درس خارج فقه احمد فرخ‌فال

99/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ولاية الفقيه/تعاملات حکومتو ولایت /انتخاب ولی فقیه

 

خلاصه جلسه گذشته:

در مباحث تعاملات حکومت و ولایت به اینجا رسیدیم که انتخاب ولی معصوم به واسطه آیاتی است که تبیین شده است، انتخاب ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام به امر حق تعالی و توسط پیغمبر در دفعات متعدد و خصوصا در حجت الوداع، بقیه ائمه هم اوصیاء خود را و امام بعد از خود را معرفی می کردند، کما اینکه امام حسن عسکری علیه السلام به خواص امامت فرزند خود را حضرت حجت روحی له الفداء را مطرح نمودند و احادیث قدسی را در کنار آیات قرآن عرض کردیم و گفتیم که هیپ شک و شبهه ای در این نیست که همان گونه که نبی خدا از سوی خدا ولایت دارد بر مردم، امام معصوم هم ولایت دارد بر مردم به امر خدا و به وصایت نبی خدا، ممکن است نکته ای را مطرح کنید که اگر انتخاب به دست خاوند است پس چرا بعضی از انبیاء ولایتشان محقق نمی شد؟ چطور می شود که امیرالمومنین علی علیه السلام بعد از ارتحال نبی مکرم اسلام ولایتش محقق نمی شود، شاید این گونه تجزیه و تحلیل کرد که ولایت نبی و رسوا و ولایت معصوم مشخص شده است اما جامعه ای که این نبی و این ولی معصوم می خواهد ولایت بر آن جامعه داشته باشد باید پذیرای این ولایت داشته باشد تا این ولایت تحقق خارجی پیدا کند، نگویید این ولایت، ولایت بالقوه است چه در نبی و جه در معصوم، این شاید شبهات و مباحثی بر این کلام وارد شود که شایسته این نبی و معصوم نیست، این نبی و امام بر مردم ولایت دارد و در تحقق این ولایت و عملی شدن این ولایت در شئون مختلف انسان و این جامعه باید از سوی جامعه پذیر این محقق شود، خداوند ولایت بر مردم و مخلوقات دارد و شاید کسی کافر شود و نپذیرد این ولایت را، آن ولایت بالفعل خداوند و رسول و معصوم از بین نمی رود، این شخص خودش را محروم کرده است.

لذا در این موضوع ولایت خداوند ولایت دارد، رسولش ولایت دارد و معصومش ولایت دارد و اگر پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، ولایت اهل بیت علیهم السلام نباشد اصلا نظام کائنات و هستی به هم می ریزد بنابراین ولایت حق تعالی موجود است من مانع فیض ولایت بر خودم شدم و الا ولایت وجود دارد.

ولایت معصوم سایه اش افکنده بر جامعه و دسترسی مردم بر این ولی معصوم نیست، امام معصوم در غیبت صغری نائبان خاص و در غیبت کبری نائبان عام قرار داده است و این نائبان عام متعدد شده اند، فقیه شناسان یک نفر را انتخاب کنند و فقیه را از غیر فقیه تشخیص بدهند، این فقیه فقط از خداوند می ترسد، و اصلا از دشمن حراص ندارد، کار خودش را انجام می دهد.

کلام امیرالمومنین علی علیه اسلام در نهج البلاغة " ...وَ لَا يَنْبَغِي لِي أَنْ أَدَعَ الْجُنْدَ وَ الْمِصْرَ وَ بَيْتَ الْمَالِ وَ جِبَايَةَ الْأَرْضِ وَ الْقَضَاءَ بَيْنَ‌ الْمُسْلِمِينَ وَ النَّظَرَ فِي حُقُوقِ الْمُطَالِبِينَ ثُمَّ أَخْرُجَ فِي كَتِيبَةٍ أَتْبَعُ أُخْرَى أَتَقَلْقَلُ تَقَلْقُلَ الْقِدْحِ‌ فِي الْجَفِيرِ الْفَارِغِ وَ إِنَّمَا أَنَا قُطْبُ الرَّحَى‌..."، سزاور نیست من رها کنم این مردم و جامعه و بیت المال و حفاظت از مردم و قضای بین مسلمین و توجه به حقوق شهروندی را، "... تَدُورُ عَلَيَّ وَ أَنَا بِمَكَانِي فَإِذَا فَارَقْتُهُ اسْتَحَارَ مَدَارُهَا وَ اضْطَرَبَ ثِفَالُهَا هَذَا لَعَمْرُ اللَّهِ الرَّأْيُ السُّوءُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا رَجَائِي الشَّهَادَةَ عِنْدَ لِقَائِي الْعَدُوَّ وَ لَوْ قَدْ حُمَ‌ لِي لِقَاؤُهُ لَقَرَّبْتُ رِكَابِي‌ ثُمَّ شَخَصْتُ‌ عَنْكُمْ فَلَا أَطْلُبُكُمْ مَا اخْتَلَفَ جَنُوبٌ وَ شَمَالٌ طَعَّانِينَ عَيَّابِينَ حَيَّادِينَ رَوَّاغِينَ إِنَّهُ لَا غَنَاءَ فِي كَثْرَةِ عَدَدِكُمْ مَعَ قِلَّةِ اجْتِمَاعِ قُلُوبِكُمْ لَقَدْ حَمَلْتُكُمْ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ الَّتِي لَا يَهْلِكُ عَلَيْهَا إِلَّا هَالِكٌ‌ مَنِ اسْتَقَامَ فَإِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ زَلَّ فَإِلَى النَّار "[1] من که همچنان عمود وسط سنگ آسیاب وسط این جامعه هستم نمی توانم بی تفاوت باشم و اگر من این سنگ آسیاب را رها کنم همه را خراب می کند و اگر من از محور خود از جامعه اسلامی دور شوم مدار آن یعنی جامعه می لزرد و سنگها بر این جامعه فرو می ریزد و بحق خداوند سوگند این پیشنهاد بدی است و به خداوند سوگند اگر امیدواری به شهادت در راه خداوند را نداشتم پای در رکاب کرده و از میان شما می رفتم و شما را نمی طلبیدم چندان که باد شمال و جنوب می وزد، زیرا شما بسیار طعنه زن، عیب جو، روی گردان از حق و پر مکر و حیله هستید.

نظر استاد : در جمع بندی بحث این که فیض وجود دارد و اگر امام نبود که همه چیز نابود می شد.


[1] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص111، خطبه .