درس خارج فقه احمد فرخ‌فال

99/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ولاية الفقيه/تعامل حکومت و ولایت /هشدار به عدم شتاب زدگی

 

خلاصه جلسه گذشته :

آخرین پاراگراف حکم امام علی علیه السلام به مالک اشتر راجع به هشدار از شتاب زدگی است ، می فرمایند حاکم اسلامی باید شتاب زده عمل نکند که فرمودند : وَإِيَّاكَ وَالْعَجَلَةَ بِالاْمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا...وَضَعْ كُلَّ أَمْر مَوْضِعَهُ، وَأَوْقِعْ كُلَّ أَمْر مَوْقِعَهُ.[1]

توضیح استاد : آخرین هشدار امام هشدار از امتیاز خواهی است یعنی کسی که حاکم اسلامی می شود بگویید چون من حاکم شما شدم باید به من امتیاز بدهید زندگی و وضعیت من باید در غله رفیعی قرار بگیرم چون حاکم شما هستم و حضرت می فرمایند این چنین خبری نیست ،

وَإِيَّاكَ وَالاْسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ، وَالتَّغَابِيَ عَمَّا تُعْنَى بِهِ مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلْعُيُونِ، فَإِنَّهُ مَأْخُوذٌ مِنْكَ لِغَيْرِكَ. وَعَمَّا قَلِيل تَنْكَشِفُ عَنْكَ أَغْطِيَةُ الاْمُورِ، وَيُنْتَصَفُ مِنْكَ لِلْمَظْلُومِ.[2]

توضیح و نظر استاد : پرهیز کن از استئثار و امتیاز خواهی ، اگر بخواهی امتیاز خواهی و زیاده خواهی کنی در اموری که مردم در آن امور می توانند ملاک برای تو باشند و در یک سطح هستند و وقتی مردم در یک وضعیت خاصی هستند ملاک زندگی تو باید آنجا زندگی مردم باشند ، مبادا تو بیشتر از مردم زیاده خواهی و استئثار کنی ، غفلت از آنچه که بین مردم رایج است نکن که معمول است بین مردم و همه چشم ها زندگی تو را می بینند و از تو مردم مطالبه دارند ، مبادا در امور بگویی اینها چیزی نیست و عبور کنی از کوچک هایی که مردم بزرگ می بینند و داد مظلومین را مردم از تو می گیرند .

امْلِكْ حَمِيَّةَ أَنْفِكَ، وَسَوْرَةَ حَدِّكَ، وَسَطْوَةَ يَدِكَ، وَغَرْبَ لِسَانِكَ، وَاحْتَرِسْ مِنْ كُلِّ ذلِكَ بِكَفِّ الْبَادِرَةِ، وَتَأْخِيرِ السَّطْوَةِ، حَتَّى يَسْكُنَ غَضَبُكَ فَتَمْلِكَ الاْخْتِيَارَ: وَلَنْ تَحْكُمَ ذلِكَ مِنْ نَفْسِكَ حَتَّى تُكْثِرَ هُمُومَكَ بِذِكْرِ الْمَعَادِ إِلَى رَبِّكَ.[3]

توضیح و نظر استاد : ای مالک چند کار را بکن و حواست جمع باشد ، یکی اینکه باد غرور را در دماغ و سر خود را بگیر و جلو جوشش خشم خود را بگیر و تجاوز و دست درازی خود را کنترل کن و تندی زبان خود را مهار کن و این اموری که گفتم را مواظبت کن و شتاب زده تصمیم گیری نکن تا اینکه غضب تو آرام بشود و بعد تصمیم بگیر و در حاکمیت نباید به نفس و دل خود عمل کنی و باید به ذکر معاد و قیامت بیفتی ، این امور از تو اتفاق نیفتد و تمام ذهن تو باید معاد باشد .

وَالْوَاجِبُ عَلَيْكَ أَنْ تَتَذَكَّرَ مَا مَضَى لِمَنْ تَقَدَّمَكَ مِنْ حُكُومَة عَادِلَة، أَوْ سُنَّة فَاضِلَة، أَوْ أَثَر عَنْ نَبِيِّنَا صلى الله عليه وآله وسلم َوْ فَرِيضَة فِي كِتَابِ اللهِ، فَتَقْتَدِيَ بِمَا شَاهَدْتَ مِمَّا عَمِلْنَا بِهِ فِيهَا،[4]

توضیح و نظر استاد : و بر تو واجب است و ذکر معاد تو را آرام می کند و به حال حاکمان گذشته نگاه کن و ببین حاکمان عادل چگونه عمل کردند و سنت های با فضیلت چطور در صدر اسلام مستقر شد و آثار و برکاتی که از کلمات و بیانات پیغمبر ص است را مطالعه کن و فرائض را در قرآن ببین و باید اقتدا کنی به آنچه که ما یاد گرفتیم از این فریضه ها و آثار و سنن و حکومت عادله پیغمبر ص اینها را ملاحظه کن تا تو را صفات رذیله فرا نگیرد و تتمه بحث باشد برای جلسه بعد .


[1] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص301، نامه 53.
[2] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص302، نامه 53.
[3] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص302، نامه 53.
[4] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص302، نامه 53.