1400/03/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 134
﴿تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا يَعْمَلُونَ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و سی و چهارم سوره مبارک بقره است. دررابطهبا بنیاسرائیل و قوم یهود که حضرت ابراهیم (ع) و انبیا را به خودشان نسبت میدادند و فکر میکردند که قوم برتر هستند و بهوسیله نسبت دادن خودشان به انبیا، برای خودشان مقام قائل بودند و فکر میکردند که در آخرت هم برای آنها مقاماتی وجود دارد و گناهان آنها بهوسیله انتساب به انبیایی مانند حضرت ابراهیم (ع)، بخشیده میشود. خداوند متعال در این آیه شریفه میخواهد این توهم را برطرف کند که هر امتی و هر انسان و شخصیتی، مرهون اعمال خودشان هستند و هرکسی باید عمل خود را محاسبه کند.
در درگاه خداوند، اعمال هر شخص و جامعه مربوط به خودش است. جامعه قبل ممکن است جامعه خوبی باشد، به دیگران ربطی ندارد؛ اعمال هر کس باید محاسبه شود، اینکه پدران ما چگونه بودهاند، برای فرزندان تأثیر ندارد. آنچه که برای هر جامعه و فرد مؤثر است، اعمال خود آنهاست، چه اعمال خیر باشد و چه اعمال شر.
خداوند متعال میفرماید: ﴿تِلْکَ أُمَّةٌ﴾ بنیاسرائیل بدانند که ﴿قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ﴾ هر امتی چیزی که عمل کرده و کسب کردهاند به نفع و به ضرر خودشان است؛ اگر، اگر اعمال نیک انجام دادند، به نفع آنهاست و اگر اعمال بد انجام دادند، به ضرر آنهاست.
مقصود از امة:
﴿أُمَّةٌ﴾ که در این آیه تعبیر شده یعنی همان گروه و جماعت بنیاسرائیل. هر عملی که انسان در زمان حیات خودش انجام دهد، کسب و تجارتی است که انجام داده و عمل انسان خوب باشد یا بد، نامه عمل او پیچیده میشود و بعد از مرگ نمیتواند کاری کند. اینکه بگوید من از اقوام فلانی هستم، تأثیری در اعمال او ندارد. هر گروهی باشد، چه بنیاسرائیل و چه امت اسلام، فرقی ندارد، ﴿لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ﴾ هر عملی که انجام دهید، در آخرت هم از آن استفاده میکنید؛ در این دنیا میکارید و نتیجه اعمال خود را در آخرت خواهید دید. مرگ در این دنیا یک انتقال از حالتی به حالت دیگر است، مثل زمانی که بچه از شکم مادر متولد میشود که از حالتی به حالت دیگر منتقل میشود. انسان هر توشهای را که برای خود جمع کرده باشد، نتیجهاش را در دنیای دیگر میبیند.
پس این تفکر که بهوسیله اقوام و خویشاوندان، مشکل ما حل شده و گناهان ما بخشیده میشود، تفکر اشتباهی است که در قرآن جواب داده شده است.
داستانهای قرآنی:
داستانهایی که در قرآن بیان شده، برای تکامل انسان است؛ لذا شما میبینید که خداوند خطاب به پیامبر (ص) با آن مقام که در پیشگاه خداوند دارد، میفرماید: ﴿وَ كُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ﴾[2] پیامبر (ص) مقام بالایی دارد ولی درعینحال، هر لحظه در حال تکامل است لذا خداوند میفرماید ما قصههای پیامبران گذشته را برای تو میگوییم تا قلبت محکم باشد و بدانی مسیر کدام است و قلبت آرام باشد؛ لذا ما باید این نکته را از انبیای گذشته بیاموزیم و از داستانها عبرت بگیریم.
اعمال انسان:
در آیات زیادی نسبت به اعمال انسان تذکر داده شده بهعنوانمثال: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ﴾[3] هرکسی مسئول عمل خودش است، عمل بد دیگران در نامه اعمال ما ثبت نمیشود و همینطور اعمال بد ما در نامه اعمال دیگران ثبت نمیشود. ﴿فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَاْ بَرِيءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ﴾[4] عمل من به دیگران ربطی ندارد و عمل دیگران هم به من ارتباط ندارد. ﴿قُلْ لَا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[5] ﴿إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا﴾[6] همه این آیات برای این است که بفهمیم ما علت اعمال خود هستیم؛ ما مسئول اعمالی هستیم که انجام میدهیم و خودمان علت آن هستیم و جزا و مکافاتی که آن عمل دارد متوجه خودمان است.
در این آیه شریفه دوکلمه استفاده شده: یکی ﴿لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ﴾ لام در لها لام نفع است؛ یعنی آنچه کسب کردید به نفع شماست. در اینجا کاسبی کردید و سود بردید و توشهای به دست آوردید، خانهای برای فقرا درست کردید، خدماتی به مردم دادید و مشکلات آنها را حل کردید، هر کاری که در این دنیا انجام دهید یک نوع کسب است. دیگری ﴿وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا يَعْمَلُونَ﴾ عن در ﴿عما﴾ به معنای ضرر است. کارهای بدی که شما میکنید به ضرر دیگران نیست و کارهای بدی که دیگران میکنند به ضرر شما نیست. پس اعمال دو قسم است: اعمال نیک و اعمال بد که از «لها» و «عما» برداشت میشود.
تقدیم «لها» در ﴿لَها ما کَسَبَتْ﴾ و «لکم» در ﴿لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ﴾ مفید حصر است. شما این را بدانید که فقط به خودتان توجه کنید که اعمالتان چگونه است؟ تا زمانی که انسان زنده است و نفس میکشد باید به فکر خودش باشد وگرنه با قطع شدن نفس، دیگر نمیتواند کسب کند و برای خود توشه جمعآوری کند.
عمل هر انسانی با عامل خودش مربوط است؛ یعنی کسی که عملکننده است و عملی را انجام میدهد، علت است و عملی که انجام میشود معلول است. علت هم گاهی تامّه است و گاهی ناقصه و گاهی مباشری است و گاهی تسبیبی؛ یعنی گاهی انسان برای انجام یک کار خیر بلند میشود و خودش به منزل فقیر میرود و به او کمک میکند، این علت تامه مباشری است. گاهی به راننده یا خدمتکارش میگوید این پول را به فلانی بده و به او کمک کن، این علت تسبیبی است؛ یعنی سبب انجام عمل را فراهم کرده است. پس گاهی انسان علت تامه مباشری است و گاهی علت تامه تسبیبی، گاهی علت ناقصه مباشری و گاهی علت ناقصه تسبیبی. هرکدام از اینها نیز ممکن است در کار خیر باشد یا شر. تمام اینها طبق قانون علت و معلول، منتسب به انسان است.
شرکت در انتخابات:
شرکت در انتخابات یک عمل تسبیبی است که مربوط به جامعه اسلامی است و با انتخابات و شرکت حداکثری مردم، جامعه اسلامی تکامل پیدا میکند. همانطور که مقام معظم رهبری (سلّمه الله تعالی) بیان فرمودند: یک وظیفه شرعی و قانونی است و ما وظیفه داریم برای تکامل و رفاه و سربلندی کشور در این انتخابات شرکت کنیم. قبلاً هم گفتیم که انتخابات هم حق است و هم تکلیف، هم وظیفه شرعی ماست که در انتخابات شرکت کنیم و هم حق ماست، لذا هر عملی که انجام دهیم باید در روز قیامت پاسخگو باشیم، چون یا در آن عمل مباشرت داریم یا تسبیب و علت تامه هستیم یا علت ناقصه.
اگر جامعه اسلامی در اثر شرکت نکردن مردم در انتخابات افول پیدا کند و شکست بخورد، همه مسئول هستند. هر ضرری به کشور وارد شود کسانی که در انتخابات شرکت نمیکنند مسئول هستند. شرکت حداکثری در انتخابات نشاندهنده این است که مردم پشتیبان این حکومت هستند و دشمنان جرئت نمیکنند به این کشور چشم طمع داشته باشند. اگر دشمنان بدانند که مردم با این حکومت موافق نیستند، هر ضربهای را به کشور وارد میکنند، لذا مسئله امنیت نیز به انتخابات مربوط میشود. اگر میخواهید جان و مال و ناموستان حفظ شود باید حکومت مقتدری داشته باشید و این اقتدار حکومت، به شرکت حداکثری در انتخابات است.
ما باید عمل صالح داشته باشیم. عمل صالح باعث میّشود که حرف انسان پشتوانه عملی داشته باشد. گاهی مشاهده میشود که تبلیغاتی انجام میشود و قولهایی داده میشود که به آنها عمل نمیشود. خداوند متعال میفرماید: ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ﴾[7] عمل صالح باید در کنار قول صالح باشد، خوب صحبتکردن عالی است ولی این خوب صحبتکردن در جایی ارزشمند است که عمل صالح هم در کنارش قرار بگیرد. اگر عمل صالح در کنار کلام خوب نباشد، ارزش خود را از دست میدهد و در مخاطب اثر چندانی نمیگذارد. باید توجه داشته باشیم که اعمال و رفتار ما از روی اخلاص باشد تا در روز قیامت نفعی به ما برساند؛ لذا همانطور که نسبت به اعمال عبادی توجه داریم و انجام میدهیم، باید نسبت به اعمال اجتماعی و سیاسی هم باید توجه داشته باشیم و عمل کنیم.
جبرواختیار:
این آیه پاسخ به جبریون است که اعتقاد دارند این عالم جبر است و انسان اختیاری ندارد، لذا خداوند متعال میفرماید هر کاری در این عالم بااراده و اختیار خود انجام دهید برای شما کسب و تجارت است، اگر کار خوب انجام دهید، تجارت خوبی کردهاید و اگر کار بد انجام دهید توشه بدی برای خودتان فرستادهاید.