1401/08/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 165
﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَي الَّذينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَميعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعَذابِ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و شصت و پنجم سوره مبارک بقره است. خداوند متعال در این آیه به بت پرستان میپردازد، در مقابل افرادی که میگفتند ﴿و اِلهُكُم اِلهٌ واحِد﴾[2] و خدا را میپرستیدند، عدهای از مردم هم خدا را نمیپرستند و بتپرست هستند. ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً﴾ کسانی که بدون خدا سراغ بتها میروند.
معنای اندادا:
مقصود از انداد در اینجا این است که مثل خدا برای خود شبیهی درست کردهاند و میگویند ما این بت را عبادت میکنیم. البته در روایاتی وارد شده که در اینجا منظور از انداد، پیشوایان ظالم است؛ یعنی انداد شامل سلاطین جور هم میشود به این معنا که بدون اینکه کسی به خدا توجه کند، تابع سلطان جور و ستمگران و خدایان دروغین میشود. وقتی که انسان خدا را کنار گذاشت و به دنبال غیر خدا رفت، ممکن است بتپرست و تابع سلاطین جور و هواهای نفسانی شود.
اختیاری بودن یا نبودن محبت:
﴿يُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ﴾ در رابطه با محبت بحثی وجود دارد که آیا امر ارادی است یا امر اختیاری؟ وقتی شما به کسی محبت داشته و او را دوست دارید، آیا این محبت در اختیار شما است یا نه؟ محبت و علاقه به همسر و فرزندان، امر اختیاری است یا با اراده پیدا میشود؟
بعضی از علما میگویند: دوست داشتن امر غیر ارادی است، گاهی میبینید به شخصی علاقه خاصی دارید بدون اینکه قبلا او را دیده باشید.
گاهی محبت و علاقه ناشی از رفع نیاز است؛ یعنی وقتی انسان میبیند که کسی نیاز او را برطرف میکند، به او علاقه پیدا میکند. نیاز انسان گاهی مقام است و گاهی شهوت و مال و ثروت و ... تا زمانی که نیاز انسان را برطرف کرد او را دوست دارد و وقتی نیاز انسان برطرف شد یا دیگر نیاز وی را پاسخ نداد، کم کم علاقه و محبت به او کم میشود. تا وقتی که زن با شوهر خوب باشد به او علاقه دارد، رفع نیاز میکند، بعد از مدتی ممکن است با هم اختلاف پیدا کنند و جدا شوند و آن محبت از بین برود و بغض جایگزین محبت شود. لذا ممکن است نیاز در امور مختلف باعث علاقه پیدا کردن به فرد یا افرادی شود. البته ملازمهای وجود ندارد، ممکن است انسان به شخصی نیاز داشته باشد ولی از او متنفر باشد منتهی به خاطر نیاز، با او کنار میآید.
این محبت که به خاطر نیاز برای انسان به وجود میآید، ارادی است یا غیر ارادی؟ ظاهر این است که غالبا مقدمات این محبت در اختیار انسان است. انسان کسی را میبیند، با او رفت و آمد میکند و با مشاهده خصوصیات او، به او علاقمند میشود. مقدمات این علاقه در اختیار انسان است ولی وقتی که علاقه و محبت پیدا شد، دیگر در اختیار انسان نیست. پس ممکن است که خودِ محبت و علاقه در اختیار انسان نباشد ولی مقدمه آن در اختیار انسان است.
محبت در زندگی انسان خیلی اهمیت دارد و زندگی انسان به آن وابسته است، محبت و عشق به امام حسین(علیه السلام)، عشق به خدا، عشق به انبیا و اولیا، عشق به مراجع و علما، عشق به همسر و فرزند، عشق به خانه و عشق به شهوات و لذات، همه عشق و محبت است که تمام عالم وجود گرد این محبت میچرخد. هر کسی محبتهایی در دل خود دارد که وقتی محبت خیلی زیاد شد، محبوب تبدیل به اله میشود، ﴿أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ﴾[3] بعضی افراد آنقدر به دنبال هوای نفس هستند که اله آنها همان هوای نفسشان است.
این محبتها دارای اقسامی است و نمیشود که انسان محبت نداشته باشد، هر انسانی این محبت را دارد اما گاهی محبت نسبت به خدا است و گاهی مسیر شیطانی و غیرخدایی پیدا میکند، فرض کنید کسی دائما به دنبال اطاعت از هوای نفس است و همیشه مشغول شهوترانی است، برای رسیدن به شهوت، از چیزی ابا ندارد. ممکن است این شهوت، شهوت مقام یا ثروت باشد، برای رسیدن به مقام از دروغ و غیبت و وعدههای بیجا ابایی ندارد، این شخص از جمله ﴿مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ﴾ است.
محبت خدایی:
پس محبت گاهی خدایی و گاهی شیطانی است، هر دو محبت است منتهی وقتی محبت خدایی باشد، انسان جانش هم برای او میدهد، بالاترین چیزی که برای انسان ارزش دارد را فدای محبت خدایی میکند. لذا قرآن میفرماید: ﴿وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾ اینها محبتهای خدایی عمیقتر از شهوات است، عمیق و ریشهدار است؛ بتپرستان هم به بتهای خود علاقمند هستند و بت را عبادت میکنند و علاقه هم دارند و فکر میکنند که بت برای آنها نفعی دارد ولی کسانی که به خدا ایمان دارند، علاقه بسیار بیشتری نسبت به خدا دارند.
ضمیر «هم» در ﴿يُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ﴾ به انسانها برمیگردد و منظور این است که انداد فقط بت نیست بلکه به انسانهای ظالم و ستمگری که مردم به آنها علاقمند هستند، هم انداد میگویند. پس انداد هم شامل بتها میشود و هم شامل انسانهای ظالم و ستمگر که ممکن است درآمد و مقام و ثروت آنها به خاطر سلاطین جور باشد.
سلاطین جور و شیاطین هم دوستدارانی دارند و افرادی هستند که به آنها علاقه داشته باشند ﴿وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾ ولی کسانی که ایمان دارند محبت بیشتری نسبت به خدا دارند.
پس خداوند متعال در این آیه به ما توجه میدهد که بیندیشیم محبت ما به چه کسی تعلق گرفته است. میتوان علاقه و محبت را اصلاح کرد. انسان نباید به هر کسی علاقه پیدا کند، باید دقت کرد که به چه کسی علاقه پیدا کرده و علت محبت چیست؟ آیا به خاطر ثروت و مقام و زیبایی و به طور کلی مادیات به کسی علاقمند شده یا دلیل دیگری دارد؟
خداوند متعال راهنمایی میکند که سعی کنید محبت خدایی داشته باشید؛ چون متدین است، خوش اخلاق است، مطیع پروردگار است او را دوست داشته باشید. چون مقدمات محبت در اختیار انسان است، میتوان این حرکت را انجام داد؛ یعنی محبت را در وجود خود تحلیل کرد که علت علاقه چیست و علاقه و محبت خود را به سمت خداوند هدایت کرد.
کنترل علاقه:
باید توجه داشت که احساسات و علاقه طبق عقاید صحیح باشد نه اینکه بر اساس احساسات غیر طبیعی باشد. محبتی دارد که آن را با احساسات مخلوط کرده به خاطر جریانی که ناحق است ولی احساس او میگوید این کار را انجام بده. بسیاری از خلافهایی که انجام میشود، از روی احساسات است، آن هم از علاقه است ولی علاقه غیر صحیح است. وقتی انسان علاقه غیر صحیح داشته باشد، باعث میشود احساسات باطل داشته و طبق آن احساسات باطل حرکت کرده و عمل کند. لذا انسان باید محبتهای خود را کنترل کند و سعی کند محبتهای او خدایی باشد و از روی احساسات نباشد.
قدرت واقعی:
خداوند در این آیه میفرماید: ﴿ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَميعاً﴾ اصولا محبتها به طرف قدرت است؛ یعنی وقتی شما قدرتی میبینید، به سمت آن میروید چرا که میخواهید زیرمجموعه آن قدرت قرار گیرید و از ناحیه آن قدرت شما هم قدرتمند شوید، لذا با آن قدرت میسازید. به همین دلیل است که عدهای از مردم، از سلطانهای جائر تبعیت میکنند تا به قدرت برسند. ولی اگر شما بدانید که این قدرتها پوشالی است و واقعیت ندارد، ممکن است در عرض یک ساعت از بین برود، قدرت واقعی نیست، در این صورت علاقه شما نسبت به آن قدرت کم میشود. شما میخواهید قدرتمند شوید ولی خود را وابسته میکنید به یک قدرت پوشالی ظالم و ستمگری که الآن قدرت دارد ولی قدرتش پوشالی است. اگر به این نتیجه رسیدید که ﴿أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ﴾ مثل مرحوم امام (اعلی الله مقامه الشریف) در مقابل تمام دنیا ایستاد. چون قدرت خدا را تشخیص داده بود. اگر شما قدرت خدا را تشخیص دهید، در مقابل تمام ستمگران دنیا میایستید. چون میدانید که قدرت همه آنها پوشالی است.
در این آیه خداوند متعال این نکته را تذکر میدهد که این قدرتهای پوشالی گاهی مردم را جذب کرده و مردم به آنها علاقه پیدا میکنند در حالیکه این قدرت پوشالی است و قدرت حقیقی برای خداوند است و اگر شما میخواهید محبوبی پیدا کنید، باید خداوند محبوب شما باشد.
در روایتی وارد شده که بعضی از مردم خداوند را به خاطر ترس از آتش جهنم و از روی خوف عبادت میکنند، بعضی هم از روی طمع و به خاطر رسیدن به بهشت خداوند را عبادت میکنند. گروه سوم که بهترین عبادت است و تعبیر به عبادت آزاد مردان شده، عبادت به خاطر محبت خداوند است، چون به خداوند علاقه دارد، او را عبادت میکند.[4]
در زیارت جامعه میخوانیم که اهلبیت «التامین فی محبة الله»[5] در محبت خدا به درجه بالا رسیدهاند. این مقام عالی است و ما باید به این مقام برسیم. محبت هم وقتی شما امور خود را به خدا واگذار میکنید، خداوند هم شما را کفایت میکند. در زندگی مشکلات برای همه پیش میآید، راه حل آن توکل بر خدا است. اگر بر خدا توکل کردید و نجات پیدا کردید، علاقه شما به خدا بیشتر میشود. وقتی به انسانها و افراد مختلف اعتماد کنیم، بعد از مدتی متوجه میشویم که فایدهای ندارد ولی خدا مشکلات را حل میکند و باعث افزایش محبت به خداوند میشود.
نشانه محبت خدا:
نشانه محبت به خدا، محبت به اهلبیت(علیهم السلام) است: ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾[6] اگر خدا را دوست دارید، از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) پیروی کنید که در این صورت خدا شما را دوست دارد. یا در زیارت جامعه میخوانیم: «مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ الله»[7] هر کس شما را دوست دارد، خدا را دوست دارد. مسیر محبت خدا این است که اهلبیت را دوست داشته باشیم.