99/07/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی/ سوره بقره/ آیه 112
﴿بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ﴾[1]
ملاک رسیدن به سعادت
بعد از آنکه اعتراض به یهود و نصارا بیان شد که انحصارطلب هستند و هرکدام بهشت را مختص به خود میدانند ﴿وَقَالُوا لَنْ يدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى﴾[2] یهود نصارا را قبول ندارد و نصارا هم یهود را قبول ندارد ﴿وَقَالَتِ الْيهُودُ لَيسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيسَتِ الْيهُودُ عَلَى شَيءٍ﴾[3] اما قرآن کریم میفرماید: بهشت برای کسی است که در مقابل خداوند تسلیم باشد و احسان میکند. چنین کسی هم در دنیا و هم در آخرت سعادتمند است.
برای سعادت در دنیا و آخرت، دو شرط لازم است: 1- «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ» تسلیم و عبد خداوند بودن؛ 2- «وَهُوَ مُحْسِنٌ» عمل صالح انجام دادن. هم حسن فاعلی و هم حسن فعلی داشته باشد. حسن فاعلی دارد زیرا تسلیم خداوند است و ریا ندارد. عمل را برای پست و مقام مرتکب نمیشود و فقط برای خداوند است. کسی که عملی را برای خدا انجام داد دیگر منت نمیگذارد و برای دیگران عملش را بازگو نمیکند.
مراد از محسن
احسان مقامی بالاتر از عدالت است. کسی که حق خود را میگیرد عدالت دارد اما کسی که احسان دارد، عفو میکند. تمام گذشتها، عفوها و بخششها زیر مجموعه احسان است.
محسن، اسم فاعل برای احسانکنندهای است که احسانش دوام دارد. با یک یا دوبار احسان کردن، انسان، محسن نمیشود. محسن صفت کسی است که همیشه برخورد کریمانه دارد.
مقام قرب الهی
کسانی که تسلیم خداوند بود و احسان نمود، اجرش با خداوند است. گاهی گفته میشود که پاداشت بهشت است و گاهی گفته میشود که اجرت با خدا است یعنی به مقام «عند رب» میرسی در مقامی که «وَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ» در دنیا و آخرت هیچ ترسی از کسی نداری زیرا تسلیم خداوند هستی و به خدا اعتماد داری. هیچ اندوهی هم نداری زیرا در مسیر الهی قدم برمیداری. مقام قرب الهی کار هر کسی نیست ﴿عِنْدَ رَبِّهِمْ يرْزَقُونَ﴾[4] بالاترین مقام برای انسان همین است. انبیاء، اولیاء و معصومین (علیهمالسلام) عند ربهم یرزقون هستند و اگر ما هم تلاش کنیم، اعمالمان فقط برای رضای خداوند باشد، به فیض مقام «عند رب» نایل میشویم.
حسن فاعلی و فعلی، تأثیر در دنیا و آخرت دارد؛ هم دنیای انسان و هم آخرت او را آباد میکند. این گونه نیست که دنیا خراب شده و آخرت آباد شود بلکه خیر دنیا و آخرت را برای انسان دارد. اگر اعمال لله باشد، انسان در دنیا آرامش دارد هرچند که دیگران بدگویی کنند. در آخرت هم پاداشش با خداوند است چون عمل را برای دیگران انجام نداده است.
گرفتاری در بند آرزو
انسان نباید به دنبال آرزوهای بزرگ دستنیافتنی باشد. گاهی آرزوهای مادی بزرگی دارد که اگر فلان مقام یا فلان مقدار پول به من میرسید چقدر خوب بود. انسان باید از توهم و تخیل مادی خارج شود و محاسبهاش با خداوند باشد. باید محور اعمال انسان، خداوند باشد. یهودیها به دنبال آرزوهای خود هستند ﴿تِلْكَ أَمَانِيهُمْ﴾[5] و بهشت را منحصر به خود میدانند اما خداوند میفرماید آرزوها را کنار گذاشته و فقط تسلیم خداوند باشید.
رابطه تسلیم و توسل
آیا تسلیم خداوند بودن با توسل منافات دارد؟ برخی توهم کردهاند با تسلیم در برابر خداوند، توسل به ائمه (علیهمالسلام) جایز نیست. پاسخ این است که خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَابْتَغُوا إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ﴾[6] وقتی میخواهید به خداوند نزدیک شوید، از وسیله کمک بگیرید. معنای وسیله این است که خودش هدف نیست؛ خداوند هدف است و امام حسین (علیهالسلام) وسیله است. اهلبیت (علیهمالسلام) بهعنوان مقربین درگاه الهی، وسیله هستند.
فاعلیت خداوند بر انجام هر کاری وجود دارد اما قابلیت قابل ضعیف است زیرا گناه کردهایم؛ لذا نمیتوانیم الطاف خداوند را دریافت کنیم؛ به همین دلیل برای تقویت قالیت قابل توسل پیدا میکنیم.
باید به کسانی که مقرب درگاه الهی هستند و محبوب خداوند هستند توسل کرد؛ هر کسی که میخواهد باشد.
حفظ وحدت
وحدت را باید حفظ نمود و کاری نکنیم که میان مسلمانان اختلافی شکل گیرد. در مباحث میان فرقههای اسلامی، مطالب حق را در کمال رفاقت مطرح کنیم تا دشمنی به وجود نیاید.
انسان در بحث و مناظره باید همیشه حق را بیان کند. یهود و نصارا انحصارگرا هستند و بهشت را مخصوص خود میدانند ولی اسلام شرط بهشت را تسلیم در برابر خداوندو عمل محسن میداند. ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَينَ يدَيهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيمِنًا عَلَيهِ﴾[7] قرآن هم تورات و هم انجیل واقعی را تأیید میکند؛ پیامبران یهودیت و مسیحیت حق بودند. قرآن میفرماید که به همان کتابهای خود عمل کنید و ببینید که چه میگوید و آن را تحریف نکنید.