درس خارج فقه احمد فرخ‌فال

99/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ولاية الفقيه/حدود ولاية الفقيه /احادیث مربوط

 

بحث ما در تعاملات حکومت و ولایت بود و عرض کردیم که انسان موجودی است اجتماعی و برای یک زندگی و معیشت اجتماعی نیاز به قانون است و ضمانت اجرای قانون نیازمند به حکومت است و اگر قانون، قانون اسلام شد ﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْاسْلَامُ﴾ [1] سوره آل عمران آیه 19 و در جای دیگر سوره آل عمران آیه 85 ﴿وَ مَن يَبْتَغِ غَيرْ الْاسْلَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ﴾[2] پس حاکمیت، حاکمیت اسلامی باید باشد تا ضامن اجرای قوانین دین در همه ابعاد زندگی بشر قرار بگیرد. براساس آیات قرآن و روایات عرض شد راس هرم حاکمیت اسلامی و دینی ولایت قرار دارد و این ولایت هم در قرآن آمده است آیه 59 سوره نساء ﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكم﴾[3] و هم در روایات آمده، هم سنت پیامبر صلی الله علیه و آله است و هم سفارش پیامبر صلی الله و علیه و آله در غدیرخم است و هم منش امیرالمومنین علی علیه السلام است و هم در کلمات نورانی اهل بیت علیهم السلام به وفور مشاهده می شود. در دو جلسه گذشته روایت مهم (مقبوله عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ) را عرض کردیم و چند روایت دیگر از مقدمه تعاملات حکومت و ولایت مانده که از آن می گذریم و به خود موضوع بحث ما که موضوع تعالات است می پردازیم ان شاءالله.

روایت بعدی: وسائل الشيعة؛ جلد‌27؛ صفحه 139 حدیث 6 در نرم افزار نورحدیث شماره 33421 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي الْجَهْمِ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ قَالَ: بَعَثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِلَى أَصْحَابِنَا فَقَالَ قُلْ لَهُمْ إِيَّاكُمْ إِذَا وَقَعَتْ بَيْنَكُمْ خُصُومَةٌ أَوْ تَدَارَى‌ فِي شَيْ‌ءٍ مِنَ الْأَخْذِ وَ الْعَطَاءِ أَنْ تَحَاكَمُوا إِلَى أَحَدٍ مِنْ هَؤُلَاءِ الْفُسَّاقِ اجْعَلُوا بَيْنَكُمْ رَجُلًا قَدْ عَرَفَ حَلَالَنَا وَ حَرَامَنَا فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ قَاضِياً وَ إِيَّاكُمْ أَنْ يُخَاصِمَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً إِلَى السُّلْطَانِ الْجَائِرِ[4] ، این روایت را بسیاری از صاحب نظران سند را صحیح می دانند و در نرم افزار درایه نور هم سند را صحیح بیان کرده است، (مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ) به اعتراف و توثیق مرحوم شیخ طوسی (ره) و مرحوم حلی (ره) و مرحوم نجاشی (ره) ثقه است و توثیق خاص دارد، (عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ) ایشان هم مرحوم شیخ طوسی (ره) و مرحوم حلی (ره) هر دو توثیق کردند مرحوم نجاشی (ره) می گوید امامی است و مرحوم کشی (ره) تصریح کرده که این شخص از اصحاب اجماع است و اصحاب اجماع کسانی هستند که روایت از غیر ثقه نقل نمی کنند، تا اینجا توثیق خاص دارند، (حُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ) به قرینه (أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ) که از او نقل می کند و أَبِي الْجَهْمِ که حُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ از او نقل می کند، به این دو قرینه راوی عنه و المروی عنه، این حُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، حُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ اهوازی است، و مرحوم طوسی (ره) او را توثیق خاص کرده است، مرحوم حلی (ره) می گوید مولی علی بن الحسین، کلمه مولی اگر بعد از توثیق آمد یه مقام بالاتر است تا اینجا روایت صحیح شد، (أَبِي الْجَهْمِ) هم توسط مرحوم نجاشی (ره) و هم توسط مرحوم حلی (ره) توثیق خاص دارد و گفتند ثقه است و تضعیف هم نشده است، آخرین راوی که از امام صادق علیه السلام نقل می کند: (عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ) است که مرحوم نجاشی (ره) توثیق خاص گفته که ثقه ثقه است و مرحوم کشی (ره) گفته اند ثقه است و مرحوم طوسی (ره) گفته است ضعیف است و در نرم افزار نور بیان شده که تضعیف مرحوم طوسی (ره) صحیح نمی باشد. نظر استاد: این روایت از نظر ما صحیح می باشد.

در این روایت می گوید پیش سلطان جائر نروید، حاکمیت جور مخدوش و ممنوع است و بردن مرافعه نزد او منع شده است و اگر بناست ضامنی برای اجرای احکام اسلام پیدا بشود باید حکومت غیر جور باشد.

امام خمینی (ره) در کتاب ولایت فقیه در صفحه 93 این روایت را دلیلی می داند بر آنچه که از روایات قبلا بیان کرده است (برای اینکه مطالب ولایت فقیه و حاکمیت اسلامی بهتر روشن شود به روایتی دیگری استناد می کنم و آن روایت أَبِي خَدِيجَةَ) است و سند این روایت معتبر است.

روایت دیگر که راهنمایی می کند مشتاقان فهم حقیقت معارف دین و مباحث حاکمیت و ولایت را کلام امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه خطبه 27 می باشد:... وَ لَقَدْ بَلَغَنِي‌ أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ‌ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ‌ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ‌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيرا [5]

نظر استاد : اگر مبنای ما ولایت است به سخنان حضرت باید نگاه کرده و عمل کنیم و تحقق حاکمیت دین واسلام وظیفه مومنین است.


[1] آل عمران/سوره3، آیه19.
[2] آل عمران/سوره3، آیه85.
[3] نساء/سوره4، آیه59.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج27، ص139، أبواب، باب، ح6، ط آل البيت.
[5] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج1، ص26، خطبه 27.