99/12/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 130
﴿وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحينَ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه یکصد و سی سوره مبارک بقره است. ﴿وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ﴾ و چه کسی رویگردان میشود از دین حضرت ابراهیم مگر کسی که سفیه باشد. ملت و دین حضرت ابراهیم(ع) که همان اسلام است، دینی کامل است و مورد توجه انبیای الهی بعد از حضرت ابراهیم(ع) بوده و از همین دین پیروی میکردهاند. چه کسی از این دین گریزان میشود؟ کسی که سفیه باشد.
معنای یرغب:
ماده یرغب اگر با «الی» یا «باء» یا «فی» متعدی شود، در این صورت به معنای اشتیاق و میل است؛ ﴿إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ﴾[2] و اگر با حرف «عن» متعدی شود، به معنای اعراض و رویگردانی است؛ ﴿أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يا إِبْراهِيمُ﴾[3] . در موارد متعددی در قرآن این ماده را مشاهده میکنید. در این آیه نیز یرغب با «عن» متعدی شده و به معنای اعراض و رویگردان شدن است.
معنای «سفه نفسه»:
﴿سَفِهَ نَفْسَهُ﴾ گاهی به معنای لازم است و گاهی به معنای متعدی؛ «سَفِهْتُ زیداً» به کسر عین الفعل، متعدی است اما اگر به ضم باشد، لازم است. معنای لازم «سفه» این است که شخصی سفیه است و عقل کاملی ندارد اما معنای متعدی «سفه» این است که خودش را به سفاهت زده است. انسان سفیه تکلیفی ندارد، تکلیف متوجه کسی است که خودش را به سفاهت زده است. لذا مورد ملامت و مجازات قرار میگیرد، پس «سفه» در این آیه به معنای متعدی است؛ یعنی کسی از دین حضرت ابراهیم گریزان و رویگردان است که خودش را به سفاهت زده است.
سفاهت در مقابل رشد است؛ یعنی به کسی که خوب میفهمد و مطالب را متوجه میشود، رشید گفته میشود، اما به کسی که هنوز رشد نکرده و نمیتواند خوب و بد را از هم تشخیص دهد، سفیه گفته میشود. لذا گفته میشود اموال بچهای را که هنوز به حد رشد نرسیده، در اختیار او قرار ندهید.
معنای «اصْطَفَيْناهُ»:
﴿اصْطَفَيْناهُ﴾ یعنی تصفیه و پالایش. این تصفیه و خالص بودن برای خداوند خیلی مهم است، پیامبران الهی برای خداوند تصفیه شده و بیآلایش بودند؛ یعنی پالایش شده و انتخاب شده بودند و از امتحانات الهی سربلند بیرون آمده بودند. اینکه یکی از اسماء پیامبر ما مصطفی است، به معنی انتخاب شده، است. «اصطفی» به معنای انتخاب خوب و بهترین انتخاب است.
خالص بودن انسان در مقابل خداوند، گاهی با تلاش خود انسان است؛ یعنی خود انسان تلاش میکند و خلوص نیت پیدا میکند و گاهی هم خداوند کمک میکند و حالت اصطفی و انتخاب از ناحیه خداوند انجام میشود، البته در این مورد نیز تقوا و دوری از گناه و خلوص نیت، از ناحیه خود شخص است. ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ﴾[4] خدا انتخاب کرده و بدون دلیل نیست، وقتی خداوند کسی را برای رسالت و نبوت انتخاب میکند، ابن انتخاب به دلیل صداقت و تقوای او بوده و خدا به او کمک میکند و روز به روز صداقت و خلوص او بیشتر میشود. ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ﴾[5] خداوند حضرت مریم را انتخاب کرده است.
معنای «ملة ابراهیم»:
منظور از ملة در این آیه شریفه دین است، یعنی از دین حضرت ابراهیم(ع) کسی روی گردان نیست مگر کسی که خودش را به سفاهت زده است.
آیاتی که در آنها از سفاهت صحبت شده، در مقابل سفاهت، رشد را مطرح کردهاند. ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ﴾[6] در مورد داد و ستد و معامله یکی از شرایطی که ذکر میشود این است که متعاقدین (خریدار و فروشنده) باید عاقل باشند؛ یعنی سفیه نباشند.
اقسام رشد:
رشد دارای اقسامی است: رشد اقتصادی و رشد علمی و رشد عملی؛ گاهی شخصی از لحاظ اقتصادی رشد ندارد؛ یعنی نمیتواند مخارج خودش را درست تنظیم کند و از نظر اقتصادی نیاز به ولی دارد که ولی او در امور اقتصادی او دخالت کند، چنین شخصی از نظر اقتصادی سفیه است و رشد کافی ندارد، چنانچه در آیه شریفه میفرماید: ﴿وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ﴾[7] اگر به رشد رسیدند اموال آنها را در اختیارشان قرار دهید. این رشد اقتصادی است و در مقابل آن سفاهت اقتصادی قرار دارد؛ یعنی شما میبینید شخصی در جامعه از لحاظ اقتصادی رشید است و فریب نمیخورد ولی در مقابل چنین شخصی افرادی هستند که از لحاظ اقتصادی رشید نیستند و نمیتوانند مسائل اقتصادی را خوب متوجه شوند.
گاهی سفاهت مربوط به علم یا عمل انسان است. ﴿وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ﴾[8] در رابطه با معرفت خداوند تأمل کنید، ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ﴾[9] و امثال این آیات دستوراتی است که باید به آنها عمل کرد، ضلالت و گمراهیهایی که برای انسان در دنیا اتفاق میافتد، سفاهت علمی یا عملی است، ممکن است از نظر اقتصادی رشد داشته باشد و بداند چگونه اموالش را مصرف کند و چگونه ذخیره کند تا ثروتمند شود ولی از نظر ایمان و تقوا بیتفاوت است، پس از نظر علمی و عملی سفیه است. لذا خداوند میفرماید: ﴿وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ﴾[10] این نشانه افرادی است که رشد دارند؛ کسانی که از نظر علمی و عملی رشید هستند، هم ایمان دارند و هم ایمان در قلب آنها تزیین شده؛ یعنی ایمان در کنار عمل صالح است، کسانی هستند که از کفر و گناه و فسق متنفر هستند و دوری میکنند.
وقتی شما منزلی میخرید و آن را دوست دارید، آن را تزیین و زیباتر میکنید، اما اگر به آن علاقه نداشته باشید، بی توجه میشوید؛ ایمان هم همینطور است، این ایمان که در درون شما وجود دارد، باید هر روز به صفات حسنه مزیّن شود، هر روز ایثار و انفاق و توکل و تقوای شما بیشتر شود. اگر هر روز شما نسبت به روز قبل بهتر باشد، گفته میشود ﴿أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ﴾.
حضرت ابراهیم(ع) از کسانی است که از قبل رشد دارد: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ﴾[11] ولی فرعون با اینکه ادعای خدایی داشت و سلطنت و دولت و حکومت در اختیار او بود ولی خداوند میفرماید: ﴿وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ﴾[12] فرعون رشد نداشت، اینطور نیست که اگر شخصی دارای حکومت و سلطنت و قدرت و سیطره و استکبار داشته باشد، رشید است. رشد علمی و عملی مهمترین چیزی است که برای انسان وجود دارد، خداوند میفرماید: ﴿وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ﴾ در روایت هم آمده است که «اَلعَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمٰنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان»[13] عقل آن چیزی است که به وسیله آن بهشت را کسب میکنیم اما اگر عقل نباشد هرچند در ظاهر زرنگ باشد و زرنگی کند ولی سفیه است، چنانچه در مورد فرعون با آن مقام ظاهری که داشت بیان شده که رشید نبود.