99/12/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /استعمال لفظ در اکثر از معنا
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره استعمال لفظ در اکثر از معنا بود. عرض کردیم که دو مبنا در اینجا وجود دارد: 1-حقیقت استعمال علامت و اماره برای معنا است نه فانی در معنا؛ 2- لفظ فانی در معنا است. برای روشن شدن محل بحث نکاتی را باید در نظر گرفت که به برخی از آنها اشاره کردیم؛ زیرا علما محل بحث را درست توضیح نداده و با هم اختلاف دارند. حتی بزرگانی مثل مرحوم آخوند خراسانی (رحمهالله) قائلند که استعمال لفظ در اکثر از معنا محال است و در مقابل مرحوم امام و شاگردانش معتقدند نه اینکه جایز است بلکه از محسنات کلام است. ممکن است آنچه برخی میگویند محال است با آنچه دیگران میگویند جایز است، متفاوت باشد.
استعمال لفظ در اکثر از معنا در جاهای مختلفی قابل تصویر است:
استعمال در عامی که افراد مختلفی دارد مثل استعمال لفظ انسان در حیوان ناطق، دارای افراد مختلفی است مثل «جئنی بانسان» استعمال لفظ در اکثر از معنا نیست و یقینا جایز است؛ پس در محل نزاع ما نیست.
لفظ را در معانی متعدد استعمال کنیم درحالیکه لباس وحدت به آن پوشاندهایم. مثلا گفته میشود: «رأیت الدار» این خانه اجزای مختلفی مثل آشپزخانه، حمام، دستشویی و ... دارد و شما تمام اجزاء را دیدهاید. این هم استعمال لفظ در اکثر از معنا نیست زیرا مرکب دارای اجزاء است.
استعمال لفظ در دو معنا بهصورت منفرد و مستقل. این وارد در محل بحث است. در معنای اول مستقلا استعمال شده و در معنای دوم هم مستقلا استعمال شده است.
محقق عراقی (رحمهالله) نیز چنین اقسامی را تصویر کرده است. گاهی لفظ استعمال میشود و امور متعددی در آن داخل است مثل لفظ قوم که افراد زیادی در آن داخل است اما از محل بحث ما خارج است. گاهی استعمال لفظ در مجموع از دو معنا است، این هم از محل نزاع خارج است. صورت سوم جایی است که لفظ استعمال شود و دو معنا یا بیشتر را تصور کنیم با لحاظ خاص. معنای اول ملاحظه خاصی دارد و معنای دوم هم ملاحظه خاص دیگری دارد در این صورت نمیتوان با لحاظ یک معنا، معنای دیگری لحاظ شود. اگر توجه به یک معنا است نمی توان به معنای دیگری هم توجه داشت. «إنّ استعمال اللفظ في أكثر من معنى يتصوّر على أنحاء:
أحدها: أن يتصوّر معنى واحداً منتزعاً عن أمور متعدّدة بالحمل الشائع؛ كمعاني أسماء العدد من الإثنين و الثلاث إلى ما فوقها و كأسماء الجموع؛ مثل: رهط و قوم؛ فإنّ معنى كلّ واحد من هذه الألفاظ مع وحدته مؤلّف من وحدات متعدّدة بالحمل الشائع و لا يخفى أنّ هذا المعنى خارج عن محلّ النزاع قطعاً.
و ثانيها: أن يكون المستعمل فيه عبارة عن معنيين أو أكثر يجمعها تصورّ واحد و يستعمل فيهما اللفظ باستعمال واحد. ثالثها: أن يتصوّر كلّ من المعنيين أو المعاني بلحاظ خاصّ به و كلا هذين النحوين محلّ للنزاع في هذا الأمر و البحث في هذين النحوين تارةً يكون بلحاظ القواعد الأدبيّة و أخرى بلحاظ القوانين العقليّة».[1]
محقق بروجردی (رحمهالله) هم میفرماید: «إنّ استعمال اللفظ في الأكثر من معنى واحد يتصوّر على وجوه:
أن يستعمل اللفظ في مجموع المعنيين بحيث يكون المراد من اللفظ هو المركّب منهما و يكون كلّ واحد منهما جزءاً من المستعمل فيه، نظير العامّ المجموعيّ المصطلح عند القوم.
أن يستعمل في مفهوم مطلق يصدق على كلّ واحد من المعنيين.
أن يستعمل في معنى عامّ بنحو العموم الأصوليّ و يكون كلّ واحد من المعنيين فرداً له.
أن يستعمل في كلّ واحد من المعنيين بحياله و استقلاله بأن يكون كلّ منهما بشخصه مراداً بحسب الاستعمال؛ مثل: ما إذا لميستعمل اللفظ إلّا في واحد منهما.
و لا يخفى أنّ محلّ النزاع في المسألة هو هذا القسم دون الثلاثة الأولى».[2]
عام مجموعی از محل بحث خارج است، استعمال در مفهوم مطلق هم خارج است، استعمال در عام دارای افراد هم از محل بحث خارج است. محل بحث صورت چهارم است که لفظی استعمال شود و دو معنا داشته باشد و هر معنا مستقلا لحاظ شود و مورد توجه قرار گیرد.
پس محل بحث لحاظ استقلالی و انفرادی است مثل اینکه یک بار میخواهد بگوید در بیابان شیر درنده را دیدم و فرار کردم و یک بار بگوید در کاسه شیر خوردنی داشتم و ریختم و فرار کردم:
دی در بادیه دیدم شیر را این را بریختم و از آن هم گریختم
میشد هر دو معنا را جدا بیان کرد اما با یک استعمال هر دو معنا را القاء کرد.
به نظر ما فرمایشات مرحوم امام خمینی (رحمهالله) در این بحث درست است. عرف عقلا، لغت عرب و کلمات بزرگان دلالت می کند که چنین استعمالی هیچ اشکالی ندارد.
چون بزرگانی این مباحث را مطرح کردهاند ما هم ناچاریم که آنها را مطرح کنیم اما به نظر ما نیازی به این همه بحث نیست و بحث روشن است. بحث در این است که آیا نزاع در الفاظ مشترکه است یا در معنای حقیقی و مجازی هم قابل تصویر است.
محقق خویی (رحمهالله) معتقد است که اختصاص به لفظ مشترک ندارد: «لا يخفى أنّ الكلام لا يخصّ المشترك؛ بل هو بالنسبة إلى استعمال اللفظ في المعنيين الحقيقيّين و المجازيّين و المعنى الحقيقيّ و المجازي».[3]
درمقابل برخی مدعی هستند که فقط در بحث مشترک قابل تصویر است.[4] [5]
دلیل بر رد این قول آن است که کسانی که استعمال در اکثر از معنا را منکر میشوند به دلیل فنای لفظ در معنا، این دلیل هم در معنای حقیقی وجود دارد و هم در معنای مجازی؛ پس نزاع میتواند در هر دو باشد.
در کتب قدما مثل صاحب معالم (رحمهالله) و صاحب قوانین (رحمهالله) این بحث تحت عنوان جواز و عدم جواز استعمال مطرح شده و متأخرین آن را به بحث استحاله و عدم استحاله استعمال لفظ در اکثر از معنا تغییر دادند.