99/10/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 125
﴿وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّي وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاکِفينَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و بیست و پنجم از سوره مبارک بقره است. ﴿وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً﴾ به یاد آورید وقتی که ما خانه خدا را محل رجوع مردم قرار دادیم که مردم به خانه خدا وارد میشوند و برای آنها این خانه خدا محل امنی است و از تعرض دیگران محفوظ میماند. ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّي﴾ این مقام ابراهیم؛ سنگی که حضرت ابراهیم(ع) بر روی آن پا گذاشت و بتها را شکست یا هر چه مقصود باشد، آنجا را مصلای خودتان قرار دهید و نماز بخوانید. لذا کسانی که به مکه مکرمه مشرّف میشوند، پشت مقام ابراهیم نماز میخوانند. ﴿اتَّخِذُوا﴾ صیغه امر است. ﴿وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ﴾ و ما از ابراهیم و اسماعیل تعهد گرفتیم و خواستیم ﴿أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاکِفينَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ﴾ که خانه خدا را تطهیر کنند و پاک کنند برای کسانی که طواف میکنند و کسانی که اعتکاف میکنند و کسانی که رکوع و سجده میکنند.
در این آیه نکاتی مورد توجه است که باید به آنها دقت کنیم:
نکته اول: تطهیر ظاهری و باطنی:
منظور از تطهیر در این آیه شریفه این است که خانه خدا را از هرگونه آلودگی تطهیر کنیم اما تطهیر از آلودگی به دو گونه است یکی اینکه خانه خدا باید از هر آلودگی پاک و منزه باشد و هیچ آلودگی ظاهری نداشته باشد و دیگری اینکه از نظر باطنی هم باید پاک و پاکیزه باشد؛ یعنی افرادی که به خانه خدا وارد میشوند، روحیه پاک داشته و مسلمان باشند، خانه خدا جای مشرکین نیست.
معنای عاکفین:
عاکفین به معنای اعتکاف کنندگان است، کسانی که به خانه خدا رجوع کرده و آنجا را محل عبادت خود قرار میدهند.
اعراب اتَّخِذُوا:
﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّي﴾ این قسمت را به دو صورت خواندهاند: بعضی به صیغه امر خواندهاند، « اتَّخِذُوا » و بعضی به صیغه ماضی خواندهاند، « اتَّخَذُوا »؛ یعنی خبر از گذشته است که در زمان حضرت ابراهیم(ع) هم اینجا مصلی بوده است. اگر صیغه امر بدانیم، امر به پیامبر ماست؛ یعنی مقام ابراهیم را برای شیعیان و مؤمنین و مسلمین، مصلی قرار بده و اگر صیغه ماضی بخوانیم، به این معناست که در زمان حضرت ابراهیم(ع) هم این مکان، مصلی بوده و این خبر از گذشته است.
استعمال «بیت» در قرآن:
«بیت» در موارد متعددی در قرآن استعمال شده، گاهی به صورت مطلق بیان شده، مثل: ﴿وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ﴾ در اینجا بیت به صورت مطلق ذکر شده است. گاهی تعبیر به بیت الحرام شده: ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾[2] و گاهی تعبیر به بیت المحرم شده: ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ﴾[3] و گاهی تعبیر به بیت العتیق شده: ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾[4] . گاهی تعبیر به «بیتی» شده؛ یعنی خانه خداوند ﴿طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ﴾[5] همه اینها یک مطلب است، چه «بیت» مطلق استفاده شود و چه مقید به قیود، همه به معنای خانه خدا است. اما شرافت خانه خداوند در بعضی از الفاظ و تعبیرات، بیشتر است، مثلا وقتی خداوند میفرماید: «بیتی» شرافت زیادی در این تعبیر وجود دارد.
معنای «مثابة»:
«مثابة» از ماده ثوب است به معنای چیزی است که بازگشت به سوی اوست. «ثاب» به معنای رَجَعَ است؛ یعنی به او رجوع میکنند. ثواب هم که گفته میشود از همین ماده است؛ یعنی هر کار خیری که شما انجام میدهید، به خودتان برمیگردد و برای خودتان انجام میدهید. ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ﴾[6] لذا ثواب و ثوب و مثوبة که در قرآن وجود دارد همه به یک معنا است؛ یعنی پاداشی که به انسان داده میشود و محل رجوع است.
معنای «عاکفین»:
«عاکفین» از ماده «عکوف» و «اعتکاف» است که به معنای این است که انسان در خانه خدا توقف کرده و عبادت کند.
این آیه شریفه از این جهت با آیه قبل تناسب دارد که در آیه قبل پیرامون امتحانات حضرت ابراهیم(ع) و سربلندی حضرت ابراهیم(ع) از آن امتحانات صحبت شد و بیان شد که آن حضرت به مقام امامت رسید که از مقام نبوت بالاتر است. بعد از رسیدن به این مقام میفرماید که ﴿وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً﴾ خانه خدا مکان امن و محل رجوع مردم است و مقام ابراهیم در آنجا مشخص و معلوم است که بعد از سربلند بیرون آمدن حضرت ابراهیم(ع) از امتحانات و مشکلاتی که برای آن حضرت پیش آمد، مقام والایی نزد خداوند پیدا کرد و در خانه کعبه مقام ابراهیم قرار داده شده که همه باید پشت مقام ابراهیم، نماز بخوانند. وقتی نزد خدا مقام داشته باشید، خلق خدا هم باید برای شما احترام قائل باشند. لذا ارتباط این آیه با آیه قبل از این جهت است که وقتی سلوک عملی و امتحانات حضرت ابراهیم(ع) را دیدید، مقام ابراهیم هم در خانه خدا قرار داده شده است.
بالاترین مقام:
در این آیه شریفه تعریضی به یهود و نصاری و مشرکان شده و آنها را به توحید دعوت میکند که مقام حضرت ابراهیم(ع) به خاطر دعوت به توحید و شکستن بتها بود، بتهایی که از مظاهر دنیا و دنیاپرستی بودند. معنای این مطلب این است که در این عالم کسانی که با بت و شیاطین و طواغیت مبارزه میکنند، دارای مقام والایی هستند. حضرت ابراهیم(ع) در میان بتپرستان، با کمال شجاعت همه بتها را میشکند و جان خود را در معرض خطر قطعی قرار میدهد؛ چون واقعا آنها حضرت ابراهیم(ع) را میکشتند ولی حضرت ابراهیم(ع) ایستاد؛ چون بیان و منطق قوی داشت و با استدلال آنها را به توحید دعوت کرد، لذا این مقام برای حضرت ابراهیم(ع) پیدا شد.
اهمیت خانه خدا:
خانه خدا خیلی اهمیت دارد، در آیات زیادی از قرآن در مورد نعمتهای خدا صحبت شده: ﴿اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ﴾[7] یکی از نعمتهای خدا، خانه خدا است. رفتن مردم به مکه و طواف خانه خدا، نعمتی الهی برای ایجاد وحدت میان مسلمانان است. مسلمانان در حج با هم دیدار کرده، صحبت میکنند و این باعث ایجاد وحدت در میان آنان است. لذا بر کسانی که استطاعت دارند واجب است که به حج مشرّف شوند.
امنیت خانه خدا:
امن بودن خانه خدا یعنی شما باید آنقدر برای خانه خدا اهمیت قائل باشید که ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾[8] ﴿وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[9] اگر کسی نسبت به خانه خدا اهانت کند، برای او عذاب دردناک الهی مهیا است. اینها برای این است که به ما بفهماند که خانه خدا از اهمیت و ارزش ویژهای برخوردار است. خانه خدا محل امن است و اگر کسی به آن وارد شد، کسی حق ندارد متعرض او شود. ﴿وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً﴾[10] این نکته در آیات قرآن واضح است که کسی که به خانه خدا وارد شود، حتی اگر مجرم باشد، در امنیت است.
مقام ابراهیم:
مقام ابراهیم سنگی است که اثر پای حضرت ابراهیم(ع) به صورت معجزه در آن مشخص است. در اینجا بعضی از مفسرین گفتهاند که این سنگ همان سنگی است که حضرت ابراهیم(ع) زیر پای خود گذاشت و بتها را شکست، بعضی نیز گفتهاند که سنگی است که حضرت ابراهیم(ع) بر فراز این سنگ رفت و مردم را به حج دعوت کرد. به هر حال پا گذاشتن حضرت ابراهیم(ع) بر این سنگ مسلّم است و کسی در آن شبههای ندارد.
نقش ﴿وَ اتَّخِذُوا﴾ در آیه:
اشاره شد که وَ اتَّخِذُوا یا صیغه ماضی است و یا صیغه امر. چنانچه صیغه ماضی باشد، خبر از گذشته میدهد و معنایش این است که مقام ابراهیم در گذشته هم مصلی بوده و جدید نیست که گفته شود در زمان پیامبر(ص) احداث شده است. اما اگر صیغه امر باشد، معنایش این است که پیامبر(ص) این کار را انجام دهد که مقام ابراهیم را مصلی قرار دهند.
وظیفه حضرت ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام):
﴿وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاکِفينَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ﴾ حضرت ابراهیم و اسماعیل وظیفه دارند که خانه خدا را تطهیر کنند. ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾[11] مشرکین نجس هستند و نباید به خانه خدا راه داده شوند. در قرآن طهارت گاهی در طهارت ظاهری استعمال میشود و گاهی در طهارت باطنی، مثلا ﴿وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا﴾[12] یعنی آبی که پاک و پاک کننده است، این طهارت ظاهری است به این معنا که آب باعث میشود که طهارت ظاهری برای انسان حاصل شود اما گاهی اوقات تعبیر به طهارت شده و منظور از آن طهارت باطنی است مثل ﴿فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[13] وقتی برای وضو یا غسل آب نباشد، باید تیمم کرد. تیمم طهارت ظاهری نیست ولی طهارت باطنی است، ممکن است به وسیله تیمم دست و صورت شما کثیف شود اما طهارت باطنی ایجاد میشود؛ یعنی ما با این کار که دست به خاک میزنیم و صورت خود را خاکی میکنیم، در مقابل خداوند تواضع میکنیم و غرور خود را میشکنیم. یا آیه شریفه ﴿خُذ مِن أَموالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وَتُزَكّيهِم بِها﴾[14] اگر زکات مال خود را بدهید، پاک میشود، این تطهیر، باطنی است؛ یعنی وقتی اموال شما از حدی گذشت، آن را بین فقرا تقسیم کنید این زکات باعث تطهیر و پاک شدن مال میشود. اگر آن را به فقرا ندهید، پول شما مخلوط به حرام است و کثیف شمرده میشود. اگر از پول گذشتید و توانستید خمس و زکات مال خود را بپردازید، به مقامات عالی میرسید.
لذا آیه شریفه اشاره به این مطلب دارد که خانه خدا باید از هرگونه آلودگی ظاهری و باطنی پاک شود، هم ظاهرش پاک باشد که وقتی مردم میآیند از پاکیزگی آن لذت ببرند و هم اینکه افرادی که قلب ناپاک دارند، مانند مشرکین و کفار، در آن راه نداشته باشند.