99/11/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 128
﴿رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ﴾[1]
نکته اول:
صحبت در تفسیر آیه صد و بیست و هشتم از سوره مبارک بقره است. در این آیه شریفه، حضرت ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) برای نجات فرزندان خودشان که صالح شوند، دعا میکنند. دعای ایشان برای این است که فرزند حضرت نوح(ع) صالح نشد. یکی از دعاهایی که پدر و مادر باید در حق فرزندان خود داشته باشند، دعا برای صالح شدن و رستگاری فرزندانشان است.
حضرت ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) این دعا را در زمان بازسازی خانه خدا میکنند؛ یعنی زمانی که جان خود را در معرض خطر قرار دادهاند، زمانی که انسان به خدا تقرب پیدا میکند و برای خدا کار انجام میدهد و قصد قربت دارد، زمان استجابت دعاست و در این زمان باید دعا کند.
معنای أُمّة:
یکی از لغاتی که در این آیه شریفه ذکر شده، کلمه ﴿أُمَّةً﴾ است. در آیات مختلف قرآن کلمه ﴿أُمَّةً﴾ استعمال شده، یکی از معانی ﴿أُمَّةً﴾ جماعت است. طبق این معنا عبارت ﴿وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً﴾ یعنی جماعة مسلمة، جماعتی باشند که مسلمان باشند. معنای دیگر برای أُمّة، پیرو است، پس به اصحاب و پیروان پیامبر(ص) امت پیامبر گفته میشود؛ پیروان پیامبر هم جماعت هستند، منتهی جماعت خاصی که پیرو پیامبر(ص) باشند. گاهی أُمّة در قرآن به معنای دین استعمال شده است: ﴿إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ﴾[2] یعنی علی دینٍ. گاهی أُمّة به معنای زمان استعمال شده، ﴿إِلَىٰ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ﴾[3] یعنی تا زمان معدود، یا ﴿وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ﴾[4] یعنی بعد از زمانی؛ پس أُمّة در قرآن به معانی مختلفی استعمال شده است. اینکه معنای حقیقی أُمّة چیست و جامع بین این معانی کدام است، بحث جدایی است و احتمال دارد که گفته شود این لفظ دارای این معانی مختلف است.
نکته دوم:
﴿وَ أَرِنا مَناسِکَنا﴾ ما را از مناسکمان آگاه کن. مرحله علم و فراگرفتن آن، یک مرحله است؛ اگر بخواهید مناسک حج را بدانید، رساله به دست میگیرید و مسائل حج را میخوانید و فرا میگیرید. اما حضرت ابراهیم(ع) از خداوند میخواهد که مناسک حج را به او نشان دهد، این نشان دادن، یک مرحله از فرا گرفتن بالاتر است؛ یعنی به رؤیت برسد و به مرحله یقین و علم الیقین و حق الیقین برسد، در این مرحله وقتی انسان حقیقت چیزی را میبیند، آگاهی بیشتری برای او حاصل میشود.
منظور از اسلام:
در دعای حضرت ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) آمده است که ﴿رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ﴾ ما مسلمان هستیم، ذریه و نسل ما را هم مسلمان قرار ده. منظور از اسلام، انقیاد محض است، ما باید نسبت به خداوند منقاد بوده و با کمال خضوع در مقابل خداوند تسلیم باشیم. اصل دین اسلام است، اینکه گفته میشود اسلام در ادیان گذشته هم بوده معنایش این است که پیروان ادیان مختلف باید در مقابل خداوند تسلیم باشند. پس منظور از اسلام در این آیه، دین پیامبر(ص) نیست، بلکه اسلامی که در همه ادیان آسمانی مورد نظر است، تسلیم در برابر خداوند است.
معنای توبه:
﴿وَ تُبْ عَلَيْنا﴾ توبه به معنای رجوع به خداوند است. یکی از وظایف ما این است که از خدا بخواهیم که به سوی او برگردیم، چرا که ﴿إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[5] گاهی نزد علامه طباطبایی میرفتم و ایشان در جواب کسانی که طلب نصیحت میکردند، میفرمود: ﴿إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ یعنی توجه کنید به اینکه ما برای خدا هستیم و برگشت ما به سوی خداست و در اینجا توبه بازگشت به خداست. جملهای که علامه طباطبایی(ره) میفرمودند این بود که ما به سوی ابدیت میرویم، در ذهن خود حک کنید که این دنیا برای ما، دنیای چند روزه یا چند ماهه یا چند ساله است و ما به سوی ابدیت میرویم؛ یعنی آن دنیا و معاد ابدی است و به هیچ عنوان تمام شدنی نیست. هرچه برنامه دارید، برای آن دنیا داشته باشید، توشه بردارید که آن دنیا اصل است و باقی است وگرنه این دنیا با فقر و بیماری و مشکلاتی که دارد، چند صباحی بیش نیست،پس از مدتی از این دنیا میرویم ولی آن دنیا ابدی است، برای آن برنامهریزی و فکر کنید.
دعا برای فرزندان:
یکی از نکاتی که حضرت ابراهیم توجه دارد دعا برای ذریه و فرزندان است، خیلی مهم است که انسان برای فرزندان و نسلش دعا کند که صالح باشند، چون معلوم نیست که وقتی انسان صالح باشد، فرزندانش هم صالح باشند، مثل حضرت نوح(ع) که فرزندش صالح نشد، لذا باید به درگاه خداوند دعا کرد که فرزندان ما صالح شوند.
مقام تسلیم:
مطلب دیگری که باید از خداوند بخواهیم تسلیم بودن در مقابل خداوند است. مقام تسلیم، مقام بالایی است؛ تسلیم یعنی انسان امور خود را به خداوند واگذار کند. مقام دیگر مقام رضا است که به آنچه که خداوند برای من در نظر میگیرد و انجام میشود راضی است، اما مقام تسلیم بالاتر است. در مقام رضا ممکن است انسان از درون، مقداری ناراحت باشد ولی اعلام رضایت میکند، اما مقام تسلیم که حضرت ابراهیم(ع) با آماده شدن برای ذبح حضرت اسماعیل(ع) که تمام مقدمات را آماده میکند، چاقو تیز میکند، پسر عزیزش را آماده ذبح میکند. چرا؟ چون خدا دستور داده است، این مقام تسلیم است که کمال رضاست وقتی خدا خواسته دیگر دلیل و چون و چرا ندارد.
مرحوم آیت الله العظمی اراکی(ره) میفرمود کسانی که مدام سؤال میکنند که چرا این کار واجب شده یا آن کار حرام شده، ایمان ضعیفی دارند وگرنه وقتی معلوم شد که خداوند این دستور را داده، واجبات و محرماتی را تعیین کرده دیگر نیاز به دلیل ندارد.
ما باید سعی کنیم به مقام تسلیم برسیم؛ یعنی سالک طریق حق باید مقام توکل و رضا را بگذراند تا به مقام تسلیم در مقابل خداوند برسد. در آیات قرآن داریم که: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾[6] دین نزد خداوند متعال همان اسلام و تسلیم شدن در مقابل خداوند است. معنای ﴿إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[7] همین است. ﴿وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا﴾[8] این آیات به این معناست که باید تسلیم محض خدا باشیم. پس ما باید روحیه تسلیم در مقابل خداوند و اولیای او را در وجود خودمان به وجود آورده و تقویت کنیم. ﴿مِلَّةَ أَبيكُم إِبراهيمَ هُوَ سَمّاكُمُ المُسلِمينَ مِن قَبلُ﴾[9] این مسئله اسلام و تسلیم اهمیت دارد و در این آیات اسلام و ایمان با هم فرقی ندارند و معنای هر دو تسلیم در مقابل خداوند است.
از خصوصیات تسلیم، ﴿لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ﴾[10] کسانی که حاکم و قاضی میشوند، باید فقط خدا را ببینند و همان را انجام دهند. برای ریاست جمهوری و مجلس کسی را انتخاب کنید که این نکته در ذهنش باشد که فقط خدا را ببیند نه منافع و مضار خودش را ببیند.
پس ما معتقدیم که روحیه تسلیم باید در مقابل خداوند پیامبر(ص) و ائمه(ع) و نائب الامام وجود داشته باشد و در مقابل دستورات آنها باید تسلیم باشیم و بدون چون و چرا انجام دهیم.