98/01/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره بقره/ آیه 92
﴿وَلَقَدْ جَاءكُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ﴾[1]
تفسیر آیه 92: صحبت در تفسیر آیه نود و دوم سوره مبارکه بقره است. در رابطه با قوم بنیاسرائیل که دارای تعصباتی بودند، پیامبر اسلام(ص) قرآن را بر آنها عرضه کرد و آنها قبول نکردند و گفتند ما فقط به تورات ایمان میآوریم با اینکه علائم خاتم پیامبران(ص) وجود داشت و اگر به تورات مراجعه میکردند، علائم ایشان وجود داشت و آنها میدانستند و در عین حال قبول نکردند.
پیامبر اسلام(ص) به قوم بنیاسرائیل توجه میدهد که شما به سوابق خودتان دقت کنید و ببینید که چه انسانهایی بودید، پدران شما کسانی بودند که گوساله پرست بودند، بعد از اینکه به حضرت موسی(ع) ایمان آوردید و حضرت موسی(ع) چهل روز برای عبادت خدا به کوه طور رفت که زمینه نزول تورات فراهم شود، شما کافر و گوساله پرست شدید. شما همان کسانی هستید که پیامبران بنیاسرائیل مانند زکریا و یحیی و دیگران را کشتید؛ شما همان کسانی هستید که معجزات فراوان حضرت موسی را دیدید و ایمان آوردید و بعد کافر شدید و همان کسانی هستید که به حضرت موسی(ع) گفتید: ﴿لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً﴾[2] ما به شما ایمان نمیآوریم تا خدا را به صورت روشن و آشکار ببینیم یعنی نعوذبالله خدا جسم است و ما جسم خدا را ببینیم، پدران شما این چنین بودند و شما هم همینطور هستید.
الآن قرآن را بر شما عرضه میکنیم، ببینید اگر مطالب آن حق است، قبول کنید و اگر باطل است، قبول نکنید؛ میگویید ما اصلاً به قرآن کار نداریم و به دنبال تورات هستیم؛ بر آنچه بر قوم بنیاسرائیل نازل شده؛ یعنی تورات، تعصب دارید. این نکات در رابطه با سوابق شماست.معنای بیّنات: بیّنات جمع بیّنه است به معنای دلایل روشن و آشکار است و الف و لام البیّنات، الف و لام استغراق است و معنای آن، معجزات زیاد و دلایل روشن و واضح زیاد است. حضرت موسی معجزات زیادی داشت و بنیاسرائیل این معجزات را میدیدند، در ابتدا ایمان نمیآوردند و بعد که ایمان میآوردند، یک ایمان متزلزل بود که با رفتن حضرت موسی (ع) به کوه طور، در عرض چهل روز ایمان خود را از دست دادند و گوساله پرست شدند. ﴿وَلَقَدْ جَاءكُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ﴾ حضرت موسی(ع) بینات و دلایل روشن و بیّنات فراوان برای شما آورد، ﴿ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ﴾ سپس، ایمان خود و بیّنات و خدا و پیامبر را رها کردید و سراغ گوساله پرستی رفتید.
در جامعه بعضی افراد وجود دارند که به خاطر جهل یا نسیان یا غفلت نتوانستهاند به دنبال حقیقت بروند، جاهل قاصر هستند، اما شما بنیاسرائیل از گروهی هستید که عمداً ظلم میکنید. ممکن است خداوند جاهل و ناسی و غافل را ببخشد ولی تخلفات شما بدون بهانه بود و از روی عمد ظالم شدید.نکته اول: نقش واو در ﴿وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ﴾: واو در اینجا حالیه است؛ یعنی در حالی که شما ظالم هستید، بنیاسرائیل بهانهای نداشتند، نه جاهل بودند و نه ناسی و غافل. اگر به آیات قرآن دقت کنید در بعضی از آیات ﴿وَأَنتُمْ لَاتَشْعُرُونَ﴾[3] ذکر شده است؛ یعنی شما خیلی نمیفهمید این جمله زیاد بد نیست، یا ﴿وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ﴾[4] ذکر شده است؛ یعنی شما در حالت غفلت به سر میبرید اما در اینجا میفرماید: ﴿وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ﴾ یعنی از روی عمد و با توجه، با خدا مبارزه میکنید. این حرکت شما شهوانی نیست که گفته شود کسی شهوت دارد و فلان گناه را مرتکب میشود، یا گفته شود کسی غضب میکند و مرتکب خطایی میشود یا به خاطر هوای نفس مرتکب خطایی میشود.
نکته دوم: البینات، هم جمع است و هم محلّی به الف و لام و جمع محلی به الف و لام افاده عموم میکند؛ یعنی بینات و دلایل و معجزات حضرت موسی(ع) بسیار زیاد بوده است. این همه معجزات برای شما آمد ولی باز هم شما کافر شدید.
نکته سوم: راه برای انسانها باز است، هرچند انسان سابقه بدی داشته باشد ولی در عین حال راه برای انسان باز است و میتواند ایمان بیاورد، قرآن بخواند و به مطالب آن ایمان بیاورد. اینطور نیست که انسان مجبور باشد و بگوییم وقتی پدران شما اینگونه بودند شما هم همینطور هستید.
نکته چهارم: رهبران جامعه الهی نقش مؤثری در میان مردم دارند؛ یعنی وظیفه رهبران این است که مردم را آگاه کنند و به آنها توجه دهند، هم از نظر عملی و هم از نظر علمی؛ یعنی شما تا زمانی که امام جمعه نشدهاید یک وظیفه دارید و وقتی که امام جمعه شهری شدید وظیفه شما سنگینتر میشود؛ چون جامعه آن شهر به شما نگاه میکند، تمام کارهای شما مورد دقت قرار میگیرد و جایی که کوچکترین خلاف از شما سر بزند هرچند آن کار خلاف، مکروه باشد، مورد سؤال و اعتراض واقع میشوید. در مورد تمام مسئولیتها همین طور است و باید بدانید که مسئولیت شما سنگین است.
وزیری که وضعیت مالی و زندگی او به گونهای است که مورد حسرت و همچنین انتقاد مردم قرار دارد، ممکن است مرتکب خلاف شرع هم نشده باشد، ولی در آن جایگاه که قرار گرفته مورد انتقاد مردم واقع میشود و مردم میگویند که این شخص درد ما را نمیفهمد و متوجه مشکلات جامعه نمیشود.در این آیه شریفه به این نکته اشاره دارد که اگر شما نمیتوانید خودتان را از جهت اجتماعی اصلاح کنید؛ یعنی خیلی ساده زندگی کنید، سراغ شغلهای حساس نروید. وقتی شما رهبر یک جامعه شدید، به خاطر اینکه مرکز توجه مردم میشوید، وظیفه شما سنگینتر میشود و باید بیشتر مراعات کنید، چرا که مردم از شما الگوبرداری میکنند و میخواهند مثل شما حرکت کنند. لذا یکی از مسائل مهم و تأثیرگذار در جامعه، رهبران هستند. اگر رهبر در مدت کوتاهی بین مردم نباشد ممکن است مردم برگردند. شما در همین آیه میبینید که مردم بعد از مدت کوتاهی که حضرت موسی(ع) برای عبادت به کوه طور رفت، دوباره کافر شدند.پس اگر شما رهبر جامعه شدید، باید در جامعه حضور مستمر داشته باشید. حضور مستمر و مرتب، نقش دارد؛ یعنی اگر رهبر یک جامعه به طور مرتب به مردم تذکر ندهد ممکن است مردم برگردند و فاسد شوند.نکته پنجم: سوابق افراد باید مورد توجه واقع شود. ممکن است شخصی الآن خوب باشد ولی توجه به سابقه هم تأثیرگذار است. با اینکه احتمال دارد شخصی که قبلا منافق بوده و توبه کرده، در واقع هم به انسان خوبی تبدیل شده باشد ولی با این حال نمیتوان چنین شخصی را در مقامهای حساسی قرار داد، لذا توابین با اینکه خوب هستند ولی سپردن امور حساس به آنها صحیح نیست.
لذا خداوند در قرآن میفرماید شما چنین انسانهایی بودید؛ یعنی شما بنیاسرائیل به صورت خانوادگی اینطور بودید که با غیبت حضرت موسی گوساله پرست شدید، با اینکه در حال حاضر گوساله پرست نیستند، اما پیامبر به رخ آنها میکشد که شما چنین سوابقی دارید.پس برای هدایت جامعه نیاز است که انسان به سوابق افراد هم توجه داشته باشد.