درس خارج فقه احمد فرخ‌فال

1400/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعاملات بشری/مبحث امربه معروف و نهی از منکر/

آنچه که در مورد کافر شدن منکر ضروری دین از فقها نقل شده ، چهار قول است :

استاد : رسیدیم به این نکته که آیا انکار ضروری دین در صورت التفات به لوازم انکار موجب کفر می‌شود یا علی الإطلاق است یعنی صرف انکار ضروری دین ، منکر را کافر می‌کند؟

مرحوم امام (ره) در تحریر الوسیله فرمودند :« مع العلمِ به وَ الإلتزامِ به » منجر به کفر می‌شود .

در این‌جا چهار قول وجود دارد که « مع العلمِ به وَ الإلتزامِ به » موجب کفر می‌شود یا مطلق انکار موجب کفر می‌شود ؛ که یکی از این چهار قول را در جلسة گذشته بیان کردیم .

اما این چهار قول عبارت بودند از اینکه :

     قول اوّل : مرحوم سید مرتضی ، ملاهادی سبزواری ، سیدبحرالعلوم ، آیت الله خویی و مرحوم امام (ره) قائل هستند به این‌که : « انکار ضروری دین به شرطی موجب ارتداد و کفر است که مستلزم تکذیب پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و رسالت ایشان بوده و حاکی از این باشد که انکار از روی عناد است » . بنابراین اگر کسی حکمی را از روی جهل مرکب با اعتقاد به این‌که جزء شریعت نیست ، انکار کند مرتد نیست .

     قول دوّم : به علامة حلّی[1] نسبت داده شده : « انکار ضروری دین به خودی خود سبب مستقلِ کفر است یعنی شرط علم به لوازم و التزام به آن ، لازم نیست و انکار ضروری دین همانند انکار پروردگار باریتعالی و رسالت پیامبرگرامی اسلام ، سبب تام کفراست هر چند ناشی از شبهه باشد » . (توضیح استاد : البته این نظر به مرحوم علامه نسبت داده شده و نمی‌توان گفت که قطعاً نظر ایشان است ) .

     قول سوّم : این قول به مرحوم صاحب جواهر نسبت داده شده است : « منکرضروری دین اگر در سرزمین اسلامی متولد شده باشد وتا دورة جوانی در همان سرزمین زندگی کرده و ضروریات اسلام را دانسته باشد ( یعنی فقط بداند که ضروری دین است ) و پس از آن انکار کند کافر است . اما منکر ضروری دین ، در صورتی‌ که در سرزمین‌های دور از اسلام باشد بگونه‌ای که احتمال مخفی ماندن ضرورت بر او ، پذیرفتنی باشد در این حالت انکار ضروری دین موجب کفر او نمی‌شود. ( توضیح استاد : استاد ما مرحوم آیت الله ستوده در درس کفایه خود می‌فرمودند : برخی جاهل قاصر و مقصر را این‌گونه معنا می‌کنند ؛ می‌گویند: جاهل مقصر کسی است که در محل سکونت خود دسترسی به اهل علم دارد و می‌تواند ازآن‌ها سئوال کند اما جاهل قاصر کسی است که دسترسی به اهل علم ندارد . این یک معناست اما معنای دیگری هم وجود دارد و آن این‌که : جاهل مقصر آن کسی است که احتمال خلافی را می‌دهد اما بررسی و جستجویی در مورد آن نمی‌کند و جاهل قاصر کسی است که اصلاً احتمال خلاف نمی‌دهد . وبعضی از فقها هم همین نظر را داشته‌اند یعنی گفته‌اند جاهل مقصر دارای جهل بسیط است و جاهل قاصر دارای جهل مرکب ) .

     قول چهارم : این قول به مرحوم شیخ انصاری نسبت داده شده است که فرموده : « منکر ضروری دین به شرطی مرتد است که شبهه دار مقصر باشد و اگر مقصر نبوده و قاصر باشد مرتد نیست .

(گفته‌اند ایشان در ادامه تصریح کرده که ) اگر کسی عقاید ضروری را انکارکند بی هیچ قید و شرطی کافر است اما اگر یکی از احکام ضروری دین را انکار کند و جاهل مقصر باشد بازهم کافر است اما اگر یکی از احکام ضروری دین را از روی جهل ناشی از قصور انکار کند ، کافر نمی‌شود .

استاد: ایشان بین مباحث اعتقادی و فقهی فرق می‌گذارد و تفاوت قائل می‌شود ؛ به این ‌صورت‌ که در مباحث اعتقادی شرط کفر آن است که ، فرد مقصر باشد و فرد غیر مقصر مرتد شناخته نمی‌شود ، در احکام (فروع دین) هم اگر مقصر بود و آن را انکار کرد کافر است و اگر قاصر بود کافر نیست .

اشکال : اگر این حرفی که به مرحوم شیخ انصاری نسبت داده شده چنین باشد ، آن وقت هر دو حرف یکی است ! خیلی عجیب است که این کلام را به جناب شیخ انصاری نسبت داده‌اند.

این‌ها اقوال در این مسأله بودند .

همانگونه که ملاحظه کردید ، نظر مرحوم امام(ره) این بود که :

وَ هما مِن أسمَی الفرائِض وَ أشرفها وَ بِهما تُقامُ الفَرائض وَ وُجُوبُهما مِن ضَروریاتِ الدّین وَ مُنکِرُهُ معَ الإلتِفات بِلوازِمِهِ وَ الإلتزامِ به مِنَ الکافِرین ...

استاد : فرق بین « التفات بلازمه » با « التزام به » در این است که : ممکن است کسی التفات به لوازم داشته باشد ولی ملتزم به این کار نشود ؛ به این صورت که التفات دارد و می‌داند که اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه صورت گیرد ، فرائض در جامعه اقامه خواهد شد ، در نتیجه جامعه ، جامعة سالم و اسلامی می‌شود و اگر امربه ‌معروف و نهی از منکر نباشد ، هرج و مرج در جامعه بوجود آمده و احکام شریعت از جامعه کنار خواهد رفت .

اما التزام یعنی خودش هم کاملاً به حرفی که می‌زند اعتقاد دارد و پای آن ایستاده است یعنی می‌گوید امربه‌معروف و نهی از منکر به هیچ عنوان حکم شرعی نیست و من به هیچ عنوان به آن عمل نخواهم کرد .

مرحوم امام (ره) در این‌جا به صراحت می‌فرمایند : کسی که بدین صورت ضروری دین را انکار کند کافر است .

لذا مرحوم امام(ره) با قید « التزام » نهایت احتیاط را در حکم خود به خرج داده‌اند ؛ زیرا بعضی از فقها ، شرط کفر را تنها التفات به لوازم انکار دانسته‌اند اما ایشان شرط کافر شدنِ منکرِضروری دین را ، هم التفات به لوازم انکار دانسته‌اند و هم التزام به انکار .

 


[1] - منتهی المطلب ج8 ص12.