1400/06/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 137
﴿فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاقٍ فَسَيَکْفيکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه صد و سی و هفتم سوره بقره است. در این آیه شریفه یهود و نصاری بعد از آمدن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) و آوردن معجزات ایمان نمیآورند و میگویند شما یهودی یا نصرانی شوید؛ ولی از ناحیه خداوند این آیه نازل میشود که اگر این یهود و نصاری و کسانی که به پیامبر ایمان نیاوردند، همانطور که شما مردم مؤمن متدیّن ایمان آوردید، ایمان بیاورند، هدایت میشوند؛ اما اگر مخالفت کنند و ایمان نیاورند، اینها در شقاق قرار میگیرند.
معنای شقاق:
دو طرف نمیتوانند با هم با صفا و صمیّمت زندگی کنند و از هم جدا هستند. اینکه گفته میشود در جامعه شقاق ایجاد نشود، یعنی حرفهایی بیان نشود که باعث کدورت شود. همین که میان مسلمانان زندگی میکنید، اگر همانطور ایمان آورید که مسلمانان ایمان آوردهاند، هدایت میشوید و زندگی خوبی خواهید داشت؛ امّا اگر پشت کنید، در جبهه مقابل قرار میگیرید و این باعث میشود همیشه در انزوا باشید. در آیات دیگری داریم که جهنّم و عذاب الیم در انتظار آنان است و مشکلات زیادی برای آنان به وجود خواهد آمد. امّا کسانی که ایمان آوردند، خداوند آنان را کفایت میکند. ﴿فَسَيَکْفيکَهُمُ اللَّهُ﴾ هم سریع آنان را کفایت میکند و هم ادامهدار است. «س» در ﴿فَسَيَکْفيکَهُمُ اللَّهُ﴾ به معنای سرعت عمل در کفایت است؛ یعنی خیلی سریع آنان را کفایت میکند.
ّل داشته باشند، این را بدانند که خداوند آنان را کفایت میکند، نه اینکه فقط یک روز یا یک ماه و یک سال کفایت کند، بلکه این امر استمرار دارد. صیغه مضارع دلالت بر استمرار دارد؛ یعنی خداوند تا آخر عمر، آنان را کفایت میکند و در حصن خداوند زندگی میکنند. ﴿فَسَيَکْفيکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ﴾ خداوند آنان را کفایت میکند و خداوند سمیع و علیم است. میدانید که سمیع به معنای شنونده است و علیم یعنی میداند. ممکن است کسی با زبان انگلیسی صحبت میکند و شما میشنوید اما نمیفهمید چه میگوید؛ در این صورت شما سمیع هستید ولی علیم نیستید، گوش دادن غیر از دانستن است، لذا گوش دادنی مهم است که همراه با فهمیدن و علیم بودن باشد. اینکه شب بیدار میشوید و با خدا مناجات میکنید، دعا میخوانید و گریه میکنید، خداوند همه اینها را میشنود و میداند. میداند برای به دست آوردن دنیا و برای ریا این کار را انجام میدهید یا با اخلاص و خلوص نیّت. خداوند همه چیز را کاملاً میشنود و کاملاً میداند.
این آیه شریفه در مقام بیان این است که لطف خداوند متعال شامل تمام مؤمنان میشود.
معنای «فی شقاق»:
ً همدیگر را میبینند اما آن کدورتها باقی است، به این شقاق گفته میشود. تنوین شقاق، تنوین تفخیم است و به معنای مهم بودن و با اهمّیّت بودن است؛ یعنی خیلی اهمیت دارد که افراد یک جامعه با هم متّحد باشند و با رفاقت با هم زندگی کنند؛ ولی کسانی که مسیر جدایی را انتخاب کردند، در شقاق هستند ﴿مَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[2]
کسانی که جامعه اسلامی را به دو قسمت و گروه تقسیم میکنند، خداوند عِقاب شدیدی برای آنان در نظر گرفته است. جامعه اسلامی نباید به دو گروه تقسیم شود و میان آنان اختلاف به وجود بیاید.
این آیه شریفه در مقام بیان مذمّت اختلاف و شقاق و دو دستگی است که قوم یهود و نصاری مرتکب شدند.
معنای مثل:
معنای مثل در ﴿بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ﴾ این است که شما اگر درجهای از ایمان را داشته باشید، ما با شما کاری نداریم و میتوانید میان مسلمانان زندگی کنید و اتحاد و اتفاق داشته باشید و بدون مشکل با مسلمانان زندگی کنید و مشکلی برای مسلمانان ایجاد نکنید. مثل مؤمنان باشید و این یک درجه از ایمان مؤمنان کمتر است. اینکه مثل مؤمنان زندگی کنید و مشابهتی به آنان داشته باشید، حدّاقل در دنیا برای شما سودمند است. همین که زندگی سالمی دارید و باعث مشقّت نمیشوید؛ شقاق از ماده مشقّت است، یعنی کسانی که باعث مشقّت هستند کار و صحبت و اعمال و رفتار آنان باعث مشقّت مردم میشود. پس در سلوک و اعمال و رفتارتان سعی کنید باعث مشقّت مردم نشوید. غیبت و دروغ و شایعه پراکنی و تهمت و کارهایی که باعث اختلاف میان مردم میشود، انجام ندهید. سعی کنید از صفای قلب برخوردار باشید و اگر احیاناً از ته قلب ایمان ندارید یا ایمان شما ضعیف است، ظواهر خود را به گونهای درست کنید که برای مردم مشکلی درست نشود. در این صورت جامعه اسلامی شما را میپذیرد و قبول میکند، چنانچه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) با مردم کنار میآمد و اینطور نبود که بگوید نیّت شما خراب است ﴿فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ﴾ اینکه شبیه شما شوند هرچند نتوانند ایمان واقعی داشته باشند، امّا همین که شقاق نداشته باشند، یک مرحله است. برای این هدف که اتّحاد و اتّفاق میان مسلمانان و مؤمنان است، یکی از نقاط مشترک این است که ﴿ إِنَّ الدّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسلامُ﴾[3] دین نزد خدا اسلام است، ادیان گذشته هم اسلام بودهاند. ﴿ قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ... نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[4] حضرت ابراهیم(ع) و پیامبران گذشته برای اسلام بودهاند ﴿ وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ﴾[5] یهود و نصاری به دلیل تعصّبی که داشتند، میگفتند ﴿كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا﴾[6] ما به یهود و نصاری میگوییم: آن ادیان هم اسلام بوده و ما هم آنها را قبول داریم. نکته مشترک ما این است که ما تمام انبیا و کتب گذشته را قبول داریم، منتهی میگوییم قرآن هم هست و همه ادیان و کتب الهی از طرف خدا آمده است، منتهی قرآن کاملتر از کتب دیگر است.
این آیه شریفه به ما میآموزد که برخورد با اینگونه افراد، باید با احترام باشد، نه با اهانت و تحقیر. ما پیامبران و کتب شما را قبول داریم؛ یعنی برای هدایت اهل کتاب باید یک مجموعه نقاط مشترک بیان شود. الان ما که میخواهیم به اهل تسنّن نزدیک شده و اتحّاد برقرار کنیم، باید نقاط مشترک را بیان کنیم؛ ما قرآن را قبول داریم، کعبه و نماز و معاد و بهشت و جهنم و ... را قبول داریم.
یهود و نصارایی که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) بودند، اهل شقاق بودند؛ یعنی راه هدایت را نمیپیمودند و راه مقابل را میپیمودند. گاهی شخصی ممتنع است و نظری ندارد، نه موافق هست و نه مخالف. گاهی هم عدّهای پیدا میشوند که مخالف هستند، شقاق به معنای مخالفت است؛ یهود و نصاری گروهی بودند که مخالفت میکردند و باعث مشقّت مردم میشدند؛ لذا خداوند به آنان خطاب میکند که مخالفت نکنید و شبیه مسلمانان شوید.
اعراض از مجموع من حیث المجموع دو گونه است: گاهی چیزی از اسلام را قبول ندارند که این افراد مخالف اسلام هستند و گاهی هم چند مورد را ذکر میکند و میگوید من این موارد را قبول ندارم، این هم مخالف است؛ پس مخالف دو گونه است گاهی صددرصد مخالف است و گاهی پنجاه درصد مخالف است؛ یعنی ضروریّات اسلام را قبول نمیکند. دین اسلام یک مجموعه است و باید این مجموعه را بپذیرند.خداوند متعال وعده میدهد که ﴿فَسَيَکْفيکَهُمُ اللَّهُ﴾ خداوند کفایت میکند، این کفایت ویژه الهی است یک جنبه این کفایت ویژه، نصرت و پیروزی مسلمانان است و یک جنبه نیز این است که کسانی که در شقاق هستند، عذاب الیم و مشکلات فراوان دارند.
این را بدانید که کسانی که هدایت شدند و مسیر الهی را میپیمایند، در کفایت و لطف و عنایت پروردگار هستند. وقتی که یک نفر به شما بگوید به شما کمک میکنم شما خوشحال میشوید، اما الان خداوند میگوید من شما را کفایت میکنم. کفایت خداوند بسیار ارزشمند است.
در هر جامعهای چه در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و چه الآن در جمهوری اسلامی ایران، کسانی که در شقاق و اختلاف هستند و مخالف نظام هستند، این مخالفت شقاقی است که عذاب الیم برای آن وجود دارد. توجّه داشته باشید که خداوند مؤمنان را کفایت میکند ﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ﴾[7] آیا کفایت خدا کافی نیست؟ خداوند بالاترین مقام است. یا آیه دیگر که میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[8] خداوند به تمام مؤمنان خطاب میکند و میگوید ای پیامبر خداوند برای شما و تمام مؤمنان کافی است و همه را کفایت میکند. ﴿ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ﴾[9] اگر آنان به شما پشت کردند شما بگویید خدا برای ما کافی است. پس ما باید خودمان را در حصن حصین خداوند قرار دهیم. مسیر خدایی را انتخاب کنیم و ایمان به خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) را تقویت کنیم و در کفایت الله قرار بگیریم، مخصوصاً روحانیّون عزیز که مسیر خدایی را دنبال میکنند، باید توجه داشته باشند که مسیر خود را مسیر خدایی قرار دهند و رضایت آقا امام زمان (عجّ الله تعالی فرجه الشریف) را مدّ نظر قرار دهند و سعی کنند در کارها به گونهای حرکت کنند که این کفایت خداوند شامل آنان شود.
این امدادهای الهی که شامل حال انبیا و اولیای الهی بوده و در نظام ما نیز چقدر امدادهای الهی شامل ما و بزرگان و علما بوده است. این امدادهای غیبی، الطاف خداوند و عنایتی از ناحیه اوست و این را بدانید که خداوند سمیع و علیم است و این سمیع و علیم بودن خداوند برای یک نفر نیست و اینطور نیست که خداوند برای من سمیع و علیم باشد و برای دیگران نباشد، خداوند برای تمام انسانها سمیع و علیم است؛ یعنی کاملاً کارهای مخفی و نیّتها و اعمال و رفتار شما را میبیند و میداند و شما را کفایت میکند. لذا مسیر خود را خدایی قرار دهید و توکّل بر خدا داشته باشید و فکر و نیّت خود را خدایی کنید تا در کفایت خداوند قرار بگیرید.