسیار راه گشا در جامعه داشته باشد : فقیه عالم دانش مند و با تقوای خدا ترس ، طبیبی که جسم مردم را درمان کند ، و حاکم و امیری که حکومت مردم را با نظم و با قدرت تشکیل بدهد .

ارسطو هم حکومت را به سه قسمت تقسیم می کند : 1. حکومت عامه : همان حکومت سوم که بالا گفتیم جمهوری دموکراتیک و رای اکثریت 2. حکومت اعیان و اشراف یعنی حکومت آریستوکراسی 3. حکومت ارثی و پادشاهی .

 


[1] نساء/سوره4، آیه59.
[2] انعام/سوره6، آیه124.
[3] كمال الدين و تمام النعمة، الشيخ الصدوق‌، ج2، ص484.
[4] عنکبوت/سوره29، آیه63.
[5] یونس/سوره10، آیه55.
[6] تحف العقول، ابن شعبة الحراني، ج1، ص321.