1403/02/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم/ تفسیر سوره بقره/ آیه 199
صحبت در تفسیر آیه 199 سوره بقره است.
﴿ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[1]
خداوند متعال میفرماید: سپس از همانجا که مردم کوچ میکنند، (به سوی سرزمین منی) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است!
صحبت در آیات قبل در رابطه با حجّ بود و اشاراتی به احکام و اعمال حجّ (عرفات، مشعر، طواف، سعی صفا و مروه و ...) داشت که چگونه آنها را انجام دهید.
همراه و همگام بودن با مردم
یکی از نکاتی که در این آیه شریفه بیان میفرماید این است که در حجّ باید طوری باشید که همراه و همگام با مردم باشید. همان مکانهایی و حالتهایی که عموم مردم (الناس) دارند و شرکت میکنند شما هم در همان مکانها شرکت بکنید و همان حالتها را داشته باشید. توجه دارید که در ایام حجّ که محرم میشوید همه یکسان هستند. یعنی شاه و کدا و ... باهم فرق نمیکنند. همه یک لباس مخصوص میپوشند و با آن لباس، طواف و سعی صفا و مروه را انجام میدهند و به منا و عرفات میروند. این اعمال حجّ را انجام میدهید در حالیکه هیچ عنوان و شخصیت خاصی برای شما نیست، همه یکسان هستید. این شخصیتهای پوشالی که افراد برای خودشان قرار دادهاند که من رئیس هستم، من وکیل هستم، من رئیس جمهور هستم و ... نیست. در حجّ همه یک احرام میپوشند و کفش هم کفش خاصی است که قیمتی نیست کفشی است که پا پیداست دمپایی معمولی است، نه کلاهی و نه تشریفاتی، همه آن شخصیتهای توهمی و پوشالی کنار میرود و شخص مانند سایر مردم یک فرد معمولی میشود و مانند قطرهای در دریای انسانها قرار میگیرد. خیلی از شخصیتها در آنجا هستند ولی همه با یک لباس و یک فرم حرکت میکنند و در سعی صفا و مروه هروله میکنند و اعمال حجّ را بجا میآورند. هیچ تشخصی برای هیچ انسانی وجود ندارد. این چه مطلبی را می خواهد به ما بگوید؟ ما همیشه در محضر خداوند هستیم و اینطور نیست که ما فقط زمانی که به حجّ میرویم در محضر خداوند باشیم.
مرحوم امام (اعلی الله مقامه الشریف) مکرر میفرمودند: ما همیشه در محضر خدا هستیم. در محضر خداوند همه یکسان هستیم و این شخصیتهای پوشالی رئیس و مرئوس، وزیر، رئیس جمهور و ... وجود ندارد، همه یکسان هستیم. این در حجّ واجب است اما در موارد دیگر نیز مطلوب است که انسان مانند دیگر مردم زندگی بکند و در کنار مردم باشد و امتیازی برای خود قائل نباشد. اینکه من جایگاه و عنوان خاصی داشته باشم و برای خودم تعیناتی را تعریف بکنم، خلاف است البته نمیگوییم حرام است یک موقع میگوییم حرام است ولی یک موقع میگوییم حرام نیست ولی مطلوب نیست. انسان هر چقدر خاکی باشد و هر چقدر با مردم و کنار مردم باشد این از نظر خدا بهتر است اما از نظر خلق، عنوان و تشخص و جایگاهی برای هر کسی قائل شدن، جنبههای مادی است همانطور که ما ماشین، خانه و زندگی خوب میخواهیم، نمیگوییم حرام است ولی مطلوب نیست. اگر ثروت هم داشته باشی سعی بکن مانند مردم و کنار مردم زندگی بکنی. من یادم هست که یکی از شخصیتهای بزرگی که شاید اسم وی را شنیده باشید یا او را دیده باشید وی و خانواده وی ثروتمند بودند و همه هم میدانستند که اینها ثروتمند هستند ولی به ایشان توصیه شده بود که با اینکه ثروتمند هستی ولی چون روحانی هستی خانه خیلی مفصلی برای خود درست نکن آن هم در قم که مردم اغلب گرفتار و فقیر و روحانی هستند. درست است که حرام نیست ولی مردم نمیتوانند تحمل بکنند. مردم چه میدانند که پدر و اجداد وی ثروتمند بودند ولی خانه مفصل چند هزار متری چنین و چنان، برای یک روحانی جالب نیست. اگر یک شخصی بود خیلی مهم نبود اما برای یک روحانی و لو ثروتمند هم باشد مراعات کردن برخی موارد لازم است. این تعینات و تشخصات مادی و پوشالی را سعی کنید کنار بگذارید و مانند مردم باشید.
زمانی که ما درس حاج آقای مرتضی حائری میرفتیم –حدود بیست سال در درس فقه و اصول ایشان شرکت کردیم- آقای بزرگواری بود که قد بلند و قیافه خوبی داشت و یک لبّاده مفصل اتو کرده تمیز میپوشید و در بین طلاب این یک نفر خیلی مشخص و شیک بود. کفش درجه یک میپوشید، لبّاده که خیلی مد نبود ولی ایشان لبّاده خیلی عالی درجه یک، انگلیسی اتو کرده میپوشید و به درس میآمد. انسانی فاضل و باسواد بود. ما میدانستیم که ثروتمند هستند و پدرش صاحب کارخانه است. از زمانی که ما به ایشان نگاه میکردیم و گاهی هم سلام علیک داشتیم. در ذهن ما همیشه این بود که این چرا با این وضع حاضر میشود در حالیکه طلبهها عبای معمولی وصله کرده میپوشیدند؟ مدتی که گذشت دیدم که سر از آمریکا درآورد و آنجا زندگی میکند و بعد هم کتابی نوشت و کتابهایش ناجور از آب درآمد. میخواهم این را عرض کنم که برای خودتان تعیّناتی را قائل نشوید. اگر طوری میروی که همه به شما توجّه میکنند که عجب وی سیخ و سکندر راه میرود! عجب شیک است! عجب کفشی! عجب لباسی!، این مخصوصاً برای روحانیت کمی خوب نیست. خوب و تمیز باشید و لباس خوب بپوشید اینها همه خوب است امّا اینکه بیش از اندازه برای خود تشخّصی قرار بدهید خوب نیست چراکه کمکم اوج پیدا میکند و بیشتر میشود و یک مرتبه به جایی میرسد که فکر میکند من نمیتوانم با این افراد باشم. واقعاً ما هم با آن شخص نمیتوانستیم راه برویم مردم همه نگاه میکردند. این حالتها کم کم زیاد میشود. اینها یک مرتبه بوجود نمیآید. بعد میبینی شخص با خود میگوید من چرا در این قم خراب شده زندگی بکنم؟ اینجا جای من نیست، من راه میروم همه نگاه میکنند، اینجا به درد زندگی نمیخورد. به ذهنش میرسد که به خارج بروم و در آنجا خدماتم را انجام بدهم، این ذهنیتها گاهی در اعمال ما هم ظاهر می شود.
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی مرتضی حائری را که استاد ما بود، گاهی که درس میآمد میدیدی عمامه را برعکس گذاشته است یعنی در آئینه هم نگاه نمیکرد که عمامه را درست سر خود گذاشته است یا نه؟ اینطور بیتوجه بود. گاهی ما میدیدم زیرپیراهن وی روی پیراهن بود. خیلی توجه نداشت با اینکه پسر آقای شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه و آن شخصیت بزرگوار بود که همه علمیت وی را قبول داشتند. آن موقع حاج آقا احمد خمینی و خیلی از شخصیتهای امروز در درس ایشان شرکت میکردند. انسانی بود که به دنیا توجه نداشت و در حالیکه همه میگفتند بالاترین مرجع است ولی تا آخر عمر رساله نداد. پاک و سالم بود و همه وی را به سلامت نفس قبول داشتند.
یکی از چیزهایی که از دستورات حجّ میتوانیم درس بگیریم همین مسأله است. در حجّ همه لباس احرام میپوشند با اینکه وزیر، وکیل یا سلطان فلان کشور است. همه با یک لباس و یک دمپایی هستند نه کلاهی و نه تعیّنی وجود ندارد و همه تعینات پوشالی کنار میرود و همه در دریای مردم قرار میگیرند و عبادت خدا را میکنند. این را شما در حجّ میبینید که شاید برخی سختشان باشد که عمامه به سر ندارند و عبا و قبا ندارند ولی در آنجا این حرفها نیست و همه محرم میشوند و راهی بجا آوردن حجّ میشوند. این مطلوب خداوند است که ما تعینات را کنار بگذاریم. اینها همه توهّمات پوشالی است که من فکر میکنم برای خودم شخصیتی هستم. فکر میکنی خبری نیست. اگر میبینید آبرویی دارید عنایت خداست، خدا عنایت فرموده و آبروی شما محفوظ مانده است و الّا اگر مکشوف بود آبرویی برای خیلی از ماها نبود. گاهی میبینیم که چیزهایی رخ میدهد که آبروی افراد در عرض یک ساعت از بین میرود، یک لحظه یک خطا آبروی انسان را میبرد. خدا نکند که نظر خداوند متعال از ما برگردد، ان شاء الله همیشه تحت حمایت و نظر خداوند باشید.
ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ
من توضیحاتی که دادم برای همین یک جمله است یعنی مانند مردم همراه و همگام با مردم دسته جمعی حرکت کنید. یعنی کسی برای خود تعیّنی نداشته باشد. و دیگر اینکه همراه با مردم و کنار مردم باشید و آن حالتهای اشک و استغفاری که مردم دارند شما هم داشته باشید.
به خاطر دارم زمانی که در ایام حجّ به حجّ مشرف شدیم، به ما گفته بودند که در منا و عرفات میتوانید و امکان دارد که امام زمان (علیه السلام) را ملاقات کنید. ما هم فکر کردیم یک آدمی هستیم برای خودمان و آن شب تا صبح همینطور در بیابانها میگشتیم که آیا میتوانیم آقا امام زمان (علیه السلام) را میتوانیم پیدا بکنیم یا نه؟ مردم حالتهایی دارند، زمان و مکان خاص تأثیرگذار است. مثلاً ماه رمضان یا شعبان چقدر مقام دارند. ایام حجّ هم برای این است که مردم پاک بشوند. خداوند متعال در قرآن مجید به کسانی که مکه میروند قول داده است که اگر استغفار بکنید و از گناهان خود توبه کنید، گناهان شما را میبخشد. بهترین مکان و بهترین زمان برای استغفار از گناهان است ولی همراه با مردم و در کنار مردم باشید و هر غذایی که مردم میخورند شما هم بخورید. در کاروان خود در کنار مردم همان حالتهای مردمی را داشته باشید.
ثُمَّ أَفِيضُوا، یعنی دسته جمعی حرکت کنید همانطور که مردم دستهجمعی حرکت میکنند. شما نگویید من از کنار میروم و یک تعین خاصی برای خودم قائل هستم، نه؛ برو داخل جمعیت مردم و در کنار مردم باش.
وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
وقتی این حالت پیدا شد یعنی وقتی لباسها را از تن درآوردید و احرام بستید و کفش میلیونی را کنار گذاشتید و دمپایی پوشیدید و بدون کلاه و بدون تشریفات شدید، در این موقع استغفار بکنید. مردم که اشک میریزند و استغفار میکنند شما هم در کنار آنان اعمال را انجام بدهید و استغفار بکنید که إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ، إنّ تأکید است یعنی حتماً خداوند گناهان شما را میبخشد. خداوند هم غفور است و هم رحیم، رحیم نیز تأکید بر این است که خداوند ان شاء الله از گناهان ما میگذرد.
امیدوار بودن به رحمت و بخشش الهی
برخی از افرادی که به حجّ میروند شاید خیلی گناهکار باشند ولی نباید مأیوس بشوند چرا که رحیمیّت، رحمانیّت، غفوریّت و مهربانی خداوند بیشتر از گناهان ماست. خداوند ان شاء الله گناهان ما را میبخشد إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ، مأیوس نباشید و گذشته خودتان را اگر حق الناس است جبران بکنید. اگر پشت سر کسی حرفی زدید، غیبت کردید یا خدای ناکرده تهمت زدید و یا یقین نداشتید و مطلبی را گفتید و شایعه پراکنی کردید، همه اینها عواقب و مشکلات دارد و مادامی که به مطلبی یقین نکردید اگر بگویید تهمت است و اگر یقین هم کردید و گفتید غیبت است. مواظب باشید و جلوی زبان خود را بگیرید و اعمال خود، مخصوصأ حقالنّاس را خیلی مراعات کنید.
معنای حَيْثُ
ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ
حَيْثُ برای مکان و حالت است و معنای آن این است که شما دستهجمعی بروید داخل جمعیت مردم و در کنار مردم باشید و به مکانهایی که مردم میروند شما هم بروید و جای خاصی را برای خودت جدا نکن. پس مکان و حالت شما، مکان و حالت مردمی باشد. یعنی مدام حرف نزن و نخند و دنبال تفریح نباش. مردم حالت گریه و اشک و حالت معنوی دارند، شما هم سعی کن همان حالت معنوی را داشته باش. گاهی در کلمات برخی بزرگان هست که مردم از ما بهتر هستند و از ما بهتر میفهمند و عمل میکنند. عموم و اکثریت مردم اشتباه نمیکنند و میفهمند، شما هم با مردم و در کنار باش و حرکت خضوع و خشوع را داشته باش.
بزرگترین هدیهای که خداوند به حجّاج میدهد، همین بخشش است. یعنی شما که به مکه میروید و برمیگردید ان شاء الله پاک پاک هستید. بهترین و بالاترین ذکر در منی و عرفات استغفار است. خداوند متعال به ما و شما توفیق بدهد که این راه را برویم و از غفران و رحمت پروردگار بهرهمند بشویم، ان شاء الله.