99/01/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن مجید/تفسیر سوره بقره /آیه 107
﴿أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و هفتم سوره مبارکه بقره است. در آیات قبل بحث کردیم که گاهی خداوند بعضی از احکام شرعی را نسخ میکند، مثلا قبله مسلمانها در ابتدا بیت المقدس بوده و بعد از مدتی تبدیل به کعبه شده است. بعضی از احکام الهی به خاطر مصالحی عوض میشوند. در هر صورت نسخ تشریعی و تکوینی وجود دارد، همین که پیامبر اسلام آمده و ادیان گذشته نسخ شدهاند، نسخ تکوینی است و احکام جدید که آمده، نسخ تشریعی گفته میشود.یهود اعتراضی که به پیامبر(ص) داشتند این بود که اگر احکام اسلام دارای مصالحی هست باید ثابت باشد نه اینکه متغیر باشد و وقتی حکمی صادر میشود باید تا آخر همین حکم ادامه پیدا کند. برداشت یهود این است که وقتی حکمی نسخ میشود به این معناست که شارع فهمیده که در مورد آن اشتباه کرده است.در جلسه گذشته جواب این اشکال را دادیم که ممکن است مصالح و مفاسد به حسب زمان و مکان تغییر پیدا کند. لذا نسخ احکام به دستور خداوند انجام میشود و خداوند متعال به مصالح و مفاسد کاملا آگاه است و میداند چه مصلحتی وجود دارد و چه زمانی این مصلحت تغییر پیدا میکند. لذا نسخ طبق مصالحی است که وجود دارد.در همین رابطه است که خداوند میفرماید: ﴿أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ وقتی خداوند به شما دستوری میدهد، بدانید که این دستور از روی یک سری مصالح ابلاغ شده است. این همه سیارات و ستارههایی که در آسمانها وجود دارد که هر کدام به صورت دقیق سیر میکند و اگر یک ثانیه در سیر هر کدام تغییر ایجاد شود تمام آسمان و زمین از بین میرود و اتفاقاتی میافتد.
خداوندی که آسمانها و زمین را آفریده میداند که مصالح و مفاسد در چیست، اگر حکمی را عوض کرد مطمئن باشید که مصلحت شما را در نظر گرفته است. ممکن است در تاریخی یک حکم مصلحت داشته باشد و در تاریخی دیگر آن مصلحت وجود نداشته باشد. چنانچه در مسائل مختلف مانند طبابت چنین است که در جلسه قبل بحث کردیم. و بدانید که ﴿وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ﴾ شما بدون خدا هیچ یار و یاوری ندارید.
نکاتی که در این آیه شریفه وجود دارد:نکته اول: معنی ملک سماوات و ارض چیست؟ خداوند مالک سماوات و ارض است؛ یعنی حکومت و اداره امور است، به این معنا که خداوند آسمانها و زمین را اداره میکند. تمام ستارهها و سیارات با نظم خاصی در حرکت هستند و اداره و حکومت آنها به دست خداوند است.
نکته دوم: ولی به معنای سرپرست، اداره کننده، دوست و یار است. یکی از اشتباهاتی که برای انسان رخ میدهد این است که فکر میکند خیلی از افراد دوست و یاور او هستند و این اشتباه در اثر اعتماد کردن به افراد است. خداوند متعال در این آیه اشاره میکند که دوستیها زوال پیدا میکنند و گاهی همان دوستی که برای شما خیلی ارزشمند است تبدیل به دشمن شما میشود. باید به این نکته توجه داشت، گاهی پسر با پدر خودش دشمن میشود یا زن با شوهر خودش دشمن میشود. خیلی از دوستیها تبدیل به دشمنی میشود.
اگر به خدا اعتماد کنید و او را دوست و ولی و ناصر خودتان قرار دهید و بگویید من در این دنیا خدا را دارم و با او ارتباط دارم و ارتباط خود را با خداوند متعال نزدیک کنید، اشکالی ندارد که انسان با همه خوب باشد و به دیگران محبت داشته باشد و با آنها گفتگو کند ولی باید بداند که دوست و ولی و ناصر واقعی انسان خداوند است. ارتباط خود را با خداوند بیشتر و نزدیکتر کنید و امور خود را با کمال عقل و درایت و سعی و تلاش پیگیری کنید و نتیجه را به خدا واگذار کنید.بدانید که دوست و ولی واقعی شما خداست، ممکن است خیلی از افراد را رییس خود بدانید و به آنها اعتماد کنید ولی اعتماد به دیگران درصد پایینی باشد و به خدا اعتماد کنید. ﴿وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ﴾ بدون خدا هیچ یار و یاوری ندارید. تمام انسانهای روی زمین باید این تفکر را داشته باشند، مسلمان باشند یا نباشند فرقی ندارد. در این بیماریهایی که برای انسان به وجود میآید نزد طبیب میرویم و به دستورات او عمل میکنیم اما در عین حال نتیجه را خداوند تعیین میکند و شفا به دست خداست و آنچه مصلحت بداند انجام میدهد.
همانطور که مقام معظم رهبری هم میفرماید که به آمریکا و اروپا و شرق و غرب اعتماد نکنید، اعتماد باید به خود انسان و خداوند باشد، خودتان روی پای خودتان بایستید، اقتصاد مقاومتی را تقویت کنید و جهش تولید را انجام دهید و در امورات مختلف روی پای خودتان بایستید و اعتماد و توکل به خدا داشته باشید. ما از این آیه شریفه این نکته دقیق را میفهمیم.خیلی از افراد به دنبال این هستند که آیا از جایی میتوانیم کمک بگیریم؟ خوب این کمکها جزیی است و قابل اعتنا و اعتماد نیست، آنچه مهم است این است که انسان به خودش و خدای خودش متکی باشد.نکته سوم: این آیه خطاب به امت است یا پیامبر(ص)؟ در قرآن آیات زیادی داریم که ظاهر آن خطاب به پیامبر(ص) است ولی در واقع خطاب به مردم است. خداوند میخواهد حکمی را به مردم بیان فرماید ولی به پیامبر(ص) خطاب میکند مثل آیه شریفه: ﴿يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ﴾[2] در این آیه خطاب به مردم است چرا که پیامبر(ص) قصد طلاق دادن همسران خود ندارد، خطاب را به پیامبر(ص) بیان میکند تا پیامبر(ص) برای دیگران بیان کند. لذا در اینجا هم ظاهر خطاب ممکن است به پیامبر(ص) باشد ولی برای این است که مردم بفهمند و در ادامه نیز میفرماید: ﴿و ما لکم﴾ که جمع است و اشاره به مردم دارد. هرچند فرقی ندارد و چه خطاب به پیامبر(ص) باشد و چه مردم، مقصود این است که مردم باید توجه داشته باشند که ملک آسمانها و زمین از آن خداوند است و مردم غیر از خداوند یار و یاوری ندارند.
نکته چهارم: ﴿أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ در این قسمت از آیه له خبر مقدم است و ملک السماوات و الارض مبتدای مؤخر است؛ یعنی ملک السماوات و الارض له، ملک و حکومت آسمانها و زمین برای خداوند است و میدانید که تقدیم ما حقه التأخیر یفید الحصر؛ یعنی فقط و فقط خداوند است که مالک آسمانها و زمین است و هیچ شریکی ندارد و کسی نمیتواند ادعا کند که من خالق یا اداره کننده آسمانها و زمین هستم.
نکته پنجم: اگر خداوند ولی و نصیر ماست پس نقش دیگران چیست؟ دیگران وسیله هستند و گاهی خداوند دیگران را وسیله قرار میدهد تا نصرت الهی به وسیله آنها تحقق پیدا کند. در روایات داریم که اگر کسی به شما مراجعه کرد و مشکلی داشت، مشکل او را حل کنید؛ یعنی شما وسیله میشوید تا نصرت الهی به وسیله شما تحقق پیدا کند و در این صورت باید قدر خودتان را بدانید که خداوند شما را لایق قرار داده که مشکل مردم را حل کنید. تا جایی که برای شما امکان دارد مشکلات مردم را حل کنید تا جزء سلسله معلولات ولی و نصیر خدا قرار گیرید؛ یعنی ولایت خداوند و نصرت الهی که شامل هر کسی شود، دارای ارزش ویژهای است، گاهی به وسیله افراد خاصی انجام میشود. شما به شخصی کمک میکنید، ولی و نصیر خداست ولی شما وسیله شدهاید تا این کار انجام شود.