درس تفسیر استاد محسن فقیهی

96/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : تفسیر آیات 47 و 48 سوره مبارکه بقره؛

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿47﴾وَ اتَّقُوا يَوْماً لاَ تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَ لاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿48﴾

ما انسانها،وقتی که مورد لطف و عنایت الهی قرار می‌گیریم و نعمات الهی بر ما می‌بارد،زمینه‌ی غفلت برای انسان مهیّا می‌شود.و این غفلت مایه‌ی نابودی ما و گرفتاری به انواع معاصی است.یکی از راه‌های زدودن این غفلت و فقدان انتباه،تذکّر نعمات الهی از سوی خداوند و توجّه به این مواهب از سوی ماست.

ما انسان‌ها وقتی گرفتار مشکلات و مصائب دنیوی هستیم و گرفتار به امراض و نقائص می‌شویم،به یاد خدا هستیم و اهل نمازشب و انفاق و روضه و...می‌شویم.از خدا طلب می‌کنیم تا ما را از چنگال گرفتاری‌ها رها کند.از او می‌خواهیم گرفتاری را از ما بردارد.اما به محض آنکه خدا دعای ما را استجابت می‌کند و ابتلائات دنیوی ما را کم می‌کند،غروری انسان را پر می‌کند و گمان می‌برد که توانمندی شخصی او مشکلاتش را کم کرده است.غافل از آنکه از شما زرنگتر خیلی بوده‌اند.ولی خدا نمی‌خواست و مشکلاتشان روزافزون شد.این خداست که انسان را به راحتی و آسایشی می‌رساند.فلذا انسان باید در هنگامه‌ی آسودگی بیش از هنگامه‌ی ابتلاء شاکر نعمات الهی باشد.بیشتر به خداوند متوجّه باشد.بیشتر به عبادات و مناسک خود اهتمام بورزید.

در زمان پیامبر نیز همینگونه بوده است.برخی مؤمنین در هنگامه‌ی احتیاج و شدائد مراقب بر فرائض و عبادات خود بودند.ولی تا مشکلات حل می‌شد،همه چیز را رها کرده و به دنیا مشغول می‌شدند.انسان تا وقتی به این روحیه گرفتار باشد،خدا از انسان می‌گیرد.

در این آیه هم توجّهی از جانب خداوند برای بنی‌اسرائیل حکایت می‌شود.بنی‌اسرائیل در آن زمان قوم موفّقی بودند.از چنگال فرعون و حکومت قدرتمند او رهیدند و به مناسک خود پایبند و اهل انفاق و امر به معروف و ادای واجبات بودند.و خداوند هم الطاف خود را بر انها تمام کرد.هم از نعمات و مواهب دنیوی و هم از ارسال رسل و اولیای صالحی که در میان آنها برانگیخت،هیچ چیز کم نگذاشت.به طوری که در آن زمان،قوم برگزیده و برجسته‌ای بودند.خداوند به این همه توجّهی اضافه می‌کند:« یا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ....»ای بنیاسرائیل متوجّه باشید که من خواستم تا شما به این مرتبهی عالی برسید.اگر در دنیا و مواهب آن از همه چیز برخوردارید،اگر پادشاهان بزرگ و انبیاء و صالحین در میان شما هستند،همه از لطف من است.

و البته همین بنی اسرائیل این همه نعمت را قدر نشناختند،به همین خاطر خداوند میگوید ما بر آنها ذلّت و مسکنت را مهر کردیم.آنها مورد غضب خداوند قرار گرفتند و به بدخبتی و زندگی خوار گرفتار شدند؛شما ببینید چقدر در قرآن خداوند از بیچارگی و خفّت بنیاسرائیل در اثر همین غرور به نعمات داستانها دارد:« ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ » [1]

این توجّهی از جانب حق برای ما هم هست.وقتی به نعمات و امکانات خود نگاه می کنید،همه را از جانب خدا بدانید.اگر ماشین خوبی دارید،اگر درس خوبی دارید،اگر خانوادهی سالمی دارید،همه را از لطف حق بدانید.

به همین خاطر خداوند بنیاسرائیل را امر به تقوی میکند.آنها را از روزی میترساند که هیچ قدرتی جز قدرت او نفوذ ندارد.به آنها روزی را نشان میدهد که از مکنت آنها هیچ اثری نمیماند.روزی که هیچ اثری از قدرت بنیاسرائیل در آن نمیتوان یافت.در آن روز تنها خداست که حاکم و قادر است:«وَ اتَّقُوا يَوْماً لاَ تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَ لاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ».از روزی بترسید،که هیچ کس به داد کسی نخواهد رسید.و شفاعت کسی قبول نمیشود،و جایگزینی برای خودتان نمیتوانید تعیین کنید و یاری کسی به شما نخواهد رسید.

در آخرت تنها عمل و اعتقاد شما مایهی نجات شما خواهد شد."شیئا"در فراز اول این آیه نکره در سیاق نفی است.افادهی عموم دارد.یعنی هیچ چیز در آخرت به درد و یاری هیچ کس نخواهد رسید.تنها خداست که دادرس همگان است.

نکتهای در این فراز درخور تأمل است؛ واژهی "لاتجزی"که در این فراز آمده است،به چه معنی است.آیتالله جوادی آملی در این رابطه قائل هستند،معنی آیه "لاتقضی"است.یعنی هیچ کس نمیتواند برای دیگری حکمی داشته باشد.حکم تنها برای خداست.اما به نظر ما اینجا "لا تجزی" به معنی کفایت نکردن است.یعنی هیچ کس امر و حساب کس دیگری را نمیتواند کفایت کند.این معنای حقیقی واژه است.چرا باید این معنی واضح را کنار بگذاریم و معنی حکم نکردن و عدم قضاوت را در آیه به عنوان معنای مجازی در نظر بگیریم.دلیلی برای جدا کردن لفظ از معنای حقیقی آن نیست.

نکتهی بعدی در این آیه بحث شفاعت است.در این آیه شفاعت در روز قیامت نفی شده است.این شفاعت منفی برای بنیاسرائیل است.و ما به حسب روایات و برخی آیات که در این رابطه اشاره دارند،برای شیعیان در روز قیامت شفاعت را ثابت میدانیم.این شفاعت منفی مختص خود بنیاسرائیل است.آنها شفاعتی ندارند.


[1] بقره/سوره2، آیه61.