درس خارج فقه احمد فرخ‌فال

1400/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعاملات بشری/مبحث امربه معروف و نهی از منکر/

ادامة بررسی فتاوای مرحوم امام (ره)

استاد : مرحوم امام فرمودند که در صورتی که تعداد کسانی که اقامه امر به معروف نموده‌اند به حد کفایت نرسد وجوب ساقط می‌شود . روایاتی را هم در ارتباط با این مطلب از وسائل الشیعه نقل کردیم .

حال سوال این بود که آیا از این روایات می‌توان برداشت کرد که اگر امربه معروف و نهی از منکر نتیجه اقلاع در بر نداشت آیا وجوب آن ساقط می‌شود یا خیر ؟

روایتی را خواندیم که امام (علیه‌السّلام) با کسی که مرتکب منکری می‌شد برخورد نمود به او تذکر دادند او توجه نکرد ، امام (علیه‌السّلام) از محل عبور کرد . ببینید این‌جا اقلاع منکر صورت نگرفت اما امام تذکر دادند کما این‌که امام (علیه‌السّلام) در روایت دیگری فرمود آن‌هایی که می‌گویند امربه معروف نباید حتی ضرر آبرویی داشته باشد این‌ها راحت طلب هستند و از سختی فرار می‌کنند برای همین است که از نهی از منکر فرار می‌کنند . حضرت این کار را اشتباه می‌دانند و چنین افرادی را ملامت می‌کنند .

این‌که امام معصوم می‌بینند اقلاع منکر نمی‌شود اما باز هم نهی از منکر می‌کنند زیرا آثار دیگر مترتب است ، اقلاع که همة آثار نیست . ﴿فَذَکِّر فَإنَّهَا تَنفَعُ المؤمنین﴾ یعنی به یک بار یا چند بار گفتن ممکن است آن اثر عالی دیده نشود اما ذره ذره این گفتن‌ها اثر خود را خواهد گذاشت ، آهن با ضربه اول چکش که تبدیل به شمشیر نمی‌شود ، این آهن باید آنقدر ضربه ببیند تا به شکلی که می‌خواهی در بیاید . تمام مباحث تربیتی این چنین است . قرآن کریم را ببینید این همه آیات با بیان‌های متعدد می‌آورد تا یک معنا را بیان کند ، برای چه ؟ زیرا تکرار تذکر اثر گذار است ، هر مرتبه گفتن اثر خودش را دارد . آری اگر به این نتیجه رسیدی که هیچ اثری نمی‌گذارد آن وقت امربه معروف نکنید .

مسئله پنجم: لو قَام شَخصٌ أو أشخاصٌ بِوظیفَتِهم وَلَم یُؤَثِّر لکن اِحتَمَلَ آخَرُه أو آخَرون التَّأثیر وَجَبَ عَلَیهم معَ اجتِماعِ الشَّرایط . [1]

استاد : اگر شخص یا اشخاصی به وظیفة خود عمل کردند یعنی اقامة امربه معروف و نهی از منکر کردند « وَلَم یُؤَثِّر » ببینید مرحوم امام می‌فرماید « وَلَم یُؤَثِّر » نمی‌فرماید « وَلَم یَقلَع المنکر » علی الإطلاق ، لکن فرد دیگری از راه رسید و احتمال داد که اگر او هم بگوید اثر خواهد گذاشت یا این که چند نفر این کار را انجام دهند ، آن وقت برآن‌ها امربه معروف واجب می‌شود با همة شرایط . اجتماع شرایط یعنی شرایطی که در ادامه ذکر می‌کنند مثل محرز شدن معروف یا منکر ، نداشتن ضرر جانی و ... .

مسئله ششم : لو قَطَعَ اَوِ اطمَئَنَّ بِقیامِ الغَیر لایَجِب عَلَیهِ القیام . نَعَم لو ظَهَرَ خلافُ قَطعِه یَجِبُ عَلَیه وَ کذَا لو قَطَعَ اوِ اطمَئَنَّ بِکفایَةِ مَن قَامَ به لَم یَجِب عَلَیه وَ لو ظَهَرَ الخلاف وَجَبَ ( = یَجِبُ )

استاد : مکلف قطع پیدا کردکس دیگری هست که در این‌جا اقام امربه معروف کند یا این‌که قطع پیدا نکرد اما مطمئن است کسی به نحو احسن این کار را انجام خواهد داد ، امام در این‌جا می‌فرماید بر چنین فردی قیام واجب نیست . اما اگر خلاف قطعش برایش ثابت شد واجب است که خودش اقامة امربه معروف کند . همچنین اگر قطع یا اطمینان پیدا کرد کسی یا کسانی که اقامة امربه معروف کرده‌اند کافی است در این‌جا هم وجوب از مکلف برداشته می‌شود .

مسئله هفتم : لایَکفي الإحتمال اَوِ الظّنُ بقیامِ الغَیر أو کِفَایَةُ مَن قَامَ بِه بَل یَجِبُ عَلَیهِ مَعَهما . نَعَم یَکفي قیامُ البَیّنَة .

استاد : اگرکسی احتمال دهد یا گمان کند که کسی یا کسانی اقامه امربه معروف و نهی از منکر می‌کنند ، فایده ندارد و باید خود او امربه معروف یا نهی از منکر کند . یا این‌که گمان می‌کند عمل دیگران کافی است ، مرحوم امام می‌فرمایند این هم کافی نیست و اگر آن‌ها کار را هرچند ناقص انجام داده‌اند ایشان باید انجام دهد .

ببینید ، سیاق کلمات مرحوم امام حول این مطلب است که آن کاری که باید انجام شود ، شد یا نشد؟ اقلاعی که مرحوم امام در آن‌جا می‌فرمایند ، به عنوان نمونه است والا ایشان یک‌جا هم فرمودند « لم یؤثّر » . کفایت یا اثر بخش بودن این است که کسی که مورد امربه معروف یا نهی از منکر قرار می‌گیرد تغییری دررفتارش صورت گیرد نه این‌که اقلاع صورت گیرد .

مسئله هشتم : لو عَدِمَ ( عُدِمَ ) موضوعُ الفَریضةِ أو موضوعُ المنکَر سُقِطَ الوجوب وَ إن کانَ بِفعلِ المُکَلَّف ، کَما لَو أرَاقَ المَاءَ المُنحَصر الذّي یَجِبُ حِفظُهُ للطَهارَهِ أو لِحفظِ نَفسٍ محترمَةٍ.

استاد : اگر موضوع فریضه تمام شد یا موضوع منکر معدوم شد و از بین رفت یعنی صورت مسئله دیگر موجود نیست در نتیجه دیگر بحث برای وجوب امربه معروف باقی نمی‌ماند . یعنی این مسئله می‌گوید غائلة فساد برچیده می‌شود ؛ معدوم شدن موضوع منکر یعنی از بین رفتن غائلة فساد .

مسئله نهم : لَو تَوَقَّفَت قَامَةُ فَریضَةٍ أو قَلعُ مُنکَرٍ عَلَي ارتِکَابِ مُحَرَّمٍ أو تَرکِ وَاجِبٍ فَالظَّاهِر مُلاحَظَةُ الأهَمیَّة

استاد : یعنی اهم و مهم کردن ، یعنی اگر بخواهید فریضه‌ای انجام شود یا منکری ترک شود لازمه‌اش ارتکاب حرام است ، آیا در چنین حالتی انجام امربه معروف و نهی از منکر لازم است؟ به اصطلاح عامیانه یعنی دفع افسد به فاسد ، آیا این کار درست است؟

لذا آن‌چه که مهم است این است که امربه معروف می‌خواهد معروفی را اعلام کند و یا جلوی ارتکاب منکری را بگیرد ، این‌ها کلی مشککه هستند بنابراین گاهی اثر به این است که فرد با تذکر متوجه معروف یا منکر بودن فعل خود بشود ، این خود یک اثر است ، گاهی اثر این است که فرد می‌داند ولی انگیزه ندارد تذکر آمربه‌معروف یا ناهی از منکر به او انگیزه فعل یا ترک می‌دهد ، گاهی هم می‌داند و انگیزه دارد ولی در انجام سهل انگار است این تذکر او را در اجرا مصمم می‌کند ، گاهی هم نه ، فرد دانسته و عامدانه در مقابل حکم الهی ایستاده این تذکر به او خواهد فهماند که خواست جامعه اجرای احکام الهی است و او حق هتاکی و پرده دری ندارد و این‌ها همه آثار است . بنابراین اقلاع منکر فقط اثر نیست .


[1] تحرير الوسيلة(دو جلدى)، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص441.