99/12/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /استعمال لفظ در اکثر از معنا
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد بود که آیا میتوان یک لفظ را در آن واحد در دو معنا یا بیشتر استعمال کرد یا جایز نیست؟ یکی از اقوال که صاحب معالم و صاحب معارج (رحمهماالله) آن را پذیرفتهاند این بود که استعمال لفظ در اکثر از معنا در مفرد مجاز است و در تثنیه و جمع حقیقت است. مثلا اگر «عینان» گفته شود و دو عین اراده شود، حقیقت است اما اگر مفرد گفته شود و دو عین اراده شود، مجاز است؛ زیرا قید وحدت در مفرد وجود دارد. عین یعنی یک عین نه دو عین.
اشکالات
اشکال اول: «بشرط شیء» با «بشرط لا» جمع نمیشود اما «بشرط شیء» با «لا بشرط» جمع میشود. اصولا «لا بشرط یجتمع مع الف شرط». وقتی عین را بهصورت مطلق ذکر میکنید اگر با قید وحدت باشد یعنی بشرط شیء است و اگر بخواهید در دو معنا استعمال کنید، بشرط لا است و این دو قابل جمع نیست؛ اصلا جمع امکان ندارد.
اشکال دوم: تثنیه و جمع به منزله تکرار نیست. در تثنیه به وسیله «الف و نون» علامت تثنیه دارد؛ یعنی آن معنایی که در مفرد اراده شده دو بار آورده شود. مثلا اگر «عینان» گفته میشود، مراد دو طلا است نه یک طلا و یک نقره. فقط در اعلام تفاوت در معنا درست است؛ زیرا یک شخص قابل تکرار نیست لذا تعبیر برده میشود به «المسمی بزید». در اعلام تکرار مفرد امکان ندارد اما در سایر موارد امکان وجود دارد.
اشکال سوم: اگر تثنیه و جمع، تکرار مفرد است، یعنی دو لفظ است با دو معنا، بنابراین این استعمال لفظ در اکثر از معنا نیست.[1]
«جئنی بعینین» در صورتی استعمال لفظ در اکثر از معنا است که طلا و نقر اراده شود. اگر قرینه وجود دارد که دو طلا و دو نقره اراده شده است، استعمال لفظ در اکثر از معنا است اما اگر گفته شود که «عینین» یعنی دو طلا، استعمال لفظ در اکثر از معنا نیست، اگر مراد دو نقره باشد هم استعمال لفظ در اکثر از معنا نیست، اگر مراد یک طلا و یک نقره باشد بازهم استعمال لفظ در اکثر از معنا نیست؛چون گفتید که تثنیه و جمع در قوه تکرار است و از یک عین طلا اراده شده و از یک عین، نقره اراده شده است.
اشکال چهارم: اینکه قید وحدت در مفرد وجود دارد، صحیح نیست.وقتی گفته میشود «جئنی بانسان» در عرف و لغت معایش این نیست که یک انسان بیاور، ممکن است چند انسان بیاورد و بر آن «جئنی بانسان» صدق میکند. در مفرد، طبیعت وجود دارد؛ یعنی طبیعت انسان را بیاور.
اشکال پنجم: وحدت، گاهی قید موضوعله است، مثل «جئنی بعین» یعنی «جئنی بذهب وحده» آیا این معنا تبادر میکند؟ به نظر ما قید وحدت در موضوعله تبادر نمیکند. اگر گفته شود وحدت، قید وضع است؛ یعنی واضع هنگام وضع، مفرد را برای وحدت وضع کرده است، به نظر میآید که واضع چنین تقیدی را بیان نکرده است. در هیچ آیه، روایت، لغت، تاریخ یا هیچ چیزی دیگری چنین چیزی بیان نشده است.