1402/02/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 179
﴿وَ لَکُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و هفتاد و نهم سوره مبارک بقره است.
معنای «لکم»:
خداوند متعال در این آیه میفرماید ﴿وَ لَکُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾ معنای لکم این است که قصاص به نفع جامعه است. جامعه مردم چه مسلمان و چه غیر مسلمان، هر دین و مذهبیی که داشته باشند، قصاص یک حکم اجتماعی و سیاسی است و ارتباطی به اسلام ندارد؛ یعنی منافعی که برای قصاص است، برای همه مردم است. اگر تمام مردم دنیا توجه، تفکر و دقت کنند، میفهمند که قصاص به نفع آنها است. در جامعه اسلامی به حساب اینکه حکم قصاص در قرآن آمده، میگویند قصاص حکم الهی است ولی قصاص حکمی است که برای تمام مردم دنیا ارزشمند است و همه باید توجه کنند که قصاص به نفع آنها است. مخاطب «لکم» همه مردم هستند، قصاص برای مسلمان و غیر مسلمان مفید است حتی اگر قصاص در جامعه کسانی که اسلام را قبول ندارند، وجود داشته باشد، امنیت اجتماعی آنها حفظ میشود.
قصاص عامل ایجاد امنیت در جامعه:
توجه داشته باشید که قصاص انتقام نیست بلکه عامل ایجاد امنیت در جامعه است؛ حکم قصاص در جامعه امنیت ایجاد میکند؛ یعنی اگر به مردم تفهیم شود که اگر کسی را بکشند، کشته میشوند، دیگر اقدام به قتل نمیکنند چون میدانند که کشته میشوند. ﴿وَ لَکُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾ قصاص کشتن است ولی قرآن میفرماید حیات است. حیات زندگانی است یعنی اگر میخواهید جامعه امنیت داشته باشد و کسی به دیگری تعرض نکند و دیگران را نکشد، باید حکم قصاص در جامعه وجود داشته باشد و برای مردم بیان شود تا کسی اقدام به قتل نکند.
در پزشکی، وقتی میکروب یا ویروسی به بدن انسان نفوذ کند و مریض شود، برای درمان، باید آن میکروب یا ویروس را نابود کرد. اگر عضوی از بدن سرطان بگیرد، میگویند آن عضو را باید بردارند تا بدن سالم بماند، وقتی مشکل آن عضو معیوب، زیاد شود، آن عضو را قطع میکنند، گاهی پای انسان را قطع میکنند، وقتی بیماریِ افرادی که مرض قند دارند، حاد شود، پای آنها را قطع میکنند تا زنده بمانند. عضوی که معیوب شد و مشکل پیدا کرد باید از بین برود تا اعضای دیگر سالم بمانند.
در کشاورزی، شاخه درختهایی که دچار آفت شدهاند را قطع میکنند تا آفت به بقیه شاخهها نرسد. اگر آن شاخه را قطع نکنند، آفت همه درخت را نابود میکند.
در دامداری، وقتی که گوسفندان زیادی هستند، وقتی یک گوسفند بیمار شود، برای اینکه بقیه گوسفندان سالم بمانند، گوسفند بیمار را برطرف میکنند.
در جامعه هم همینطور است، گاهی عضوی از جامعه معیوب شده و مشکل پیدا کرده است، در اینجا باید آن عضو را حذف کرد تا بقیه سالم بمانند.
الان در جامعه عدهای میگویند قاتل بیماری روانی دارد و باید به روانپزشک مراجعه کند، نباید قاتل را اعدام کرد. اگر این داستان در جامعه اعلام شود، دیگر کسی از کشتن ترسی ندارد و تمام خیانتکارها میگویند ما بیماری ورانی داشتیم و این کار را کردیم چنانچه در جامعه غرب مشاهده میشود که هر روز اتفاقی میافتد و عدهای کشته میشوند و این نشانه این است که قصاص ضد خشونت است و از قتل انسانهای بیگناه، جلوگیری میکند و به عبارتی مایه حیات است و به نفع همه مردم است، چون در جامعه امنیت به وجود میآورد. قصاص به نفع قاتل هم هست چون وقتی بفهمد که در صورت کشتن دیگران خودش هم کشته میشود، دیگر اقدام به قتل نمیکند. حکم قصاص به مردم میفهماند که اقدام به قتل نکن که کشته میشوی. اگر حکم قصاص در جامعه نباشد، قتل در جامعه زیاد میشود.
تعبیر ﴿أُولِي الْأَلْبابِ﴾:
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَ لَکُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ﴾ ﴿أُولِي الْأَلْبابِ﴾ در جاهایی از قرآن ذکر میشود که نیاز به تفکر عمیق دارد؛ یعنی ما یک فکر سطحی داریم که در یک لحظه انجام میشود و گاهی مدتی فکر و تأمل میکنید تا متوجه شوید. در کرحله اول ممکن است متوجه نشوید ولی وقتی بیشتر دقت میکنید متوجه میشوید، در چنین مواردی که نیاز به تفکر و تعقل بیشتر وجود دارد، ﴿أُولِي الْأَلْبابِ﴾ به کار میرود. أُولِي الْأَلْبابِ یعنی کسانی که دقت بیشتری دارند و بیشتر فکر میکنند. قصاص در نگاه اول کشتن یک نفر است وقتی بدون دقت به قصاص نگاه کنیم کشتن و از بین بردن یک انسان و خشونت است ولی وقتی با دقت نگاه شود، ضد خشونت است؛ یعنی برای اینکه در جامعه خشونت پیدا نشود، خداوند دستور به قصاص داده است.
اوایل انقلاب که حکومت بازرگان بود، این بحث شد که قصاص خشونت است و این حکم را اجرا نکنیم، مرحوم امام (اعلی الله مقامه الشریف) در مقابل این نظریه ایستاد و فرمود این حکم باید اجرا شود. این حکم ارزشمند است و از شیوع خشونت در جامعه جلوگیری میکند.
فلسفه احکام:
فلسفه احکام خداوند تقوا است؛ یعنی وقتی شما نماز میخوانید، ﴿إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر﴾[2] فایده نماز این است که جلوی فساد و فحشا را بگیرد، ﴿كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ﴾[3] روزه برای این است که با هوای نفس مبارزه کنیم و تقوا داشته باشیم. قصاص هم برای این است که ﴿وَ لَکُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ﴾ بترسید و گناه نکنید. پس فلسفه احکام الهی تقوا است. ما باید به قانون عمل کنیم و مرتکب گناه نشویم. مهمترین چیزی که در انسان لازم است تقوا است و تمام این احکام، وسیلهای برای تربیت شدن و ایستادن در مقابل گناه است. ﴿لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ﴾ همه برای این است. قصاص برای انتقام گرفتن و خنک شدن دل بازماندکان مقتول نیست، بلکه برای این است که مردم مرتکب قتل و خشونت نشوند.
صاحب جواهر میفرماید شرایط تکلیف بلوغ و عقل است اما شرایط قاضی بلوغ و کمال العقل است[4] ؛ یعنی عقل قاضی باید از عقل معمولی بالاتر باشد، پس هر کسی نمیتواند قاضی باشد بلکه قاضی باید با فکر و تعقل مسائل و مشکلات را حل کند. بنابراین ما تقوای الهی داریم و تقوای سیاسی و اجتماعی هم داریم، نماز و روزه تقوای الهی و شخصی است ولی قصاص تقوای سیاسی و اجتماعی است؛ یعنی اگر شما خدا و پیامبر را هم قبول نداشته باشید، عقل شما میگوید کسی را نکش که کشته میشوی.
نتیجه:
حکم قصاص خیلی ارزشمند است و باید در جامعه اجرا شود و مردم باید بدانند که اگر کسی را بکشند، کشته خواهند شد هرچند در آیه قبل بیان شد که عفو کردن و دیه گرفتن هم کار خوبی است ولی همین حکم قصاص باعث حیات جامعه و جلوگیری از خشونت در جامعه میشود.