1400/06/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تعاملات بشری/مبحث امربه معروف و نهی از منکر/
مرحوم صاحب جواهر نظر فقها درباره امربه معروف ونهی ازمنکر را درکتاب شریف جواهر چنین جمع آوری نموده است[1] :
وَ کیف کان فَالأمرُ بالمعروفِ الواجب و النّهیُ عنِ المُنکَر واجِبانِ إجماعاً مِنَ المُسلمین بِقسمَیهِ علیه مُضافاً إلی ما تَقَدَّمَ مِنَ الکِتابِ و السُّنَّةِ و غَیرِه
استاد : یعنی امر به معروف واجب ( زیرا معروف گاهی واجبه گاهی مستحبه ) و نهی از منکر ، اینها هردو واجب هستند ؛ هم اجماع منقول بر این مطلب است و هم اجماع محصّل . ایشان در ادامه میفرماید : این اجماع محصّل و منقول از فقهاء بر این وجوب نقل شده علاوه بر آیات و روایاتی است که بر وجوب امر به معروف و نهی ازمنکر نقل کردیم .
بل عنِ الشَّیخِ وَ الفاضلِ و الشّهیدینِ و المقداد : أنَّ العقلَ ممّا یَستَقِلُّ بِذلک مِن غَیرِ حاجَةٍ علی ورودِ الشَّرع
استاد : جناب صاحب جواهر میفرماید ؛ اجماع را داریم ، کتاب و سنت ، آیات و روایات را هم داریم ( استاد : این «بل» برای ترقّی است ) علاوة بر همة اینها ، مرحوم شیخ و ... فرمودهاند که عقل بطور مستقل بر وجوب امربه معروف و نهی از منکر ، حکم میکند و نیازی به ورود شارع نیست . ( استاد : و اگر عقل توانست به این مطلب استدلال کند و برای آن دلیل بیاورد ، آن وقت آیات و روایاتی که در این باب مطرح شد ارشادی خواهند بود ) .
نعم هو مُؤَکِّدٌ
یعنی در اینجا چون عقل به این مطلب حکم کرده ، شارع مؤکد به این مطلب و حکم عقل است .
و إن کان الأظهَر أنَّ وجوبهما مِن حیثُ کونهما کذلک کما عنِ السّید و الحلّی و الحلبی و الخواجه نصیرالدّین طوسی و الکرکی و فخرالمحققین و والِدِه فی بعضِ کُتُبه بل عنِ المُختَلَف نِسبَتُهُ إلی الأکثَر بل عنِ السّرائر نسبتُه إلی جمهورِالمتکلّمین
استاد : ایشان میفرماید مرحوم سید و .... بلکه در مختلف آمده که اکثر علما گفتهاند تصریح بر این وجوب کردهاند و از سرائر نقل شده که جمهور متکلمین تصریح به وجوب امربه معروف و نهی از منکر نمودهاند
ضرورةَ عَدَمِ وصولِ العَقلِ إلی قُبحِ ترکِ الأمرِ بذلک علی وجهٍ یَترَتَّبُ علیه العِقاب بدونِ ملاحظةِ الشَّرع
استاد : بحثی که در اینجا کردهاند و اشکالی که نمودهاند این است که ؛ عقل حسن وقبح را تشخیص میدهد اما اینکه بگوید فعلی واجب است یا مکروه یا مستحب و یا حرام ، خیر عقل این کار را انجام نمیدهد یعنی به عبارت بهتر، اینکه عقل بگوید اگر امربه معروف را ترک کردی مرتکب خلاف شرع شدهای ، عقل در چنین مقامی نیست .
لذا در جواب این اشکال گفته شده ، اولی این است که گفته شود ، وجوبی که به عنوان فریضه محسوب میشود از آیات و روایات برداشت میگردد و این حسن امربه معروف و حسن نهی از منکر و قبح سکوت در مقابل منکرات را عقل اثبات میکند .
بنابراین مبنای مرحوم صاحب جواهر این است که ، امربه معروفی که واجب است و نهی از منکر هر دو واجب است و دلیلش هم اجماع مسلمین است و آیات و روایات مؤکد این مطلب است و در مقام ارشاد به حکم عقل .
بعد ایشان بحث مبسوطی در مورد کفایی یا عینی بودن وجوب میکنند و نهایتاً میفرمایند :
وَ وُجُوبُهما علی الکِفایةو حینئذٍ یَسقُطُ بِقیامِ مَن فیه غِناعٌ و کفایةٌ[2]
یعنی وجوب امربه معروف و نهی از منکر کفایی است و بواسطة اقامة امر به معروف و نهی از منکرتوسط تعدادی از افراد گفته شود که کافی باشد و اثر کند (مَن به الکفایه) صورت گرفت در این هنگام این وجوب ساقط میشود .
کما هو خِیَرَةُ السّید و الحلبی و القاضی و الحلّی و الفاضل و الشّهیدین و المحقق الطوسی فی التّجرید و الأردبیلی و الخراسانی و غیرُهم علی ما حُکِیَ عن بَعضِهم
استاد : ایشان میفرماید در کتاب« التجرید » نقل شده که سید مرتضی ، حلبی ، قاضی بن براج ، علامه حلی ، فاضل تونی و شهید اول وثانی و محقق طوسی گفتهاند امربه معروف ونهی از منکر واجب کفایی است و بعضی از فقهاء مثل مرحوم اردبیلی و خراسانی ازشان نقل شده (من خودم ندیدم ) که همین نظر را برگزیدهاند .
و قیل [3] : و القائلُ الشیخ و بنُ حمزة و فخرُالإسلام و الشّهید فی غایة المراد و السّیوری علی ما حُکِیَ عن بعضِهم بل هو علَی الأعیان بل ربّما حُکِیَ عنِ الحلّی بل عنِ الشیّخ حکایَتُه عن قَومٍ مِن أصحابِنا و هو أشبه عندَ المُصَنِّف بأصولِ المَذهَب و قواعِدِه التّی منها أصالةُ العینیّة فی الوجوب مضافاً إلی الأمرِ بهما علی جَهَتِ العموم فی جُملَةٍ مِنَ النُصوص منها بَعضُ ما تَقَدَّمَ سابقاً و منها عن نبوی : « لتَأمُرَنَّ بالمعروف و لَتَنهونَ عن المُنکَر ... [4] » .
استاد : این افراد فرمودهاند که این وجوب بر اعیان واجب است یعنی اگر یک جماعتی هستند و معروفی ترک و یا منکری انجام شد ، أعیان ( و بزرگان ) این جماعتی که هستند باید بیایند و این واجب را اقامه کنند .
بعد در ادامه میفرماید : از علامة حلی وحتی از شیخ طوسی نقل شده که گروهی از فقهای شیعه نظرشان این است که: اینکه وجوب امربه معروف و نهی از منکر برعهدة بزرگان و اعیان مردم است این «أشبه» است و مرحوم صاحب جواهر توضیح میدهد که «أشبه» یعنی وقتی میگوییم وجوب امربه معروف و نهی از منکر بر عهدة اعیان قوم است نزد جناب صاحب شرایع به اصول و قواعد مذهب (که یکی از آنها « اصالة العینیة فی الوجوب » است ) این أشبه است .
توضیح استاد : یعنی بگوییم دروجوب ( وقتی نمیدانیم واجب عینی است یا کفایی ) اصل این است که واجب عینی است نه کفایی و اگر خواستی به این اصل و قواعد که یکی از آنها « اصالة العینیة فی الوجوب » است تمسّک کنی ، بجای اینکه بگویی وجوب کفایی است بگو این وجوب بر عهدة اعیان است یعنی که از بزرگان قوم هستند بر اینها واجب است که اقامة امربه معروف و نهی از منکر نمایند . که تبعاً این حکم شامل کسانی میشود که توانایی لازم بر امربه معروف و نهی از منکر را دارند و معروف و منکر را بخوبی میشناسند و به آنها آگاهی دارند .