1403/02/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم/ تفسیر سوره بقره/ آیه 200
در آیات گذشته در رابطه با مناسک و اعمال حج مطالبی بیان شد.
اکنون صحبت در تفسیر آیه 200 سوره بقره است.
﴿فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ﴾[1]
و هنگامی که مناسکِ (حج) خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آنگونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم، مردم دو گروهند:) بعضی از مردم میگویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (نیکی) عطا کن!» ولی در آخرت، بهرهای ندارند.
چگونگی یاد خدا:
فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا
بعد از مناسک حج، خدا را یاد کنید. حالا انسان چگونه یاد خدا باشد؟ گاهی انسان فکر میکند که برای اینکه یاد خدا باشد ذکری مانند سبحان الله، الحمدلله، لاحول و لاقوة الا بالله و ... بگوید، این ذکر لسانی و مرحلهای از یاد خداست. ولی در اینجا خداوند متعال میفرماید یاد خدا بودن شما، مانند یاد پدر باشد همانطور که پدر شما در بچگی دست شما را میگرفت و میبرد مدرسه و می آورد، صبحانه و غذا به شما میداد، به شما محبّت میکرد، مواظب شما بود کسی به شما تندی و اهانت نکند، روی شما تعصّب داشت و آرام آرام شما را بزرگ کرد و خدمات زیادی را برای شما فراهم کرد. شما در زندگی خود، پدرتان را یاد میکنید که خدا پدرم را رحمت بکند که به من این همه محبّت داشت. بعد از پدر من کسی را ندارم، چه علاقه و چه آرزوهایی برای من داشت. بدینگونه پدر و مادر خود را یاد میکنید. حالا ممکن است پدر نباشد و شخصیت دیگری باشد که به شما محبّت و لطف داشته، محبّتهای او را فراموش نمیکنید و در تاریخ زندگی خود از او یاد میکنید. آیا محبّتهای خدا را آنچنان یادآوری میکنید؟ از پدر خود یاد میکنید که در فلان سال چه محبّتی کرد و در فلان روز چه محبّتی کرد؟ امّا آیا میگویید که مثلاً در فلان سال که من مریض شدم، پدرم مرا دکتر برد و دکترها نتوانستند درمان کنند و متوسّل شدیم به آقا ابوالفضل العباس (علیه السلام)، ایشان واسطه شد بین من و خداوند و من شفا پیدا کردم. یا در فلان مورد تصادف کردیم، مرا برای عمل جراحی بردند، الحمدلله خوب شدم، لطف خدا بود که من نجات پیدا کردم و الّا خیلیها مُردند و از بین رفتند. در ایّام کرونا خیلیها مُردند ولی من با اینکه کرونا گرفتم، الحمدلله نجات پیدا کردم. در فلان مرض و در فلان مشکلات، داشت آبرویم میرفت خداوند کمکم کرد و آبرویم را حفظ کرد.
موارد متعدّدهای در تاریخ زندگی شما وجود دارد که این تاریخها محبّتهایی بوده که خداوند به شما داشته است. یقیناً در تاریخ زندگی خود در تصادفات، اتفاقات، مرضها، فقرها، قرضها، مشکلات و در تمام مسائل زندگی، اگر توجه پیدا کنید میبینید که خدا شما را در خیلی از مواقع نجات داده است. تفکر ساعة خیر من عبادة ستین سنة[2] ، تفکر اینچنین است یعنی توجّه به اینکه خداوند متعال کمکهایی به شما کرده است و خیلی هم زیاد کمک کرده است. کمکهای خدا را از یاد میبرید و فراموش میکنید. ماشین چپ کرد و چندین معلّق زد و خیلیها مُردند ولی شما سالم ماندی. از بچگی تا حالا خداوند خیلی به شما کمک کرده و دستتان را گرفته است لذا اینگونه در موارد متعدده الطاف خدا را یاد بکنید، به این فَاذْكُرُواْ اللّهَ گفته میشود.
كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ مانند یاد کردن شما از پدرانتان، خدا را یاد کنید نه اینکه فقط سبحانالله سبحانالله بگویید. سبحانالله و ذکر خدا خیلی خوب و عالی است امّا اینگونه یاد کنید و همیشه این را در تاریخ زندگی خود بگویید که من باید خدا را داشته باشم. گاهی انسان میگوید من چنین و من چنان، و منم منم میکند، این اشتباه است. بگویید خدا و هرچه هست خداست. خدا خودش کمکم بکند و خدا خودش ادارهام بکند، خدا خودش به من نظر بکند و همیشه خدا را داشته باشید. اگر کسی دشمن شماست سعی نکنید با او دشمنی کرده و علیه او اقدامی بکنید، بگویید خدایا خودت درست کن. میبینید خدا درست میکند و مقام شما بالا میرود و دشمنی که به شما ظلم کرده، تهمت زده، دروغ گفته است، تضعیف شد، این لطف خداست که شامل حال شما شده است. خیلی متکی به خود نباشید و به خدا اتکا داشته باشید. امّا این چگونه حاصل میشود که ما فردی باشیم که دائم بر این باور باشد که هر چه هست خداست؟ این را بفهمید که با اینکه من تلاش خود را میکنم ولی قدرت اصلی مال خداوند است و نهایت قدرت مال پرودگار است و اوست که همه مشکلات را حل میکند. اینکه رفقا و مریدها زنگ میزنند و در پی حل مشکل من هستند همه عنایت پروردگار است. اینکه کسی زنگ میزند و میگوید من مشکل تو را حل میکنم این واسطه خداست و با اشاره پرودگار این حرکت انجام شده است.
فهمیدن این مطلب نیاز به تفکّر و توجّه به این دارد که خدا در خیلی از مواقع دست ما را گرفته و مشکلات ما را حل کرده است.
فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا، وقتی حج را انجام دادید با خداوند خداحافظی نکنید و رابطه خود را حفظ کنید و ادامه بدهید كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا، پدر خود را همیشه یاد میکنید که پدرم چقدر پدر خوبی بود، چه محبّتی به من داشت و چقدر به من علاقمند بود، چه پولهایی به من میداد و چقدر هوای من را داشت، همه اینها را یاد میکنید، خدا را هم مانند پدر خود یاد کنید که خدا در فلان جاها به داد من رسید، آبرویم را حفظ کرد، مشکلاتم را حل کرد و تا حالا گرسنه نماندهام و زندگیم به خوبی گذشته است، اینها همه از الطاف پروردگار است. خیلیها هستند که نابود شدهاند و آبرویشان رفته است ولی الحمدلله خداوند آبروی من را حفظ کرده است. هر کسی خطا و اشتباه دارد ولی خطاهای برخی برملا میشود و آبرویش میرود و برخی پوشیده میماند و آبرویش حفظ میشود که خدا حفظ کرده است. برخی را میبینی که در عرض یک ساعت در فضای مجازی علیه وی حرفی گفتند و آبرویش رفت. ولی برای شما این اتفاق نیفتاد در حالیکه شما هم شبیه این خطاها را داشتی، امّا خدا آبرو و شخصیت شما را حفظ کرد، این لطف خداست. اگر خدای ناکرده کمی بیتوجّهی بکنی و شکر خدا را نکنی، یک مرتبه میبینی آبروی شما هم میرود. بنابراین به یاد خدا باشید. البته نه فقط ذکر، ذکر خیلی عالی است، رخدادهایی که در تاریخ زندگی شما وجود دارد که در آنها به فریاد شما رسیده است، آنها را یاد کنید و به زبان بیاورید. اگر کمی دقت کنید متوجّه میشوید که خدا چقدر هوای شما را داشته است. محبّتهای خدا هم از لحاظ کمی و کیفی خیلی بالاتر است، همین پدر را که این همه از خوبیهای او میگویید، خدا به شما داده است، این مادر را خدا به شما داده است، این برادر را خدا به شما داده است، این خواهر را که دلسوز شماست خدا به شما داده است، این همسر بامحبّتی که دارید خدا به شما داده است. اگر خوب توجّه بکنید همه اینها محبّتهای خداست. بعضیها پدر، مادر، برادر، خواهر و ... ندارند ولی خدا به شما محبّت و لطف کرده و آنها را به شما داده است، لذا خدا را شکر کنید.
محبّت خداوند به انسان
كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا
أَشَدَّ ذِكْرًا، یعنی خیلی قویتر و در سطح بالاتر، هم از نظر کمی و هم نظر کیفی، یعنی هم تعداد محبّتهای خدا به شما بیشتر است و هم سطح محبّتهای خدا به شما بالاتر است. سطح محبّتهای پدر و مادر در حد پایینتری است ولی نمونهای است که میتواند اینچنین در تفکرات شما باشد و از عبادتهای لفظی و زبانی، این ذکر و بیان خاطرههای الطاف پروردگار بالاتر است. وقتی نماز میخوانی استغفار میگویی، اذان و اقامه میگویی و عجله نمیکنی و با آرامش نماز میخوانی. خیلی خوشحال میشوی که وقت نماز شده است، جانماز خود را پهن میکنی و مهر و تسبیح خود را میگذاری و در مقابل خدای بزرگ و بامحبّت، این خدایی که یک عمر به شما محبّت کرده میایستی و با علاقه و با محبّت نماز میخوانی. مرحوم شهید مطهری (اعلی الله مقامه الشریف) – که استاد ما بود- این شخصیت بزرگ، وقتی اذان و اقامه میگفت، وقتی استغفار میکرد و شروع به نماز میکرد، حال عجیبی داشت. مثل کسی بود که واقعا با خدا در حال صحبت است. این مرد بزرگ که ما مکرّر در خدمت ایشان بودیم و استفادههای فراوانی از ایشان کردیم. البته استاد رسمی ما آیت الله جوادی آملی بود ولی به درس آیت الله مطهری که میرفتیم واقعاً از اخلاق و رفتار و هم از توجه ایشان و هم از نمازی که میخواند، استفاده می کردیم. اگر با خدا رفیق بشوی اینچنین میشوی. اگر با تمام وجود خود این را احساس بکنی که خدا هوای شما را دارد و خیلی به شما محبّت دارد، نماز و عبادات شما جور دیگری میشود، عاشق این هستی که سحر بلند بشوی و نماز شب بخوانی و با خدا راز و نیاز بکنی. آن حالهایی که پیدا میشود به خاطر این است، آدم میبیند که این خدا چه خدای بامحبّتی است! این چه خدای رئوف، رحیم و رحمانی است. واقعاً سزاوار است که با این خدا انسان صحبت بکند. لذا خیلیها هستند که تنهایی را دوست دارند به خاطر این است که با خدا صحبت میکنند و میگویند هر چقدر هم از محبّتهای خداوند بگویی، تمام شدنی نیست.
بالا بردن سطح فکری خود
فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ
سطح فکر خود را بالا ببرید یعنی خواستههای خود را از خداوند متعال خیلی محدود و کوچک نکنید، مانند اینکه بگویید خدایا صد تومان یا پانصد تومان برسان زندگی ما لنگ است، خدایا قسطم عقب افتاده است، قسط مرا بده. اینها عیب ندارد و از خدا بخواهید ولی سطح فکر خود را بالاتر ببرید یعنی اول آخرت را بخواهید و بعد دنیا را بخواهید. بگویید خدایا من بهترین دنیا و بهترین آخرت را هم از تو میخواهم. نه فقط اینکه مثلاً یک میلیون پول برایم برسان، نه اینگونه با خدا صحبت نکنید، بلکه سطح بالا و عالی از خداوند بخواهید، همه چیز را بخواهید هم دنیا را بخواهید و هم آخرت را. بعضیها کوتاهنظر و سطحینظر هستند و فقط یک چیز دنیوی کوتاه میخواهند، امّا برخی هستند که هم دنیا و هم آخرت را آن هم در سطح بالا میخواهند مثلاً میگویند همنشینی با رسولالله را در آخرت میخواهم، همنشینی با أباعبدالله را در آخرت میخواهم و ... در سطح بالا از خدا بخواهید چرا که ممکن است خداوند متعال این محبّت را داشته باشد که هم دنیا و هم آخرت را برای شما عنایت بکند و هم دنیای و هم آخرت شما عالی بشود.
فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ، این که انسان فقط برای دنیا از خداوند چیزی بخواهد، کوتاه نظری است چرا که از آخرت برای خود هیچ نصیبی ندارند. بنابراین ما باید سطح فکری و توقعات خود را از خداوند متعال بالا ببریم چرا که با خداوندی طرف هستیم که قادر است خالق است رحمان است رحیم است رئوف است و همه صفات جمال و جلال را داراست پس کوتاه نیایید و از خدا هر چه میخواهید، بخواهید.
خداوند متعال ان شاء الله در این روز معلم به همه شما بزرگواران که نسبت به شاگردان، اولاد، همسر و خانواده خود معلم هستید، این روز بر شما مبارک باشد و توجه داشته باشیم که برخی اوقات الطاف پروردگار، خفیه است. من کمرم درد میکرد، به دکتر مراجعه کردم و آزمایش و سونوگرافی گرفتند دیدیم که فلان مشکل را داریم، پس این درد نعمت پروردگار بود. من سه چهار روز با زحمت به درس میآمدم، کمردرد شدید داشتم، بعد فهمیدم که این کمردرد لطف خدا بود برای اینکه توجه پیدا بکنم به اینکه کسالتم بابت چیست تا آن را برطرف بکنم. اینها همه الطاف خفیه پروردگار است. گاهی مواقع انسان درد دارد ولی در واقع این درد، لطف خداوند است. خداوند متعال به همه ما لطف بکند و انشاءالله که مورد عنایت او باشیم.