1400/07/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تعاملات بشری/مبحث امربه معروف و نهی از منکر/
استاد : بحث و اختلاف نظر در وجوب امربه معروف و نهی از منکر بود که آیا وجوب عینی دارد یا کفایی .
مرحوم امام (ره) وجوب آن را کفایی دانستند .
مرحوم صاحب شرایع فرمود که اتفاق نقل شده که وجوب کفایی است اما یک قول محدودی هم میگوید که وجوب بر عهدة اعیان و بزرگان هر قوم است .
مرحوم صاحب جواهر فرمود ، جایی که شک داریم که وجوب عینی است یا کفایی ، اصل عقلی حکم میکند که وجوب عینی است ، روایاتی هم داریم که تأیید میکند وجوب بر اعیان است . به صاحب شرایع هم اشکال کرد که اگر وجوب بر اعیان بنا باشد کفایی باشد ، ما این حرف را نمیپذیریم و استدلال ما برای حرف صاحب شرایع آیات و روایات است .
اما روایاتی که قائلین به عینی بودن وجوب امربه معروف و نهی از منکر به آن استناد کردهاند :
21217- 10-[1] الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الدَّيْلَمِيُّ فِي الْإِرْشَادِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ: قِيلَ لَهُ لَا نَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ حَتَّى نَعْمَلَ بِهِ كُلِّهِ وَ لَا نَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ حَتَّى نَنْتَهِيَ عَنْهُ كُلِّهِ فَقَالَ (ص) : لَا بَلْ مُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ إِنْ لَمْ تَعْمَلُوا بِهِ كُلِّهِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ إِنْ لَمْ تَنْتَهُوا عَنْهُ كُلِّهِ.[2]
استاد : روایت در اینجا مرسله است .
آنها که به این روایت استدلال کردهاند گفتهاند که در این روایت پیامبر عظیم الشأن علی الإطلاق فرمودند که درست نیست که عدهای امربه معروف کنند و گروه دیگر امر به معروف نکنند ، همه وظیفه دارند امربهمعروف و نهی از منکر کنند ولو اینکه خودشان عامل نباشند ، پس وجوب بر اعیان است در نتیجه وجوب عینی است .
آیا اینطوراستدلال کردن به این روایت درست است ؟!!!! دارای ضعف سند هم که میباشد .
سلّمنا که بگوییم سلسله روات حدیث درست است ، آیا واقعاً دلالت روایت بر این مطلبی است که بیان شد؟!!!!! خیر . دلالت روایت اصلاً چنین چیزی را بیان نمیکند .
دلالت روایت بر این است که امری که از ناحیة حق تعالی آمده فقط شامل آنها که به معاریف عمل کردهاند نمیشود بلکه شامل همة آحاد جامعه است و لو آنها که به این معاریف عمل نکرده باشند ؛ پیامبر گرامی اسلام میخواهند بفرمایند که شرط امربه معروف عمل کردن نیست. ممکن است مستشکل بگوید با روایتی که میگوید که اگر اهل عمل باشی بر کلامت تأثیر میگذارد و بر قلبها مینشیند و إلا از گوشها رد نخواهد شد .
در جواب میگوییم که ما در اینجا اصلاً دنبال این نیستیم که کلام از گوشها رد شود یا نشود یا اینکه در قلبها اثر کند یا نکند ، خیر ، ما در اینجا دنبال این هستیم که وقتی در جامعه معروفی ترک میشود یا منکری مورد ارتکاب واقع میشود ، افراد تذکر دهند که این معروف است یا آن منکر است تا در جامعه معروف منکر و منکر معروف نشود ، ربطی به عمل ندارد مثلاً بنده دو وظیه دارم ، نماز بخوانم و به دیگران هم بگویم نماز بخوانید ، حالا اگر خودم نماز نخواندم آیا به دیگران هم نباید بگویم که نماز بخوانید؟!!!
بنابراین با صرف نظر از سند آن ، اصلاً دلالت نمیکند که وجوب امربه معروف عینی است یا کفایی . ضمن اینکه در وجوب کفایی میگوییم وقتی امر مولی صادر شد وجوب بر عهدة همه میآید اما وقتی بعضی از مکلفین به آن وجوب عمل کردند آن وقت از عهدة دیگران ساقط میشود .
پس با این روایت نمیتوان بر عینی بودن وجوب امربه معروف و نهی از منکر استدلال کرد .
21173- 12- الْإِمَامُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيُّ ع فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ ص فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَقَدْ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَخْسِفَ بِبَلَدٍ يَشْتَمِلُ عَلَى الْكُفَّارِ وَ الْفُجَّارِ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ يَا رَبِّ أَخْسِفُ بِهِمْ إِلَّا بِفُلَانٍ الزَّاهِدِ لِيَعْرِفَ مَا ذَا يَأْمُرُهُ اللَّهُ فِيهِ فَقَالَ اخْسِفْ بِفُلَانٍ قَبْلَهُمْ . فَسَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ يَا رَبِّ عَرِّفْنِي لِمَ ذَلِكَ وَ هُوَ زَاهِدٌ عَابِدٌ . قَالَ عزّوجل: مَكَّنْتُ لَهُ وَ أَقْدَرْتُهُ فَهُوَ لَا يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ كَانَ يَتَوَفَّرُ عَلَى حُبِّهِمْ فِي غَضَبِي . فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَيْفَ بِنَا وَ نَحْنُ لَا نَقْدِرُ عَلَى إِنْكَارِ مَا نُشَاهِدُهُ مِنْ مُنْكَرٍ . فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيَعُمَّنَّكُمْ عَذَابُ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَراً فَلْيُنْكِرْ بِيَدِهِ إِنِ اسْتَطَاعَ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ فَحَسْبُهُ أَنْ يَعْلَمَ اللَّهُ مِنْ قَلْبِهِ أَنَّهُ لِذَلِكَ كَارِهٌ[3]
استاد : استدلالی که شده این است که گفتهاند در این روایت نسبت به فردی که ترک امربه معروف کرده آنگونه غضب شده و از طرف دیگر نبی مکرم به مردم فرموده در مقابل منکر هرگونه که میتوانید واکنش نشان دهید و ساکت ننشینید . لذا این نشان دهندة آن است که وجوب علی الأعیان است و عینی .
خب اینجا هم در مورد سند روایت ، سلّمنا که فرض میکنیم تفسیری که استناد به امام عسکری (علیهالسّلام) داده شده است ، صحیح است اما آیا دلالت روایت بر وجوب عینی است؟ خیر ، این روایت اصلاً در مقام بیان نیست . اگر قصد تمسّک به اطلاق است ، اطلاق اولاً باید مقدمات حکمت وجود داشته باشد و ثانیاً مولی در مقام بیان باشد و در این روایت نه خداوند متعال و نبی گرامی اسلام هیچ کدام در مقام بیان نیستند ؛ این روایت میخواهد بگوید که مردم و آحاد جامعه نبایستی نسبت به منکرات بی تفاوت باشند اما به هیچ وجه بیانگر این نیست که امر به معروف و نهی از منکر دارای وجوب عینی است .
پس این استدلال به این روایت هم در اینجا دلالت درستی نیست .
اما روایاتی که برای اثبات کفایی بودن وجوب امربه معروف و نهی از منکر به آنها استدلال شده است :
21152- 1-[4] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع .....
استاد : اما در مورد سند روایت :
محمد بن یعقوب و علی بن ابراهیم : مشکلی ندارند .
هارون بن مسلم : هم نجاشی و هم مرحوم حلّی میفرمایند ثَقَةٌ وَجهٌ این بالاتر از توثیق است ، یعنی هم شخصیت علمی بوده ( وَجهٌ ) و هم ثقه بوده است .
برای ایشان یک خصوصیتی نقل شده و آن اینکه « لَقِیَ الإمامَ العَسکری علیهالسّلام » یعنی امام عسکری علیهالسّلام را درک کرده است . حالا کلینی با این سلسله روات نقل کرده تا رسیده به هارون بن مسلمی که امام عسکری را درک کرده آن وقت این هارون از امام عسکری نقل نکرده بلکه آمده از مسعده بن صدقه نقل کرده که او از قول امام صادق نقل میکند ، به این خصوصیت دقت کنید .
اما در مورد مسعده گفتهاند : عامّیٌ و رَوی عَنِ الصّادقِ والباقر علیهما السّلام ، توثیق خاصهم ندارد .
انشاء الله در جلسة آینده بیشتر در مورد این روایت بحث خواهیم کرد .