1402/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 185
﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدي وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَريضاً أَوْ عَلي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللَّهُ بِکُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و هشتاد و پنجم سوره مبارک بقره است. در آیات قبل داشتیم که ﴿أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ﴾ در این آیه برای توضیح ﴿أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ﴾ میفرماید: ﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ﴾ که در ماه مبارک رمضان قرآن نازل شده و این قرآن ﴿هُدیً لِلنَّاسِ﴾ و هدایت کننده مردم است. ﴿وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدي وَ الْفُرْقانِ﴾ در این قرآن دلایل عقلی وجود دارد که هدایت همراه با آن دلایل عقلی است. گفته شده ﴿بَيِّناتٍ﴾ دلایل عقلی است که باعث هدایت انسان میشود. ﴿وَ الْفُرْقانِ﴾ این قرآن هم هدایت میکند و هم دلایل عقلی دارد و هم فاصل بین حق و باطل است؛ یعنی حق و باطل را از هم جدا میکند. ﴿فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ﴾ کسی که در ماه مبارک رمضان حاضر باشد باید روزه بگیرد ﴿وَ مَنْ کانَ مَريضاً أَوْ عَلي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ﴾ قبلا هم در آیات گذشته داشتیم که هر کس مریض باشد یا در سفر باشد، بعدا باید روزه بگیرد. ﴿يُريدُ اللَّهُ بِکُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِکُمُ الْعُسْرَ﴾ خداوند اراده کرد که امور برای مؤمنان آسان باشد و مشکل نباشد. چرا بعدا باید روزه گرفت؟ ﴿وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ﴾ برای اینکه عدد ماه مبارک رمضان را تکمیل کنید و روزه ماه رمضان را کامل بگیرید ﴿وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی ما هَداکُمْ﴾ خدا را تکبیر گویید و عظمت خدا را یاد کنید که شما را هدایت کرده، ﴿وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾ شاید شما شاکر نعمتهای پروردگار باشید.
یکی از مسائلی که در این آیه بیان شده، این است که ارزش ماه مبارک رمضان به نزول قرآن در این ماه است. ارزش ماه مبارک رمضان به نزول قرآن است همانطور که ارزش انسان به عمل کردن به قرآن است. اگر میخواهید بدانید که ارزش یک انسان چقدر است، ببینید چقدر به قرآن عمل میکند.
هدایت مراحلی دارد: یکی از مراحل هدایت آن است که عوام مردم هدایت میشوند، اعتقادات خوبی دارند و به دنبال دلیل هم نیستند. اگر بپرسند که به چه دلیل برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری میکنی میگوید من عاشق امام حسین (علیه السلام) هستم، اشک میریزد و گریه میکند ولی دلیلی ندارد، خیلی از مردم هدایت شدهاند ولی از دلایل آن اطلاع ندارند. ﴿هُدیً لِلنَّاسِ﴾ همین قرآن آنها را هدایت کرده ولی بعضی افراد با دلایل روشن هدایت میشوند و اعتقاد پیدا میکنند که این مرحله دیگر هدایت است.
هدایت بر دو نوع است: یکی ارائة الطریق است، راه را نشان میدهند و دیگری ایصال الی المطلوب است؛ یعنی دست شما را میگیرد و به آن آدرسی که شما میخواهید میرساند. خداوند متعال میفرماید: ﴿لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَميعاً﴾[2] اگر خدا میخواست تمام مردم را هدایت میکرد، همه مؤمن و متدین میشدند و هیچ گناهی مرتکب نمیشدند. ولی خدا نخواسته تا انسانها با اراده خودشان خوب باشند، ارزش عمل با اختیار خیلی بیشتر است. اینکه انسان بتواند گناه کند، در اختیارش باشد ولی گناه نکند، خیلی مقام بالاتری است تا اینکه خداوند افراد را مثل ملائکه خلق کند و همه عالی باشند، اینها به مقامات عالی نمیرسند، تا حدی خوب است ولی وقتی انسان به مقام عالی میرسد که شهوت و غضب و هواهای نفسانی دارد ولی در مقابل هواهای نفسانی میایستد و کارهای خوب انجام میدهد این خیلی ارزشمند است. اینکه خداوند متعال میفرماید: ﴿لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَميعاً﴾ ایصال الی المطلوب است ولی خداوند میفرماید ما هدایت میکنیم: ﴿هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدي وَ الْفُرْقانِ﴾ این هدایتی که قرآن انجام میدهد، ارائة الطریق است؛ یعنی راه را نشان میدهد حق و باطل را معرفی کرده و گناه و ثواب را مشخص و معرفی میکند و این همان ارائة الطریق است.
از نظر ادبی «هدی» اگر دو مفعول بگیرد، بدون حرف جر، به معنای ایصال الی المطلوب است و اگر با حرف جر مفعول بگیرد به معنای ارائة الطریق است. در این آیه که ﴿هُدیً لِلنَّاسِ﴾ با لام حرف جر مفعول گرفته، به معنای ارائة الطریق است؛ یعنی قرآن ارائة الطریق میکند، البته دلایل عقلی هم در قرآن ذکر شده است.
برای این هدایت راههایی هست که زودتر به نتیجه میرسید و هدایت پیدا میکنید: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾[3] کسانی که در راه خدا جهاد کنند و ایثار و از خود گذشتگی داشته باشند و با هوای نفس خود مخالفت کنند، راه برایشان باز میشود؛ یعنی مشکلاتشان حل میشود و هدایت میشوند. اگر میخواهید هدایت شوید، یکی از راههایش مجاهده است.
یکی از مواردی که باعث هدایت میشود، روزه است. مسیر هدایت گاهی خیلی باز است و گاهی ارائة الطریق است، یکی از کارهایی که راه را برای انسان باز میکند، روزه گرفتن است و یکی از کارها، جهاد است. کسانی که قربة الی الله جهاد میکنند، چه جهاد اکبر و چه جهاد اصغر، هدایت میشوند.
احکام خدا هم آسان است، ﴿يُريدُ اللَّهُ بِکُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِکُمُ الْعُسْرَ﴾ مثلا وقتی نمیتوانید وضو بگیرید، تیمم کنید یا وقتی نمیتوانید غسل کنید، تیمم کنید یا در مورد روزه، چنانچه مریض شدید یا مسافر بودید، در زمان دیگری روزه را بجا آورید. از این آیه میتوان این حکم شرعی را استنباط کرد و نیاز به روایت ندارد.
﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ﴾ قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است. در قرآن آیات دیگری هم هست ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾[4] قرآن در شب قدر نازل شده یا ﴿إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبٰارَكَةٍ﴾[5] در شب مبارک قرآن نازل شده است.
اما اینکه قرآن در یک شب نازل شده یا در کل ماه رمضان بوده، نزول دفعی بوده یا نزول تدریجی و اینکه چگونه نازل شده، مباحث مفصلی دارد که فعلا وارد آن بحث نمیشویم ولی اجمالا در ماه رمضان نازل شده است. نزول قرآن در شب قدر بوده که شب قدر هم در ماه رمضان واقع شده است و در این آیه نیز صراحتا بیان میکند که قرآن در ماه رمضان نازل شده است ﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ﴾.
در قرآن جمع «شهر» به دو صورت «أشهر» و «شهور» ذکر شده، ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ﴾[6] هم شهور جمع شهر است و هم اشهر ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ﴾[7] .
این آیات دلالت دارد بر اینکه در ماه مبارک رمضان باید روزه گرفت ﴿وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾ شاید شکرگزار پروردگار شوید؛ یعنی اینطور نیست که وقتی تمام ماه رمضان را روزه گرفتیم تمام هدایتها برای ما باشد ولی احتمال دارد که ما سعادتمند شویم. زیارت آقا اباعبدالله الحسین هم همینطور است و باعث هدایت میشود. خیلی از انسانهای فاسق و گناهکار با یک بار زیارت رفتن هدایت شدهاند. ما معتقدیم این حکومت اسلامی باید مسیر زیارتها را خیلی آسان کند چرا که این زیارتها، انسانها را هدایت میکند. ممکن است ما سالها سخنرانی کنیم ولی نتوانیم کسی را هدایت کنیم، چون گاهی حرف و عمل ما با هم تطبیق نمیکند. مردم وقتی مطلبی را از ما میشنوند دقت میکنند که ما به آن عمل میکنیم یا نه. اگر دیدند خودمان عمل نمیکنیم، نه تنها اقر ندارد بلکه اثر معکوس دارد. وقتی میخواهیم در مورد خمس صحبت کنیم، اول باید خودمان اهل خمس باشیم و بعد دیگران را به پرداخت خمس دعوت کنیم.
به نظر ما این مسیر زیارت انسان را هدایت میکند و دل او را نرم مینماید. به آیت الله خوانساری گفتند که شخص فاجر و فاسقی است او را بیاوریم تا نصیحت کنید. فرمود به هر بهانه که شده، او را به کربلا ببرید، نصیحت من اثر ندارد. او را به کربلا بردند و آنجا متحول شد. ما هم همینطور هستیم وقتی برای پیادهروی اربعین میرویم روحیات ما هم عوض میشود. لذا باید مسیر هدایت را پیدا کرده و در آن مسیر حرکت کنیم. یکی از مسیرها روزه است، مسیر دیگر جهاد در راه خدا و مسیر دیگر زیارت ائمه علیهم السلام.