99/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 127
﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و بیست و هفتم از سوره مبارک بقره است. در اینجا خداوند متعال مواقعی را که به اولیاء خودش توجه کرده و به آنها کمک کرده را تذکر میدهد. ﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ﴾ به یاد آورید زمانی که حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل(ع) پایههای خانه خدا را مرتفع کردند و بالا بردند، بعد دعا کردند که ﴿رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ﴾ خدایا از ما قبول کن که تو شنوا و دانا هستی.
بازسازی خانه خدا:
از این آیه شریفه که بالا بردن پایههای خانه خدا را به حضرت ابراهیم(ع) نسبت داده، استفاده میشود که این خانه خدا قبلا بوده و اینطور نیست که حضرت ابراهیم(ع) بنیانگذار خانه خدا باشد بلکه این بیت محرّم سابقه داشته و بوده ولی حضرت ابراهیم(ع) آن را بازسازی کرده و کارهایی در آن انجام داده است. ﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ﴾ یعنی پایهها وجود داشتند و حضرت ابراهیم(ع) پایهها را بالا برد. در آیات دیگر داریم که میفرماید: ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ﴾[2] وقتی حضرت ابراهیم(ع) به آن وادی آمد، خانه خدا وجود داشت و حضرت ابراهیم(ع) این بیت الله الحرام را بازسازی کرده است.
معنای یرفع:
این کلمه در موراد متعددی در قرآن استفاده شده و معانی متعددی هم از آن اراده شده است. به عنوان مثال: ﴿وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ﴾[3] در اینجا منظور رفع اجسام است در مورد ﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ﴾ هم همینطور است و قواعد و ستونها از هر جنسی که بوده، جسم است و با قرار دادن آنها بر روی هم ارتفاع حاصل شد. اما گاهی به معنا بالا بردن شرافت است: ﴿وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ﴾[4] در این آیه خبر از بالابردن مقام و شرافت پیامبر(ص) است. همچنین در آیه شریفه: ﴿وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ﴾[5] به معنای بالابردن درجه و مقام به کار رفته است. در آیه شریفه ﴿لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ﴾[6] به معنای بلند کردن صدا آمده است.
خلاصه اینکه ارتفاع و رفع و یرفع و امثال اینها گاهی در امور جسمی و اجسام استفاده میشود و گاهی در امور معنوی و منزلت و مقام استفاده میشود ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾[7] اینها مقامات معنوی است. ظاهر آیه مورد بحث این است که حضرت ابراهیم(ع) پایههای خانه خدا را بلند کرد اما این احتمال هم وجود دارد که حضرت ابراهیم(ع) پایهها خانه خدا را مرتفع کرد لکن نکته دیگری که توسط حضرت ابراهیم(ع) انجام شد، آن اهمیت و منزلت حج و خانه خدا را حضرت ابراهیم(ع) زنده کرد؛ یعنی خانه خدا داشت فراموش میشد ولی حضرت ابراهیم(ع) بدینوسیله پایههای ظاهری و باطنی بیت الله الحرام را تقویت کرد و بالا برد و صدای خانه خدا را به گوش همه رساند. چنانچه در رابطه با ﴿يُقيمونَ الصَّلاةَ﴾[8] همین مطلب را میگوییم، یکی کسانی که یؤمنون و یقیمون الصلاة یک وجه اقامه نماز این است که بلند میشوند و نماز میخوانند و یک وجه آن هم این است که اینها برای نماز تبلیغ میکنند و بچهها و مردم را به سوی نماز فرا میخوانند، مساجد را آباد میکنند و اقامه نماز میکنند و باعث ترویج نماز در جامعه میشوند.
معنای قواعد:
قواعد جمع قاعده و به معنای ریشه است. ریشه کوه را قاعدة الجبل و ریشه ساختمان را قاعدة البناء میگویند. در آیات قبل در رابطه با حضرت ابراهیم(ع) آیاتی داشتیم که روح تعبد و تسلیم در حضرت ابراهیم(ع) خیلی زیاد بود و مورد تأیید خداوند قرار گرفته بود. حضرت ابراهیم(ع) کسی است که تسلیم خداوند است و دستورات خداوند را به درستی انجام میدهد، وقتی به او دستور دادند که اسماعیل را ذبح کن، خودش را آماده کرد که پسر و پاره تن خودش را ذبح کند و چاقو را به دست گرفت و تیز و آماده کرد که دستور خداوند را انجام دهد. حضرت ابراهیم(ع) این امتحانات را داده لذا به مقام امامت رسید؛ یعنی مقام بالاتر از نبوت را به دست آورد.
این آیه شریفه تعریفی از حضرت ابراهیم(ع) و روحیه الهی او است. حضرت ابراهیم(ع) کسی است که خانه خدا را بازسازی کرد، هم از نظر معنوی تبلیغ و ترویج کرد و هم از نظر ظاهری خانه خدا را درست کرد که این حرکت حضرت ابراهیم(ع) یک حرکت معنوی بود.
نام حضرت اسماعیل(ع) در این آیه در کنار حضرت ابراهیم(ع) نیامده ﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ﴾ در حالیکه میتوان گفت: وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ وَ إِسْماعيلُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ چون حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) به کمک هم پایههای خانه خدا را بازسازی کردند ولی در آیه شریفه ابتدا حضرت ابراهیم(ع) ذکر میشود و با فاصله نام حضرت اسماعیل(ع) ذکر میشود، این نشاندهنده این است که حرکت اصلی و عمده کار به دست حضرت ابراهیم(ع) بوده است و حضرت اسماعیل به حضرت ابراهیم(ع) کمک میکرده است.
ملکیت خانه خدا:
خانه خدا ملک کسی نیست. زمینهای دیگر را اگر کسی آباد کند، مالک میشود «من حاذ ملک» هر کس حیازت کند و زمین مواتی را آباد کند و دیوار بکشد، مالک آن میشود. ولی در رابطه با بیت الله الحرام، کسی مالک نبوده و نیست و نخواهد بود، خانه خداست و ملک هیچ احدی نیست.
اخلاص حضرت ابراهیم(ع):
بازسازی خانه خدا از روی اخلاص و برای خدا بوده است و توجه دارید که این زمزمه حضرت ابراهیم(ع) در هنگام بازسازی خانه خدا است که میفرماید: ﴿رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ﴾ معمولا وقتی بنّا در حال ساخت ساختمان است، چیزی را زمزمه میکند، گاهی شعر میخواند، گاهی حرفی میزنند، اینها برای این است که کار خود را بهتر انجام دهند. اما زمزمه اولیای الهی اینچنین است، چون خانه، خانه خداست و پایههای آن را بالا میبرد، چنین زمزمه میکند که خدایا این کار را از ما قبول کن؛ یعنی در هنگام کار کردن هم اخلاص و قصد قربت خود را از خدا میخواهد و نشان میدهد.
کلمه «تقبّلْ» در جایی استعمال میشود که هیچ تکلفی نباشد. ممکن است کسی کاری را انجام دهد و اظهار کند که خسته شده است و با سختی این کار را انجام داده است. در مقابل هم کسی قرار دارد که کار را انجام میدهد و خیلی خوشحال است و افتخار میکند که این کار را انجام داده است. ممکن است ما درس بخوانیم و امتحان بدهیم ولی با زحمت و ناراحتی ولی شخص دیگری درس میخواند و مباحثه میکند و لذت میبرد، نماز میخواند و لذت میبرد، اگر شما برای خدا کاری را انجام میدهید، با افتخار و خوشحالی انجام دهید، این برای ما درس است. اگر میخواهید نماز بخوانید، با آداب نماز بخوانید.
آیت الله شهید مطهری(ره) میفرمود وقتی میخواهید نماز بخوانید، سجاده را پهن کنید، وضو بگیرید، با توجه اذان و اقامه بگویید و با توجه نماز بخوانید. از اینکه در مقابل خدا ایستادهاید و با خدا صحبت میکنید، لذت ببرید و افتخار کنید.
اگر میخواهید به خلق خدا خدمت کنید، با افتخار این کار را انجام دهید، انفاق در راه خدا را با افتخار انجام دهید، اگر میخواهید خمس و زکات بپردازید و به فقرا کمک کنید، افتخار کنید که فرمان خدا را انجام میدهید، با ناراحتی و سختی و تکلف دستورات خدا را انجام ندهید. این برای ما درس است که هر گاه میخواهیم حرکتی معنوی انجام دهیم، با کمال اخلاص و افتخار انجام دهیم. وقتی کاری را انجام میدهیم ممکن است خدا نپذیرد ولی ما خواهش میکنیم که از ما بپذیرد. وقتی خمس میدهید، بگویید خدایا از من قبول کن. این روحیه مثل این است که دست مرجع تقلید را میبوسند و خمس میپردازند و اظهار ارادت میکنند، نه اینکه منّت بگذارند برای اینکه تکلیف واجب خود را انجام میدهند یا انفاق میکنند.
اخلاص عمل:
تقوای الهی و اخلاص عمل دارای مراتبی است. چنانچه در این آیه نشان داده میشود، حضرت ابراهیم(ع) در مرتبه بالای ولایت و تسلیم در برابر خداوند را دارد ﴿إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا فَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ﴾[9] ... ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا﴾[10] معنای این آیه این است که خداوند اعمالی را که با اخلاص انجام میشود، قبول میکند. هرچه اخلاص در عمل بیشتر باشد ارزش آن عمل بالاتر میرود. گاهی ممکن است عملی از جهت فقهی مورد قبول باشد، شرایط و اجزاء را دارد ولی فاقد اخلاص است، مثل اینکه نماز میخوانید ولی فکرتان جای دیگری است، این ارزش کار شما را پایین میآورد. اخلاص آن است که توجه انسان به صورت کامل به خدا باشد و غیر از خدا را نبیند.