1401/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 174
﴿إِنَّ الَّذينَ يَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً أُولئِکَ ما يَأْکُلُونَ في بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا يُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَکِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و هفتاد و چهارم سوره مبارک بقره است. ﴿إِنَّ الَّذينَ يَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ﴾ کسانی که کناب خدا را کتمان میکنند ﴿وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً﴾ و آن کتمان را با مبلغ ناچیزی معاوضه میکنند؛ یعنی در مقابل مبلغ ناچیزی کتاب خدا را کتمان میکنند ﴿أُولئِکَ ما يَأْکُلُونَ في بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ﴾
معنای کتمان:
کتمان یعنی مخفی کردن و مخفی کردن گاهی عملی است و گاهی سکوتی است؛ یعنی گاهی انسان با قولش کتمان میکند، سخنرانی میکند ولی حقایق را وارونه جلوه میدهد، واقعیت را برای مردم بیان نمیکند، مسائلی را مطرح میکند که حقایق در آن کتمان شود. توجیهاتی را بیان میکند که حقایق مخفی میشود و حقیقت را نمیفهمند به این نوع از کتمان، «کتمان الحقایق قولا» گفته میشود؛ یعنی بیان شخص به گونهای است که حقیقت را مخفی میکند. در مقابل این نوع کتمان، «کتمان الحقائق عملا» قرار دارد؛ یعنی حرف نمیزند ولی عمل او به گونهای است که حق را کتمان میکند، در یک راهپیمایی شرکت میکند که حق را کتمان میکند و باعث میشود که مردم به حقیقت پی نبرند. یا در مجلسی شرکت میکند، چیزی هم نمیگوید ولی همین شرکت کردن در مجلس ممکن است کتمان حقایق باشد، چون سخنران مطالبی میگوید و حضور در آن مجلس تأیید مطالب سخنران است. شرکت در مجلس کتمان قولی نیست ولی کتمان عملی است.
کتمان حقایق یا قولی است یا عملی و یا از طریق سکوت است. با سکوت کردن حقایق را کتمان میکند؛ عدهای حقایق را وارونه جلوه میدهند و کسانی که متوجه حقیقت میشوند، چنانچه سکوت کنند، با سکوت خود حقایق را کتمان میکنند؛ یعنی در حقیقت سکوت نشانه تأیید است. هر کس ببیند میگوید این آقا سکوت کرد، این حرفها را شنید ولی سکوت کرد و چیزی نگفت و مخالفت نکرد. این سه نوع کتمان وجود دارد و ممکن است موارد دیگری نیز وجود داشته باشد مانند کتمان حقیقت قلمی؛ یعنی با قلم حقایق را وارونه جلوه میدهد.
پس یکی از مواردی که شارع مقدس در قرآن مجید خیلی تأکید کرده و عذاب الیم برای آن ذکر کرده، کتمان حقایق است با انواع مختلفی که دارد.
اظهار حقایق:
در مقابل کتمان، اظهار حقایق قرار دارد. حقیقت باید برای مردم روشن شود و وظیفه همه انسانها است که اظهار حقایق کنند. حقیقت باید برای مردم روشن شود. اظهار حقایق هم به صورت قول و عمل است، در سخنرانی روشنگرانه اظهار قولی و شرکت در راهپیمایی بیست و دوم بهمن اظهار عملی انجام میشود، شرکت در راهپیمایی، تأیید نظام است، ممکن است هیچ لفظی هم به کار نرود ولی عمل اظهار حقایق است. پس اظهار حقایق قولی و عملی لازم است. اظهار حقایق قلمی هم لازم است؛ یعنی در نوشتهها هم باید حقایق را بیان کرد. یا در مجلسی شرکت میکنید که حقایق را بیان میکنند. با اینکه شما سکوت کردهاید ولی همین سکوت و شرکت شما در آن جلسه باعث اظهار حقیقت میشود. یعنی حضور شما ارزشمند است و نشان دهنده واقعیت است.
کتمان حقایق حرام و اظهار حقایق واجب است.
منظور از حقیقت:
حقیقت گاهی در اصول است و گاهی در فروع؛ یعنی گاهی رسالت را کتمان میکنند، علمای یهود تا قبل از بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تورات و انجیل را برای مردم میخواندند، کتابهای آسمانی را برای مردم میخواندند و نشانههای پیامبر آخر الزمان را برای مردم بیان میکردند ولی وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به رسالت مبعوث شد، علمای یهود ساکت شدند. وقتی آن نشانهها و علائم را دیدند، متوجه شدند که اگر حقایق را اظهار کنند، مغازههای آنها بسته میشود و همه سراغ پیامبر میروند. لذا تمام نشانههایی که از پیامبر بیان میکردند را مخفی کردند و در ظاهر به پیامبر(صلی الله علیه و آله) ایمان نیاوردند. به این کتمان حقیقت، کتمان اصولی میگویند؛ یعنی رسالت را که از اصول دین است، کتمان کردهاند.
گاهی حقایق را در مسئله رسالت یا امامت کتمان میکنند، امام را برای مردم بیان نمیکنند؛ یعنی اصول دین را زیر سؤال برده و کتمان میکنند. اما گاهی در مورد احکام کتمان صورت میگیرد مثل مخفی کاری در مورد حجاب، احکام حجاب را بیان نمیکنند، این کتمان حقایق در فروع دین است.
گاهی کتمان حقیقت در رابطه با اصول یا فروع دین نیست بلکه در رابطه با امور مهمی است، مثل این که اگر کتمان شود، آبروی شخصی میرود. در صورتی که اگر اظهار شود آبروی او حفظ میشود. امور مهمی مانند جان و مال و آبروی مؤمن باید حفظ شود و در مورد این امور نباید کتمان صورت گیرد بلکه باید اظهار شود، باید فریاد زد و نگذاشت آبرو و جان و مال مردم از بین برود.
یکی از وظایف مهم مسلمان شیعه انقلاببی این است که حقیقت را اظهار کند و با کتمان کنندگان حقایق مبارزه کند. وقتی مظلومی را مشاهده کردید و فریاد نزدید، مرتکب کتمان حقایق شدهاید. حق باید بیان شود، این آقا مظلوم واقع شده و دیگری ظالم است. اگر ما همین یک آیه قرآن را عملی کنیم، کتمان حقیقت نکنیم و جرأت داشته باشیم حقیقت را بیان کنیم، کار بزرگی انجام دادهایم.
بعضی اوقات مشاهده میشود که در مصاحبههایی که از بزرگان انجام میشود، مصاحبه کننده بعضی جملات را با الفاظ دیگر جابجا میکند و معنای دیگری به ذهن مخاطب منتقل میکند، یا یک جمله را کم یا زیاد میکند، گاهی اضافه کردن یک واو معنای جمله را عوض میکند، گاهی بعضی افراد این شیطنت را دارند، یک کلمه را حذف کرده یا یک کلمه را زیاد کرده است ولی معنا را عوض کرده و این نوعی کتمان است، تحریف به کم یا زیاد کردن کتمان است.
گاهی کتمان به وسیله تفسیر به رأی است، اینکه در روایات آمده که قرآن را تفسیر به رأی نکنید؛ یعنی به صورت دیگری معنا نکنید که مردم گمراه شوند، تفسیر به رأی هم نوعی کتمان است.
کتمان حقایق مانند درختی است که شاخههای متعدد دارد: کتمان اصول، فروع، به صورت عملی، قولی، قلمی و سکوت کردن، تحریف به زیاد کردن، تحریف به کم کردن و تفسیر به رأی.
هدف از کتمان:
﴿إِنَّ الَّذينَ يَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً﴾ کتمان حقایق در برابر دریافت منافع مادی است. منافع مادی زیاد، کم است و در مقابل معنویات ارزشی ندارد. معنویات در روز قیامت برای انسان باقی هستند اما مادیات کم یا زیاد باشد، کم است. ﴿مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ﴾[2] هرچقدر به انسان پول دهند که حقیقت را بیان نکند، هیچ ارزشی ندارد. لذا خداوند میفرماید: ﴿يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً﴾ قلیل یعنی ناچیز و بیثبات، معنویت و آخرت و خیرات ثبات دارد ولی دنیا ثبات ندارد، چند لحظهای است و از بین میرود، چیزی را نمیتوان با خود به دنیای دیگر برد. اگر انسان اهل کتمان حقایق باشد و حقایق را اظهار نکند، ﴿أُولئِکَ ما يَأْکُلُونَ في بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ﴾ قلبش مدام پر از آتش است. این پولهایی که میگیرد و در مقابل آن حقایق را کتمان میکند، حلال نیست و مصداق آتش است. با این پولها که در برابر باطل گرفته، هر غذایی که میخورد، در حال خوردن آتش است، زن و بچه و زندگی او آتش است و فکر میکند، با این پول غذای لذیذی میخورد اما در حقیقت، آتش میخورد.
کیفر کتمان:
﴿وَ لا يُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ﴾ روز قیامت خدا با کتمان کننده صحبت نخواهد کرد، صدای نورانی خدا را در روز قیامت نخواهد شنید. ﴿وَ لا يُزَکِّيهِمْ﴾ تزکیه نمیشوند، چون باطن آنها خراب شده، تمام وجود او از پولها و اموال حرام پر شده، اموال حرام که در وجود انسان انباشته شد، قابلیت تزکیه از بین میرود. یکی از آثار لقمه حرام این است، دیگر نمیتواند نماز شب و دعا بخواند، حال دعا و مناجات از بین میرود و تزکیه نمیشوند. ﴿وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ﴾ پس باید به این وظیفه شرعی دقت کرد و وظیفه ما در این میان بیشتر است، اینکه مراجع ما بعضی پولها را قبول نمیکردند، به همین دلیل است. پول زیادی را برای آیت الله العظمی تبریزی آوردند، پرسیدیم از کجا آمده، وقتی تعریف کرد که از کجا آمده، آیت الله العظمی تبریزی پول را قبول نکرد. بزرگان ما دقت میکردند، چون اگر دقت نشود و مال حرام در وجود انسان قرار گرفت، مانع تزکیه میشود.