درس خارج فقه احمد فرخ‌فال

99/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ولاية الفقيه/الحكم الولائي /تعاملات حکومت با قاضی

 

خلاصه جلسه گذشته :

در تعاملات حاکمیت با جامعه و عوامل و رعیت خود امیرالمومنین علی علیه السلام نکات محوری ارزشمندی را بیان فرمودند در جلسه گذشته در نحوه ارزش یابی تلاش عوامل ، نحوه ارزش گذاری کار عوامل ، توکل به خدا در مشکلات مربوط به نظام و نظامیان و رجوع به قرآن کریم و سنت پیامبر در مشتبهات و انتخاب قضات صالح برای منصب قضاوت نکاتی بود که عرض شد ، خب در انتخاب قضات صالح به طور کاربردی امیرالمومنین علی علیه السلام مطالبی را مطرح می کنند .

حضرت در نامه 53 که حکم حکومت مالک اشتر در مصر است می فرمایند :

وَلاَ تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَع، وَلاَ يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْم دُونَ أَقْصَاهُ; وَأَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ، وَآخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ، وَأَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ، وَأَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الاْمُورِ، وَأَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ، مِمَّنْ لاَ يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ[1]

توضیح استاد : این قاضی صالح تو باید آنچنان فردی باشد که به هیچ وجه نفسش را و وجودش را در معرض طمع قرار نداده باشد ، حاکم اسلامی آنقدر باید خود سازی کرده باشد که اصلا به مرحله طمع نرسیده باشد این یک مرحله بالاتر است از اینکه انسان طمع نداشته باشد ، امور را قاضی نباید با ادله ضعیف بشمارد و حکم دهد ، اَلْغَريقُ يَتَشَبَّثُ بِكُلِّ حَشيشٍ کسی که داره غرق می شود به هر خار و خاشاکی دستش را می گیرد ولی قاضی نباید اینگونه باشد ، قاضی باید از نظر دلیل و استدلال بر مبنای حکم صادر از خود دستش پر باشد و به جای اینکه صدرصد دلیل برای حکمی پیدا کند نرود و به 20 درصد کفایت کند ، آنقدر باید محتاط باشد اگه شبهه دارد حکم ندهد و توقف کند تا شبهه بر طرف شود ، و در شبهات ترمز حکم دادن را بکشد و باید به دنبال دلیل باشد و آنقدر قوی باشد که با مراجعه افراد متخاصم به او خسته نشود ، صبورترین جامعه در کشف امور و حقائق باشد و وقتی حقیقت معلوم می شود و حکم معلوم می شود باید قاطعیت داشته باشد و وقتی حکم روشن شد و می گوییم قاطعیت نشان بده و کار را تمام کن یعنی چاپلوسی ها رای تو را تغییر ندهد و تو را فریب ندهند .

وَلاَ يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ، وَأُولئِكَ قَلِيلٌ. ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ (تعهّد) قَضَائِهِ، وَافْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يُزِيلُ عِلَّتَهُ، وَتَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ. وَأَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ مَا لاَ يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ، لِيَأْمَنَ بِذلِكَ اغْتِيَالَ (اغتياب) الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ. فَانْظُرْ فِي ذلِكَ نَظَراً بَلِيغاً، فَإِنَّ هذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الاْشْرَارِ، يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى، وَتُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا.[2]

توضیح استاد : و منحرف نکنند تو را و میل و رغبت قاضی را به بیراهه نکشند ، بعد حضرت به مالک می فرمایند فکر نکن این افراد صالح با این خصوصیات خیلی راحت بدست می آوری ﴿وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾ [3] اینها در جامعه کم هستند ، آئین نامه ها را قوی کن و تعهدات و ضمانت ها را قوی بگیر و روزی که تحلیف می خورد بر اینکه عدل اسلامی را رعایت کند و حق کسی را از بین نبرد محکم از او تعهد بگیر ، و طوری به او برس که دیگر حاجتی برای مردم نداشته باشد و در حکم کردن کوتاه بیاد ، یعنی جایگاه قاضی را در پیش خود آنقدر رفیع کن که دیگران با چاپلوسی و تعریف او را نخرند . (در این قسمت استاد فرخ فال نکاتی را فرمودند که توصیه می شود به فایل صوتی مراجعه شود) ، و این قاضی در پناه تو امن شود و حفظ شود از طمع رجال و نافذ باش نسبت به او . و با گشاده روی و با دقت مواظب او باش ، این دین مبین اسلام گاهی اسیر می شود در دست اشرار مواظی قاضی های تو در دست اشرار نیفتند و هوا و هوس او را بیچاره کند و حقیقت را در دعاوی و بین مردم رها کند و امنیت اقتصادی و اجتماعی خدشه دار کند .

مطالب ومباحثی که بیان شد تعاملات حاکمیت با قاضی بود و تعاملات حاکمیت با عوامل را در جلسه آینده بیان خواهیم کرد.


[1] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص295، نامه 53.
[2] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص295، نامه 53.
[3] سوره سباء، آیه 13.