1400/03/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 135
﴿وَ قالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاري تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکينَ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و سی و پنجم سوره مبارک بقره است. اهل کتاب میگفتند همه باید یهودی یا مسیحی شوید تا هدایت یابید. کسانی که یهودی بودند به مردم میگفتند یهودی شوید تا هدایت شوید و کسانی که مسیحی بودند میگفتند مسیحی شوید تا هدایت پیدا کنید. خداوند متعال به پیامبر (ص) میفرماید تو در جواب آنها بگو ما تابع ملت ابراهیم حیف هستیم؛ ملت ابراهیم که مسلمان بود و راه مستقیم را میپیمود و از مشرکین نبود؛ یعنی اشاره به این است که شما که اسم خود را یهودی و مسیحی گذاشتهاید، تورات و انجیل را تحریف کردهاید و شما مشرک شده و میگویید: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ﴾[2] و اعتقاد به مطالبی پیدا کردید که کفر و شرک است ولی حضرت ابراهیم (ع) مشرک نبود.
معنای حنیف:
حنیف به معنای جاده متوسط و مستقیم و مسیر صحیحی است که هیچ انحرافی در آن وجود ندارد. استعمال حنیف در این آیه به این معناست که در دین شما انحراف به وجود آمده و تورات و انجیل را تحریف کرده و از مسیر مستقیم منحرف شدهاید ولی ملت ابراهیم مسلمان است و هیچ انحرافی در آن راه ندارد.
از این آیه نکاتی استفاده میشود:
اختلاف یهود و نصاری:
توجه دارید که یهود و نصاری با هم اختلاف داشتند ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شَيْءٍ﴾[3] یهود و نصاری به مردم میگفتند تابع دین ما باشید تا هدایت شوید ﴿وَلَن تَرضىٰ عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم﴾[4] گفتند باید تابع ملت ما شوید.
مسلمانان یک مسیر مستقیم داشتند و آن این بود که با کمال انصاف و عدالت میگفتند دین شما بر حق است و تورات و انجیل درست است و قرآن نیز تورات و انجیل را تأیید میکند ولی علمای یهود و انسانهای مغرض تورات و انجیل را تحریف کردند؛ لذا اسلام تورات و انجیل واقعی را قبول دارد و تأیید میکند منتهی قرآن نسبت به ادیان و کتب آسمانی آنها کاملتر است.
خداوند متعال به این تحریفات اشاره میکند که یکی از آن تحریفات ﴿عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ﴾ است یا ﴿ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ﴾[5] که در تورات و انجیل اعمال شده است؛ لذا قرآن ملت ابراهیم را مسلمان و بر صراط مستقیم میداند و یهود و نصاری را بهواسطه تحریف در کتب و دین حضرت موسی و عیسی (ع) مشرک میداند. ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَٰلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ﴾[6] شما که تورات و انجیل را تحریف کردید، در واقع کافر و مشرک شدید. ﴿وَقالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ﴾[7] شما میگویید ما فرزندان خدا هستیم درحالیکه این شرک به خداوند است.
مضرات انحصارطلبی:
انسان نباید انحصارطلب باشد. انحصارطلبی دارای تبعات مختلفی است، گاهی انسان در مقامات و سیاست انحصارطلب است؛ یعنی میگوید فقط من درست میگویم و شخص دیگری متوجه نمیشود. اینکه گفته میشود احزاب مختلف در جامعه وجود داشته باشد و نظر خود را بیان کنند به همین خاطر است که انحصارطلبی به وجود نیاید، گاهی انحصارطلبی در اشغال شغلها وجود دارد؛ شخصی برای خود شغلهای مختلفی درست کرده و در مقابل عدهای بیکار هستند. اصولاً انحصارطلبی در اسلام محکوم است. انسان باید در برخورد با دیگران تعامل کند و حرفهای آنها را خوب بشنود و بهترین حرفها را انتخاب کند.
روش اسلام توافق و تعامل با ادیان گذشته است لذا مشاهده میکنید که قرآن، تورات و انجیل اصلی را تأیید میکند. به همین دلیل است که در اصول میگوییم استصحاب احکام ادیان سابق جاری است؛ یعنی اگر حکمی در ادیان گذشته وجود دارد و ثابت است و در دین اسلام مطلبی دررابطهبا آن وجود ندارد، آن حکم ادیان سابق به قوت خود باقی است.
توحید و شرک:
اینکه انسان یهودی یا مسیحی باشد، زیاد مهم نیست، آنچه مهم است مشرک نبودن انسان است، انسان باید موحد باشد. یهود و نصاری دین خود را تحریف کرده و راه انحرافی را پیش گرفته و مشرک شدند. عمل و ایمان باید صحیح باشد؛ یعنی ایمان شما توحیدی باشد و مشرک نباشد. ملت ابراهیم مشرک نبود بلکه مسلمان بوده و دین فطری اسلام را داشتند.
پاسخگویی در مقابل انحرافات:
انسان باید در مقابل انحرافات پاسخگو باشد؛ گاهی شبهات و انحرافاتی در جامعه وجود دارد که باید جواب داد. انسان وظیفه دارد با انحراف و خلاف مبارزه کند. اگر کسی فکر انحرافی دارد باید با او صحبت کرده و مسیر انحرافی را برای او مشخص نماییم و به راه راست هدایت کنیم؛ لذا وظیفه پیامبر اسلام (ص) این بود که جواب یهود و نصاری را بدهد، در مقابل انحراف نباید سکوت کرد. این برای ما درس است، هر روز که در جامعه حرکت میکنید، با انحرافات و شبهاتی مواجه میشوید، شما نباید با بیتفاوتی از کنار آن عبور کنید، بلکه باید بشنوید و با استدلال و منطق و بیان صحیح وارد شده و پاسخگو باشید. به همین خاطر است که در این آیه شریفه در مقابل حرف یهود و نصاری که به مردم میگفتند یهودی یا مسیحی شوید تا هدایت یابید، خداوند به پیامبر (ص) میفرماید که به آنها بگو ما تابع ملت ابراهیم هستیم که این دو ویژگی در ملت ابراهیم وجود دارد: یکی اینکه انحراف ندارند و دیگری اینکه شرک در آن وجود ندارد؛ معنای این حرف این است که اولاً در دین شما انحراف وجود دارد و تورات و انجیل تحریف شده است و هم شرک در دین شما وجود دارد.
وظیفه مسلمانان این است که پیامبر (ص) را الگوی خود قرار دهند و در مقابل شبهات و انحرافات سکوت نکنند و با بیان صحیح و منطق و استدلال به شبهات پاسخ داد و در مقابل انحرافات ایستاد.
نقش «حنیفاً» در آیه:
«حنیفاً» در آیه حال است؛ درحالیکه حنیف است؛ یعنی راه مستقیم را در پیش گرفته است. ملت ابراهیم مسلمان واقعی است که مسیر مستقیم را انتخاب کرده و نه انحرافبهچپ دارد و نه انحرافبهراست.
الان ما هم در جامعه وظیفه داریم که این مسیر پیامبر (ص) که بیان احکام و پیروی از صراط مستقیم و جلوگیری از انحرافات است، را ادامه دهیم.
در بحث انتخابات نیز وظیفه داریم که در این راه حرکت هدایتگر خود را داشته باشیم؛ یعنی نشانهها و شرایطی که مقام معظم رهبری برای ریاستجمهوری بیان فرمودند را تبیین کنیم و توضیح دهیم و بگوییم با تشخیص خودتان مصداق رئیسجمهور را از میان افراد احراز صلاحیت شده انتخاب کنید و ببینید شخص موردنظر از لحاظ تقوا و تعهد و مسئولیتپذیری چگونه است؟ راستگو هست؟ به وعدههایی که میدهد عمل میکند؟ لذا هم خودمان باید در انتخابات شرکت کنیم و هم مردم را توصیه به شرکت در انتخابات کنیم و این را بدانید که حتی یک رأی هم تقویت جمهوری اسلامی است و رأی ندادن یک نفر هم تضعیف جمهوری اسلامی است.
آنچه مسلّم است این است که رهبران جمهوری اسلامی در مسیر عدالت قدم برمیدارند و میخواهند که قسط و عدل را به پا دارند اما اینکه تا چه حد موفق میشوند، نمیتوان گفت صددرصد موفق هستند ولی دوست دارند و تلاش میکنند که موفق شوند قسط و عدل را به پا دارند و آنچه که شما میبینید و به نظرتان برخلاف عدل است، مربوط به این است که ما مردم به وظیفه شرعی که خدا دستور داده و امام زمان (عج) به آن راضی است، عمل نکردهایم. هرچه دزدی و رشوه و خلاف میبینید، مربوط به این است که عدهای برخلاف قانون اسلام عمل کردند. پس تخلفات و ظلمها و تبعیضها که در کشور مشاهده میشود مربوط به مردمی است که برخلاف دستورات اسلام عمل کردهاند، مردم شخصی را بهعنوان وکیل انتخاب کردهاند و او از فرصت سوءاستفاده کرده و بهعنوان وکیل و وزیر و مدیر مرتکب خلاف میشود. این خلافها مربوط به خود مردم است وگرنه حکومت به آنها گفته که طبق قانون عمل کنید و به هیچکس اجازه تخلف نمیدهد. البته باید با تخلفات و فساد مبارزه شود تا به سمت قسط و عدل حرکت کنیم.