درس تفسیر استاد محسن فقیهی

1403/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم/ تفسیر سوره بقره/ آیه 203

صحبت در تفسیر آیه 203 سوره بقره است.

﴿وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ فِيٓ أَيَّام مَّعۡدُودَٰت فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوۡمَيۡنِ فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِۖ لِمَنِ ٱتَّقَىٰۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّكُمۡ إِلَيۡهِ تُحۡشَرُونَ﴾

و خدا را در روزهای معیّنی یاد کنید! (روزهای 11 و 12 و 13 ماه ذی حجه). و هر کس شتاب کند، (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست، و هر که تأخیر کند، (و سه روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست؛ برای کسی که تقوا پیشه کند. و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد!

وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ فِيٓ أَيَّام مَّعۡدُودَٰت

در آیات گذشته صحبت در ایّام حجّ بود که مسائل مربوط به آن را بیان کردیم. یکی از مسائلی که در رابطه با حجّ مطرح است ایام تشریق است. این ایام روزهایی هستند که از طرف خداوند معین شده‌اند که حاجی‌ها در منا، مشعر و ... در ایام تشریق (روزهای 11 و 12 و 13 ماه ذیحجه) باید اعمالی را انجام بدهند. نکته‌ای که در این آیه وجود دارد این است که مکان و زمان در دعاها و عبادات تأثیر دارند. روایات زیادی داریم که خواندن نماز در مسجد و مسجد جامع ثواب زیادی دارد. یا اینکه خواندن نماز در مسجدالنبی ثواب زیادی دارد. و یا خواندن نماز در کربلا و نجف و مکان‌های مقدس ثواب زیادی دارد. مکان‌ها دارای خصوصیاتی هستند و همچنین زمان‌ها دارای ثأثیر خاصی هستند مثلاً اینکه نماز ظهر یا عصر و یا مغرب و عشا خوانده بشود. بنابراین زمان و مکان دارای ارزش هستند و در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است و در روایات هم خیلی زیاد آمده است که به زمان‌های خاص تأکید شده است مثلاً نماز شب در نیمه شب خوانده بشود. و همچنین اینکه انسان در منزل نیز جای خاصی برای نماز و عبادت داشته باشد و سجاده، تربت و تسبیحی داشته باشد و در آنجا نمازها و عبادات خود را بجا بیاورد، این‌ها مورد سفارش قرار گرفته است.

أَيَّام مَّعۡدُودَٰت، چند روز است؟

حاجی سه روز فرصت دارد فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوۡمَيۡنِ و می‌تواند کارهای خود را در دو روز تمام بکند، فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِ اشکالی ندارد، وَمَن تَأَخَّرَ فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِۖ و اگر کسی بیشتر از دو روز (سه روزه) انجام دهد اشکالی ندارد.

لِمَنِ ٱتَّقَىٰۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ

امّا تقوا داشته باشید و محرّمات احرام را انجام ندهید و از گناهان بپرهیزید. انسان اگر کار خوبی انجام بدهد، بُعدی از زندگی انسان است ولی آنچه که در زندگی انسان مهم‌تر است ترک محرّمات است. ممکن است در جامعه افرادی را ببینید که کارهای خوب خیلی انجام می‌دهند و در کارهای خیر زیاد مشارکت می‌کنند اما از آن طرف کارهای خیلی بد هم انجام می‌دهند. امّا همین افراد در ایام حجّ حواس‌شان باید خیلی جمع باشد و به کارهای بدی که عادت کرده‌اند در آنجا مرتکب نشوند. خداوند متعال با اینکه فرمود لِمَنِ ٱتَّقَىٰۗ دوباره می‌فرماید وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ، لِمَنِ ٱتَّقَىٰۗ همان تقوا را داشت یعنی کسانی که تقوا دارند ولی دوباره فرمود وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ، یعنی از خداوند بترسید و گناه نکنید.

وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّكُمۡ إِلَيۡهِ تُحۡشَرُونَ

این قسمت از آیه اشاره به این است که تقوا و ترس از خدا معلول معرفت الله و اعتقاد به معاد است. یعنی اگر اعتقاد به معاد داشته باشید می‌توانید تقوا هم داشته باشید. کسی واقعاً از گناه دوری می‌کند که به معاد اعتقاد دارد. اگر انسان به معاد اعتقاد نداشته باشد شهوات، مقام‌ها، مال‌ها و ... او را به خود جذب می‌کنند. این مقام‌ها، شهوات، مادیات دنیا، خانه‌های عالی، ماشین‌های آنچنانی و زنان زیباروی، شما را جذب می‌کنند. کیست که می‌تواند در مقابل این همه شهوات بایستد؟ کسی که تقوا داشته باشد و اعتقاد به معاد داشته باشد. انسان اگر اعتقاد به معاد داشته باشد، می‌ترسد و مراعات می‌کند. کسانی که از خدا و پیغمبر حرف می‌زنند بیشتر آن‌ها لقلقه زبان هستند و در مقام عمل می‌بینید دنبال مقام هستند و لایق آن هم نیستند ولی سعی می‌کنند آن پست و مقام را اشغال بکنند. همیشه بحث انقلاب و انقلابی‌گری می‌کنند چرا که فعلا بحث مقام، پول و مادیات هست. اما اگر ایمان واقعی باشد خیلی ارزشمند است ولی چون ایمان و اعتقادات ظاهری هستند می‌بینید در کنار این مقامات اختلاس، رشوه، بیت‌المال و ... خوردن پیدا می‌شود.

انسان اگر ایمان و اعتقادات خود را روی مصالح خودش تنظیم بکند اینچنین می‌شود که مثلاً مصلحت این است که فعلاً باید فلانی را فحش بدهیم و فلانی را حمایت بکنیم تا مقام و موقعیت یا مالی به چنگ بیاوریم. یکی از خواهش‌های من از سروران عزیز این است که در فکر باشید که برای ریاست جمهوری آینده، چه معیاری را در نظر می‌گیرید؟ ما الان می‌خواهیم یک رئیس جمهور جایگزین آیت الله رئیسی پیدا بکنیم، چه کسی را می‌خواهیم پیدا بکنیم؟ آیا هر کس که از انقلاب و انقلابی‌گری زد می‌توانیم به عنوان انقلابی بپذیریم؟ یا اینکه باید یک فرد انقلابی واقعی پیدا بکنیم که امتحان داده باشد و دنبال دنیا نباشد. آيا در جبهه بوده یا نه؟ تقاضای بنده از شما این است که معیارهایی را در نظر بگیرید. چه معیارهایی را می‌توان در نظر گرفت که رئیس جمهور این معیارها را داشته باشد؟ این خیلی مهم است چون گاهی مسائل مخلوط می‌شود و کسانی اظهار دین می‌کنند گاهی چفیه می‌اندازند و اظهار انقلابی می‌کنند و وارد پست و مقام می‌شوند و همین که وارد شدند می‌بینیند خوردند و بردند و یا جاسوس درآمدند و خدای ناکرده مشکلاتی برای کشور درست کردند و شما فریب یک چفیه و تسبیح و ذکر را خورده بودی. همه این کسانی که فرار کردند و به خارج رفتند کسانی بودند که بر روی در اتاق آن‌ها نوشته شده بود وقت نماز امکان ملاقات نیست. چهار تا چفیه یکی روی صندلی، یکی آویزان به دیوار، یکی این ور و یکی آن ور و بعد فرار کردند و به خارج رفتند. وقت آن گذشته است که شما فریب این حرف‌ها را بخورید و واقعاً خجالت‌آور است که انسان فریب این مسائل را بخورد. به دنبال کسی بگردید که واقعاً انقلابی باشد، واقعاً متدین باشد و واقعاً پیرو رهبری باشد. ما الان رهبری بزرگوار داریم (سلمه الله تعالی) شما باید کسی را پیدا بکنید که نخستین شرط آن این باشد که مقلد رهبری باشد مانند مرحوم رجایی. لازم نیست مجتهد باشد بلکه مقلد باشد. گاهی مجتهد بودن درد سر است و می‌گوید من اینچنین می‌فهمم. ما رئیس جمهورهایی داشتیم که باسواد و ملا بودند اما می‌گفتند من اینجوری می‌فهمم و گاهی در مقابل رهبری نظریات متفاوتی را بیان می‌کردند. افرادی که اینچنین هستند ممکن است افراد خوبی باشند اما به درد کار ما نمی‌خورند. ما کسی را می‌خواهیم که صددرصد تابع رهبری باشد و الا اختلاف میدان و سیاست پدید می‌آید و می‌بینید تعارض و مشکلات پیدا می‌شود و آن نتایجی را که باید بگیریم، نمی‌توانیم بگیریم. لذا در انتخاب افراد باید معیار را روشن کنید که چه معیاری را برای رئیس جمهور آینده در نظر می‌گیرید؟ شما بزرگان باید مردم را روشن کنید و راهنمایی کنید. هر کدام از شما می‌توانید صد نفر، هزار نفر، ده هزار نفر را راهنمایی کنید. شما باید نظر بدهید. می‌بینید یک نفر ملاتر است و یک نفر نسبت به مقام معظم رهبری تابع‌تر است، کدام را باید انتخاب کنیم؟ سواد یکی بیشتر است و یکی تابع‌تر است؟ صددرصد کسی که تابعیتش بیشتر است بهتر است و ارزشمند است تا کسی که باسواد و باتقواست ولی ادعا می‌کند من مجتهد هستم و اینجوری می‌فهمم. درست است این چنین شخصی خیلی از شرایط را دارد ولی جوابگوی کشور نمی‌تواند باشد و جوابگوی این نظام اسلامی که باید با یک وحدت و هماهنگی پیش برود نمی‌شود. بعضی از رئیس جمهورهای گذشته بودند که شخصی باتقوا و ملا و باسواد بودند و شاید خودشان را اعلم هم می‌دانستند و نظرهای خود را می‌دادند و بر روی نظرهای خود پافشاری می‌کردند و برای مملکت مشکل درست می‌کردند. لذا یکی از چیزهایی که شما بزرگواران باید در مورد آن فکر بکنید و به نتایجی برسید و وظیفه شرعی شماست که اقدام بکنید و امر را برای مردم روشن و بیان بکنید این مسأله است که کسی باید رئیس جمهور باشد که شرط اول آن این باشد که مقلد مقام معظم رهبری باشد نه اینکه مجتهد باشد. البته شاید مجتهد باشد ولی تابع باشد در اینصورت منافاتی ندارد اما کسانی که برای خود عقاید خاصی دارند و روی نظریات خودشان پافشاری می‌کنند ممکن است سلایق آن‌ها هم بد نباشد اما برای پیشبرد نظام ممکن است مانع بشوند. شما بزرگواران باید مواظب باشید الان مقام معظم رهبری در ۸۵ سالگی هستند ان شاء الله که ۱۲۰ سالگی ایشان را ببینیم و تحت رهبری ایشان باشیم، انسان نمی‌تواند اخبار ناگواری را به کسی که سنی از او گذشته است بدهد. به مرحوم امام (رحمة الله علیه) در اواخر عمرشان اخبار ناراحت کننده را نمی‌دادند و با لطایف الحیلی اخبار را به ایشان می‌رساندند. حاج احمدآقا به طریقی برخی اخبار را به امام می‌رساندند که حال ایشان یک مرتبه منقلب نشود. ما باید با فرستادن افراد مطیع آرامش را حفظ بکنیم. باید کسانی باشند که مقلد باشند و ساز مخالفت را نداشته باشند. خواهش بنده این است این شاخص‌ها را در نظر بگیرید و همچنین اینکه خصلت‌های مردمی بودن و طعم فقر را چشیدن را هم داشته باشد و همچنین واقعاً انقلابی باشد و امتحان پس داده باشد، خوب است ولی مهم این است که کسی باشد که و لو ۱۰ درصد ساز جدایی نزند و تابع و تسلیم رهبری باشد.

گاهی افراد که به حد بالایی از علم می‌رسند این علم برای آن‌ها حجاب می‌شود و ادعا می کند که من مجتهد هستم و برداشت من این است و به یقین رسیده‌ام که این کار اشتباه است. این را چه باید کرد؟ اما کسی مانند شهید رجایی دست امام را می‌بوسد و مقلد امام است. برخی کسانی که ابتدا برای ریاست جمهوری می‌آیند می گویند ما تابع رهبری هستیم و ... اما شما باید تشخیص بدهید که آیا این شخص واقعاً چنین ادعایی می‌کند یا در ظاهر چنین حرف‌هایی می‌زند. شما باید به این شرایط در آن شخص به دقت توجه بکنید. سرانجام ما رهبر داریم و فرمایش‌های ایشان برای ما معیار است و معتقدیم که فرمایش‌های ایشان پشتوانه امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را دارد و نایب او است و ولی فقیه ماست و لو اینکه ممکن است در گوشه‌ای هم اشتباهی وجود داشته باشد ولی پیروی از او برای ما حجّت شرعی است. با این معیار باید پیش برویم. لذا اگر کسی این معیار را قبول دارد باید پیش بیاید و اگر چه بداند که نظری اشتباه است باید عمل بکند. اگر با این اعتقاد بیاید و اینچنین باشد، می‌تواند کار بکند و الا جز اینکه برای مملکت درد سر درست بکند چیز دیگری نخواهد بود.

یکی از اشکالاتی که به ما روحانیون می‌کنند این است که اگر کسی صف اول نماز بخواند و اظهار علاقه کند و چند مرتبه دست شما را ببوسد راحت می‌تواند کلاه سر شما بگذارد و شما تصور می‌کنید فلانی آدمی متدیّن است که جای خدا دست مرا بوسیده است. باید با دید باز حرکت کنیم و فریب کسی را نخوریم و این یکی از چیزهای مهمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

فرق عجله و مسارعت:

فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوۡمَيۡنِ

عجله خوب است یا خیر؟ ﴿وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ﴾[1] و ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ﴾[2] ، زود انجام دادن خوب است امّا عجله خوب نیست، عجله کار شیطان است. عجله آنجایی است که زمان انجام‌دادن آن کار نرسیده است ولی شخص می‌خواهد اقدام بکند. مثلاً هنوز اذان ظهر نشده است شخص شروع به گفتن اذان می‌کند. ولی مسارعت آن است که وقت انجام‌ کار رسیده است و شخص آن را اوّل وقت انجام می‌دهد. بنابراین قبل از وقت اقدام به انجام کار کردن عجله است و این کار شیطان است امّا بعد از رسیدن وقت، در اوّل وقت انجام دادن خیلی هم خوب است و این مسارعت به خیر و احسان است.

غافل نشدن انسان از محرّمات

گاهی توجّه به واجبات و انجام دادن کارهای خوب، باعث غرور انسان می‌شود و از محرّمات غافل می‌شود. مثلاً شخصی انسان خیلی خوبی است و نماز شب می‌خواند ولی گاهی به گناهی می‌رسد، آن را انجام می‌دهد و می‌گوید من که اهل نماز شب هستم و استغفار و توبه را دارم و دعای کمیل و دعای ندبه می‌خوانم و رابطه‌ام با خداوند خوب است، این گناه را هم بکنم اشکالی ندارد. اگر این حالت به انسان دست بدهد خیلی بد است. انسان عباداتی را انجام می‌دهد و تقرّبی پیدا می‌کند ولی گاهی این باعث غرور وی می‌شود که محرّمات را هم انجام می‌دهد. جزو کسانی باشید که کارهای خوب را انجام می‌دهند و کارهای بد را ترک می‌کنند. تأکید آیه شریفه لِمَنِ ٱتَّقَىٰۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ، این است که مثلاً از مکّه که برگشتید فکر نکنید که حالا با خدا خیلی رفیق و صمیمی شدی، هر کاری خواستی بکنی، خیر. قبلاً خمس خود را پرداخت می‌کردی اما حالا خمس را به ذمّه گرفته‌ای و به فکر دادن آن نیستی. بله، هستند بعضی‌ها که قبل از حجّ محاسبه خمس خود را می‌کنند ولی از مکّه که برمی‌گردند خمس خود را نمی‌پردازند و یا کارهای خوبی که انجام می‌دادند، حالا آن‌ها را ترک کرده‌اند. این مسائل باید مورد توجّه باشد.


[1] سوره آل عمران، آيه 133.
[2] سوره بقره، آيه 148.