درس خارج فقه احمد فرخ‌فال

99/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ولاية الفقيه/خطبه شقشقیه /تتمه بحث

 

در بیان نحوه تعاملات ولایت با حاکمیت ها و عموم مردم و خواص مردم در خطبه شقشقیه بودیم و از زبان امبرالمومنین علی علیه السلام نکاتی را بیان کردیم .

نظر استاد درباره سند خطبه شقشقیه : همانطوری که اجمالی از وضع سند خطبه شقشقیه در همان جلسه ی که خطبه را شروع کردیم عرض شد که هم ابن ابی الحدید که یک عالم برجسته سنی است و هم مرحوم علامه امینی ره از ابن خشاب نقل می کنند که گفت بخدا قسم این خطبه شقشقیه را در کتاب هایی مطالعه کردم که 200 سال قبل از تولد مرحوم سید رضی ره مولف نهج البلاغه نوشته شده بود ، بنابراین روایت از نظر ما روایتی است که قابل قبول است و مسجل است که از زبان امیرالمومنین علی علیه السلام صادر شده است .

نکته : اگر با خصم مواجه شدید و استدلالی را خواستید برای خصم بیاورید یکی از صناعات استدلال با خصم این است که آنچه که مورد اعتبار او است بیاورید مثلا شما می خواهید راجع به ولایت امیرالمومنین یا امامت حضرت و خلافت حضرت بعد از رسول خدا ص بحث کنید ، اونها روایات شیعه را نمی پذیرند لذا باید از روایات خودشان استناد کنید تا استدلال های شما را قبول کنند .

در این قسمت استاد محترم توضیحاتی را در مورد شخصیت ابن عباس ارائه نمودند که توصیه می شود به فایل صوتی مراجعه شود .

در این جلسه بحث تعاملات امام و ولی و حاکم اسلامی با مردم و با حاکمین را خاتمه می دهیم و هم اکنون تتمه بحث را بیان می کنیم

7 . المسؤوليّات الاجتماعيّة أَمَا وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَبَرَأَ النَّسَمَةَ، لَوْلاَ حُضُورُ الْحَاضِرِ، وَقِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ، وَمَا أَخَذَ اللهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلاَّ يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِم، وَلاَ سَغَبِ مَظْلُوم، لاَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا، وَلَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا، وَلاَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْز! [1]

توضیح و نظر استاد : سوگند به خدایی که دانه های حبوبات را در خاک می شکفد و جوانه را از آن خارج می کند و از زمین سخت این جوانه را می کشاند بیرون ، فکر نکنید اگر این مطالب را در این خطبه گفتم من عاشق حکومت و سیطره بر مردم هستم این طور نیست ، اگر حضور افراد بعد از فوت خلیفه سوم در منزل من نبود و حجت را تمام کردند بر من و اشتباه خود را پذیرفتند در تاخیر از حضور من و آخر این خلافت را به یک کاسه در همان اولش را رها می کردم ، اگر عهدی که من با خدای خود داشتم و حجتی که مردم عذر خواستند اینها نبود شما می دیدید که چگونه این حکومت را با آب بینی بزغاله ای حاضر نیستم عوض کنم اما وقتی می بینم مردم آمدند و درخواست دارند بر عهد خود با خدا پایدار هستم .

قالوا: وقام إليه رجل من أَهل السواد عند بلوغه إلى هذا الموضع من خطبته، فناوله كتاباً ] قيل: إن فيه مسائل كان يريد الإجابة عنها [، قأَقبل ينظر فيه ] فلما فرغ من قراءته [قال له ابن عباس : يا أمير المؤمنين، لَوِ اطَّرَدَتْ خُطْبَتُكَ مِنْ حَيْثُ أَفْضَيْتَ!. فَقَالَ: هَيْهَاتَ يَابْنَ عَبَّاس! تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ! قال ابن عباس: فوالله ما أَسفت على كلام قط كأسفي على هذا الكلام أَلاَّ يكون أَميرالمؤمنين عليه السلام بلغ منه حيث أَراد. [2]

توضیح و نظر استاد : مردی از اهالی عراق بلند شد و نامه ای به حضرت دادند و در این نامه نوشته شده بود که جواب این نامه را بدهند حضرت بعد از خواندن و دقت کردن در این نامه و وقتی که فارق شدند ، عبدالله ابن عباس کسی که با وفای به حضرت بود ، ابن عباس می فرماید که من انتظار داشتم حضرت ادامه بدهند و چه خوب بود از همان جا که سخنان را قطع کردید ادامه می دادید ، حضرت رو به ابن عباس فرمودند نه بس است من آتشی بر دلم بود این را گشودم و دلم آرام گرفت و این آتش فرو نشست ، ابن عباس می گوید آنقدر تاسف خوردم که ای کاش این نامه مطرح نشده بود و حضرت آن آتش درون خود را کامل بیرون می ریخت و دلش کامل آرام می شد .


[1] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص10، خطبه 3.
[2] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص10، خطبه 3.