درس تفسیر استاد محسن فقیهی

1403/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن/سوره بقره /آیه 206

 

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ﴾[1]

صحبت در تفسیر آیه دویست و ششم سوره بقره است. اصولا انسان‌ها در مقابل نصایح و موعظه‌ها چند نوع برخورد دارند. وقتی شما به کسی انتقاد یا نصیحت می‌کنید که اینجا را اصلاح کن، برخوردهای متفاوتی در مقابلش وجود دارد؛ یعنی بعضی عصبانی می‌شوند و می‌گویند دخالت نکن، به تو ربطی ندارد و برخورد تندی می‌کنند. بعضی هم خیلی تشکر می‌کنند که به آن‌ها توجه شده و آن‌ها را متوجه اشتباه خود کرده‌اید.

اینگونه برخوردها را در جامعه مشاهده می‌کنید؛ در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این برخوردها وجود دارد. وقتی پدر می‌خواهد فرزندش را نصیحت کند، گاهی اثر معکوس دارد و به جای اینکه اصلاح شود، لجبازی می‌کند. گاهی همسر انسان هم همینطور برخورد می‌کند، به جای اینکه نصیحت انسان را بپذیرد برخورد تندی می‌کند.

انتقادپذیری:

انسان‌ها متفاوت هستند. بعضی از اساتید ما بودند که وقتی اشکال می‌کردم، ایشان جلوی همه شاگردها تشکر می‌کرد. خیلی روش خوبی است که انسان انتقادپذیری خود را نشان دهد که اگر کسی از من انتقاد کند، استقبال می‌کنم و ناراحت نمی‌شوم. منتهی هر چیزی حدی دارد و انسان باید حدود را رعایت کند، باید با احترام برخورد کرد.

اصولا در مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، به مراجع و بزرگان و همه باید رسم باشد. من فراموش نمی‌کنم پدر بزرگوار ما می‌فرمود مرحوم آیت الله حجت که مرجع تقلید بزرگی بود، به من گفته بود که هرگاه دیدی من اشتباه عمل می‌کنم در یک کاغذ کوچک برایم بنویس و به من یک تذکر فوری بده. ایشان می‌گفت که من یک جمله کوچک می‌نوشتم و به دست ایشان می‌رساندم و ایشان هم تشکر می‌کرد.

این روحیه‌ای است که اگر همه داشته باشیم ارزشمند است. اگر کسی ما را نصیحت کرد، خوشحال شویم و از او تشکر کنیم نه اینکه ناراحت شویم، این زشت است و درست نیست.

همه ما باید بپذیریم که انسان معصوم نیست و گاهی خطا می‌کند، اگر کسی به او تذکر دهد، خود را اصلاح می‌کند و متوجه می‌شود که دیگران می‌فهمند.

پس انسان‌ها در برخورد با موعظه و نصیحت روش‌های مختلفی دارند. مروان از خلفای بنی امیه در شهر مدینه بالای منبر رفت و به خدا قسم خورد که اگر کسی مرا به تقوا امر کند، گردنش را می‌زنم. این یک نوع برخورد است. این دو روحیه را در افراد مختلف دیده‌اید.

افراد منافق و منحرف اخلاق‌شان به این صورت است که ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ﴾ تکبر و غرور و خودخواهی آن‌ها را می‌گیرد و عصبانی می‌شوند که تو چه کسی هستی که به من تذکر می‌دهی. ﴿أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ﴾ این عزیز بودن گاهی توهمی و ادعایی است و گاهی واقعی است: ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ﴾[2] این هم یک عزت است، مؤمن باید عزیز باشد. اما گاهی عزت ادعایی است، من فکر می‌کنم عزیز هستم، توهم است.

الآن به اسرائیل دقت کنید، چقدر خود را عزیز می‌داند و برای خودش اهمیت قائل است. می‌گویند ما انسان‌های برتر روی زمین هستیم و اگر یک کشته بدهند برایشان خیلی مهم است ولی هزاران نفر زن و بچه و پیر و جوان را می‌کشند و اصلا برایشان اهمیت ندارد. متأسفانه غرب و آمریکا و اروپا هم از آن‌ها حمایت می‌کنند و آن‌ها هم همین تفکر را دارند که انسان‌ها با هم متفاوت هستند؛ این‌ها اگر کشته شوند خیلی مهم است، آمریکا به ایران پیام داده که مواظب باشید افراد ما کشته نشوند. می‌خواهد بگوید ما از آن‌ها مهم‌تر هستیم.

این‌ها عزت‌های توهمی و ادعایی است، باید توجه داشته باشیم که بعضی افراد خود را بیش از اندازه می‌بینند. در انسان‌های معمولی در جوامع مختلف نیز عده‌ای اینگونه هستند که فکر می‌کنند از همه بالاتر هستند و طوری با انسان صحبت می‌کنند که انگار با خدا ارتباط دارند و حرفشان همیشه درست است. این‌ها در شناخت خودشان هم اشتباه می‌کنند. «مَنْ‌ عَرَفَ‌ نَفْسَهُ‌ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»[3] گاهی در شناخت خودمان اشتباه می‌کنیم، علت اینکه نمی‌توانیم خدا را بشناسیم هم همین است. باید توجه کنیم که چقدر در مقابل خدا کوچک و حقیر هستیم.

هر روز به خود تلقین کنید و بگویید خدایا من هیچ هستم و چیزی ندارم، هر لحظه ممکن است مشکل یا مشکلاتی برای من پیش آید، تویی که ما را نگه داشته‌ای، من را اداره کرده‌ای و گرسنه نگذاشته‌ای، آبروی من نرفته است. این را باید بفهمیم که هرچه داریم از خدا داریم. اینطور نیست که ما قدرتی داشته باشیم. اگر کسی فکر می‌کند که عاقل و قدرتمند است، اشتباه می‌کند، این خدا است که به او عنایت کرده است. خیلی افراد مثل شما بودند ولی آبرویشان رفت، از شما قدرتمندتر بودند، یک لحظه سکته کردند و از دنیا رفتند. فکر نکنید کسی هستید، هرچه هست لطف و الطاف پروردگار است. آنچه دارید از خدا است، از خداوند تشکر کنید؛ شکرگذاری کنید. سلامتی، آبرو، قدرت، زن و بچه سالمی که دارید، همه از الطاف خداوند است، قدردان باشید. انسان‌هایی که خیلی از خودشان متشکر هستند و قیافه می‌گیرند، اشتباه می‌کنند.

علت توهم عزت:

چرا یک عده اینطور می‌شوند؟ آیه می‌فرماید: ﴿بِالْإِثْمِ﴾ بای سببیت است؛ به خاطر گناه، انسان‌هایی که زیاد گناه می‌کنند، به این توهم می‌رسند و فکر می‌کنند کسی هستند. خداوند می‌فرماید: ﴿أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ﴾ گناه، وجود این‌ها را فرا گرفته است. وقتی زیاد گناه کنید، این روحیه را پیدا می‌کنید. وقتی انسان پاک باشد و اهل گناه نباشد، هر کسی عیب او را به خودش بیان کند، از او تشکر می‌کند، چون خطا و عیب او را بیان کرده است.

باید این روحیه نقدپذیری را در خودمان تقویت کنیم و این روحیه را داشته باشیم چرا که از نظر آیات قرآن مورد پسند است، منتهی نقد کردن باید با کمال ادب و محبت صورت پذیرد. یکی از شخصیت‌ها با یک ماشین خارجی می‌آمد، یکی از اساتید به ایشان گفت ما نسبت به شما ارادت داریم ولی وقتی شما با این ماشین می‌آیید، طلبه‌ها توقع ندارند که شما در همچین ماشینی بنشینید. ایشان هم قبول کرد و از جلسات بعد با ماشین معمولی می‌آمد. این آدم خوبی است که حرف حساب را قبول می‌کند، با اینکه پول دارد، حلال هم هست، اشکال هم ندارد ولی جلوی یک عده انسان مقروض گرفتار که با زحمت زیاد برای شرکت در درس حاضر می‌شوند و می‌خواهند استادی را ببینند که از او درس بگیرند و از اخلاق و رفتار او استفاده کند، جالب نیست که با چنین ماشینی رفت و آمد کند. چرا که اگر درس منفی بگیرد، روحیه‌اش ضربه می‌خورد.

افرادی که نصیحت در آن‌ها اثر ندارد و عصبانی و ناراحت می‌شوند، ﴿فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ﴾ به خاطر گناه است و جایگاهشان جهنم است. بدترین مأوایی که برای این‌ها وجود دارد، جهنم است که جایگاه آن‌ها است.

کسانی که نقد می‌شوند، سعی کنند نقدپذیر باشند و کسانی هم که نقد می‌کنند سعی کنند، نقد خود را با ادب بیان کنند، انتقاد سازنده کنند و راه حل را ارائه کنند. اگر این حالت در جامعه به وجود آید، جامعه پیشرفت می‌کند، همه به مقامات عالی می‌رسند، کشور آباد می‌شود و جامعه اسلامی ما قوی و متحد می‌شود. گاهی انتقادها باعث دشمنی می‌شود، یکی انتقاد می‌کند و دیگری پاسخ می‌دهد و همین باعث به وجود آمدن کینه و دشمنی می‌شود.

درسی که می‌توان از این آیه گرفت، انتقاد پذیری و انتقاد کردن سازنده است. معنایش این است که اگر کسی از شما انتقاد کرد، او را دشمن خود ندانید، بلکه دوست شما است. اگر کسی از شما زیاد تعریف کرد، فکر نکنید که دوست شما است، بلکه از کسانی است که به دنبال منافع خودشان هستند.

 


[1] سوره بقره، آيه 206.
[2] سوره منافقون، آيه 8.
[3] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج2، ص32.