1401/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 161
﴿إِنَّ الَّذينَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعينَ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و شصت و یکم سوره مبارک بقره است. این آیه ذیل دو آیه قبل آمده ﴿إِنَّ الَّذينَ يَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدي مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْکِتابِ أُولئِکَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ﴾[2] ﴿إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحيمُ﴾[3] یکی از مهمترین مسائلی که برای بشریت باعث بدبختی و ضلالت است مسأله کتمان حقایق است. تمام مشکلات بشریت از همین ناحیه است. کتمان حقایق از بزرگترین گناهان است. اینکه انسان حقیقت را بداند و بیان نکند. گاهی کتمان حقایق در اصول دین است و گاهی فروع دین و جزئیات است. علمای یهود و نصاری در تورات و انجیل علائم پیامبر(صلی الله علیه و آله) را میدانستند ولی به خاطر اینکه مقامات دنیوی خودشان از بین نرود، آن علائم را برای مردم بیان نمیکردند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به رسالت مبعوث شد و با اینکه علمای یهود و نصاری حقیقت را میدانستند، کتمان کردند.
دلیل ایجاد مشکلات در جامعه:
جریاناتی که از صدر اسلام تاکنون برای اسلام به وجود آمده، معمولا بر اثر کتمان حقایق است؛ در جریان سقیفه، در قضیه غدیر خم و مسائل دیگری که برای اسلام به وجود آمد، عدهای بودند که حقایق را کاملا میدانستند ولی کتمان کردند.
گاهی بعضی از مسائل خیلی روشن است که از آنها تعبیر به بیّنات شده، اما در عین حال آن را کتمان میکنند یا معارف اسلامی و یا اصول عقاید را کتمان میکنند، یا در جامعه هر کسی حقیقت را بداند و کتمان کند، برای جامعه مشکل ایجاد میکند. در حالی که ممکن است واقعیت خیلی ساده باشد و هیچ مشکلی هم ایجاد نکند اما وقتی کتمان میکنند بیشتر ضرر میرساند.
کسانی که شفاف زندگی میکنند، خیلی راحت مسائل را بیان میکنند و ظاهر و باطنشان یکی است. اگر شما کتمان کنید مردم نسبت به شما حساس میشوند که نکند با دشمنان ارتباط دارد. اصولا کتمان کردن حقایق به ضرر انسانها و مخصوصا به ضرر جامعه است. شما در جریان سقیفه میبینید که عدهای حقایق را کتمان کردند و بشریت را از امامت ائمه علیهم السلام محروم کردند و این مشکلات را برای جامعه بشری به وجود آوردند.
توبه کتمان:
خدا کتمان کنندگان حقیقت را لعنت میکند ﴿أُولئِکَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ﴾ و لعنت کنندگان نیز آنان را لعنت میکنند ﴿وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ﴾ مگر اینکه توبه کنند و اصلاح شوند و حقیقت را بیان کنند ﴿إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا﴾ چون حق الله و حق الناس است؛ وقتی کسی حقیقت را کتمان کند، یک عده در جهالت قرار میگیرند. او حقیقت را میداند و آنها نمیدانند، لذا باید حقیقت را بیان کند، راه توبه از کتمان، بیان کردن است. در این صورت است که ﴿فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحيمُ﴾ خداوند توبه آنها را میپذیرد و خداوند توّاب و رحیم است.
توفیق توبه:
در این آیه خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ الَّذينَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ﴾ انسانها گاهی میگویند توبه میکنیم و موفق به توبه هم میشوند ولی گاهی موفق به توبه نمیشوند. وای به حال کسانی که حقیقت را کتمان کردند و موفق به توبه نشدند و با این گناه بزرگ مردند در حالیکه کافر بودند. ﴿أُولئِکَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعينَ﴾ خدا و ملائکه و همه مردم آنها را لعنت میکنند.
تهدید و تشویق در قرآن:
تهدید و تشویق در قرآن مورد توجه جدی است؛ یعنی کسانی که کارهای خوبی انجام میدهند، مورد تشویق قرار میگیرند ﴿وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾[4] این تشویق خداوند است، خداوند کسانی را که کار خیر انجام میدهند، با اینکه به نفع خودشان است ولی با این وجود خداوند، جنات و بهشت را برای آنها قرار داده است. در مقابل تهدید است به این معنا که ﴿أُولئِکَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ﴾ اینها مورد لعنت هستند. لعنة الله همان جهنم است و جهنم خدا همان صفت فعل است؛ یعنی اینطور نیست که خداوند مثل ما که میگوییم لعنة الله علی الظالمین، با زبان کسی را لعنت کند، لعنت خدا قرار دادن آتش جهنم برای لعنت شدگان است.
پس مسأله تشویق و تهدید از مهمترین مسائلی است که در قرآن ذکر شده و در جامعه هم باید وجود داشته باشد؛ یعنی اگر میخواهید در جامعه کار خیر محقق شود، مردم را تشویق کنید. از بچههای کوچک گرفته که میخواهید قرآن را به آنها یاد بدهید با تشویق این کار را انجام دهید. بچه کوچک ممکن است موسیقی و کارهای فاسد را یاد بگیرد ولی شما با تشویق خود، میتوانید بچهها را تربیت کنید. جایزهای که مناسب حال آنها باشد، تهیه کنید که تشویق شوند و قرآن و نماز را یاد بگیرند. متأسفانه ما از این روش استفاده نمیکنیم یا کمتر استفاده میکنیم و هنوز بچههای ما در کتابهای خود داستانهایی را میخوانند که ربطی به اسلام ندارد. بچههای سیزده یا چهارده ساله هنوز احکام شرعی خود را نمیدانند. این ترویج بدحجابی و بیحجابی به خاطر این است که اینها با احکام شرعی خود آشنا نشدهاند.
یکی از مشکلاتی که جامعه ما دارد فرهنگ است که باید عوض شود. این کلاسهای درسی باید عوض شود، روحانیون و دانشجویان متدین باید کوشش کنند به صورت هنری احکام شرعی را برای بچهها بیان کنند. کودکان باید از همان دوران کودکی وارد فرهنگ اسلامی شوند، یکی از چیزهایی که باعث میشود این فرهنگ تشکیل شود همان تشویق و تهدید است. باید بیشتر از تشویق استفاده کرد تا بچهها احکام شرعی را یاد بگیرند.
اختلاف در جامعه:
کتمان حقیقت باعث ایجاد اختلاف در جامعه میشود؛ یعنی وقتی مسألهای مکتوم میماند و به صورت واضح برای مردم بیان نمیشود، سؤالات و شبهات مردم زیاد میشود. وقتی اتفاقی میافتد باید در اولین فرصت آنچه که میدانید برای مردم توضیح دهید، اگر یک روز بگذرد و آن را بیان نکنید، شایعه سازها شروع به شایعه ساختن و شایعه پراکنی و سوء استفاده میکنند. شایعه سازها شروع به شایعه پراکنی میکنند و سر و صدا ایجاد میکنند و مردم را تهییج میکنند؛ چون شما در اولین فرصت، واقعیت را بیان نکردهاید. اگر شخصی خطایی کرده سریع بیان کنید اگر این کار انجام شود در جامعه اختلاف به وجود نمیآید. قرآن در موارد متعددی توضیح میدهد که کتمان نکنید، کتمان کردن باعث ایجاد تشنج و اختلاف و دو دستگی در میان مردم میشود. همین اختلاف جزیی به وسیله دامن زدن عدهای در داخل و خارج از کشور باعث ایجاد یک مشکل و معظل اجتماعی میشود.
کتمان حقایق کفر است، بلکه بالاترین کفر است به این دلیل که لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم را به همراه دارد. وظیفه شما خیلی سنگین است و باید حقایق را برای مردم بیان کنید، مردم به روحانیت اعتماد و عقیده دارند و این نباید از بین برود.
انواع کتمان:
کتمان به دو صورت است: یکی کتمان به سکوت و دیگری کتمان به تحریف است. کتمان به سکوت یعنی حقیقت را میدانید ولی بیان نمیکنید و کتمان به تحریف یعنی حقایق را به گونه دیگری بیان میکنید و حق و باطل را با هم مخلوط میکنید، این خیلی بدتر است. یکی از مسائلی که ممکن است برای خودمان اتفاق افتد و باعث سلب اعتماد مردم شود این است که ما سکوت ناروا نداشته باشیم و در جایی که باید حقایق را بیان کنیم، بیان نمیکنیم. گاهی اوقات اینقدر در بیان حقایق کوتاهی میکنیم که مقام معظم رهبری وارد شده و حقایق را بیان میکنند ولی ما نباید بگذاریم به اینجا کشیده شده و باید خودمان حقایق را بیان کنیم. این مسائل جزیی را باید خودمان اطلاع پیدا کنیم و مردم را آگاه کنیم. گاهی هم به وسیله تحریف حقایق اعتماد مردم سلب میشود که این بدتر است که حقایقی را وارونه جلوه دهیم.