99/09/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود و ادله اعمیها را بیان میکردیم. کسانی که قائلند الفاظ عبادات برای اعم از صحیح و فاسد وضع شدهاند ادلهای را اقامه کردهاند.
دلیل سیزدهم
در روایات داریم که وقتی جهت قبله را نمیدانید، به چهارطرف نماز بخوانید. یا از معصوم (علیهالسلام) میپرسند: دو پیراهن داریم که یکی طاهر و دیگری نجس است، چگونه نماز بخوانیم؟ حضرت میفرماید: «صل فیهما» در هر دو نماز بخوانید تا نمازت در لباس پاک باشد. با وجود این روایات، نماز به چهارطرف یک نمازش که رو به قبله است صحیح است اما سه نماز دیگر چون رو به قبله نیست، فاسد و باطل است اما باز تعبیر به «صل» میشود. در مثال دوم هم در هر دو نماز، نماز صلاه صدق میکند. اصل در استعمال هم حقیقت است پس این استعمال حقیقی است؛ پس قول به اعم درست است.
مثال دیگر: «لاتعاد الصلاة إلّا من خمس»[1] نماز اعاده نمیشود مگر به واسطه پنج چیز. برخی از اجزا اگر ترک شود نماز نباید اعاده شود مثل حمد، سوره، قنوت و غیره اما چیزهایی هم هست که اگر ترک شوند نماز باید اعاده شود مثل طهور، رکوع و غیره. صلاة همان صلاة است اما دو قسم شد و در آن قسمی هم که باطل است و اعاده دارد، عنوان صلاة استفاده میشود. معنای کلمه اعاده آن است که آن نمازی که خواندی را دوباره بخوان؛ پس لفظ صلاة برای اعم از صحیح و فاسد وضع شده است.[2]
اشکال
«صل الی الاربع» وظیفه شرعی است؛ واجب است که به چهارطرف نماز خواند. اصل نماز را چون شارع امر کرده میخوانیم و اگر به ما گفته شود «دو مرتبه نماز بخوان» باید بگوییم چشم. اگر بگویند «چهار مرتبه نماز بخوان» هم باید بگوییم چشم. کسی که در بیابان قبله را نمیداند واجب است که به چهارطرف نماز بخواند. خدا میداند که کدام نماز واقعی است. کسی که دو لباس دارد یکی پاک و دیگری نجس است وظیفه شرعی دارد که در هر دو نماز بخواند. نمیتوان گفت که این صلاة یا آن صلاة فاسد است. وقتی شارع دستور به چهار نماز داده اگر سه نماز خوانده شود، گناه است؛ زیرا وظیفه ظاهر نماز در چهار جهت است.
معنای «لاتعاد الصلاة إلّا من خمس» آیا صلاة صحیح اعاده نمیشود یا فاسد؟ اگر گفته شود مراد صحیح است، صحیح که اعاده ندارد و اگر گفته شود فاسد است، فاسد که از افراد «من خمس» نیست. به نظر ما معنای روایت این است که «لا تعاد الصلاة المنعقدة صحیحة الا من خمس» یعنی نمازی که انعقادش صحیح بوده بهخاطر پنج چیز ممکن است اعاده شود؛ پس صلاة در فاسد استفاده نشده است.
از طرفی استعمال اعم از حقیقت و مجاز است. گاهی با قرینه در اعم از صحیح و فاسد بهصورت مجاز استفاده میشود. ما منکر نیستیم که گاهی الفاظ عبادات در فاسد استفاده میشوند ولی این استعمال بهخاطر قرائن موجود است.
مؤیدات قول به اعم
مؤید اول: محقق قمی (رحمهالله) به رکوع مثال زده است: «ممّا يؤيّد كونها أسامي للأعم، إتّفاق الفقهاء على أنّ أركان الصلاة هي ما تبطل الصلاة بزيادتها و نقصانها عمداً أو سهواً؛ إذ لايمكن زيادة الركوع (مثلاً) عمداً إلّا عصياناً و لا ريب في كونها منهيّاً عنه و مع ذلك يعدّ ركوعاً».[3]
رکوع جزئی از نماز است که با زیاده و نقصانش چه عمدی و چه سهوی باشد باید نماز اعاده شود. رکوع زیادی در نماز فاسد است اما در هر صورت اسمش رکوع است. خودش که فاسد است نماز را هم فاسد میکند؛ پس رکوعی که از الفاظ عبادات است بر فاسد هم اطلاق شده است.
اشکالات
اشکال اول: استعمال در فاسد زیاد است و ما هم منکر آن نیستیم اما معتقدیم که هر جا در فاسد استفاده شده همراه با قرینه بوده است. اگر در جایی استعمال شد و همراه با قرینهای نبود، ما معتقدیم که عند الاطلاق باید حمل بر معنای حقیقی که همان عبادت صحیح است نمود درحالیکه اعمیها میگویند باید بر اعم از صحیح و فاسد حمل نمود.
اشکال دوم: آیا رکوع از الفاظ عباداتی است که معنای جدید دارد؟ خیلیها گفتهاند که همان معنای لغوی خودش را دارد به خلاف صلاة که معنای جدید دارد. البته ما سابق گفتیم که چون رکوع هم باید با نیت قربت باشد، معنای جدید دارد.
مشابه فرمایش محقق قمی (رحمهالله) را محقق عراقی (رحمهالله) بیان کرده است: «يؤيّد ذلك أيضاً عمومات «من زاد في صلاته فعليه الإعادة»[4] . إذ على فرض حمله على الزيادة الحقيقيّة -كما تصوّرنا في محلّه- فلا محيص من اعتبار دائرة الماهيّة أوسع من دائرة الأمر. و لازمه كون دائرة التسمية أوسع و هو المدّعى. و على فرض حمله على الزيادة التشريعيّة بزعم عدم تصوّر الزيادة الحقيقيّة فنقول: إنّ جعل الصلاة ظرفاً لها يساوق تطبيقها ارتكازاً على الواجد لها و لا معنى له إلّا بناءً على وضعها للأعم، كما لايخفى».[5]
روایت میگوید: «من زاد في صلاته فعليه الإعادة» این زیاده حقیقیه است یا زیاده تشریعیه؟ در حقیقت صلاة زیاده حقیقیه نمیتواند تحقق پیدا کند؛ زیرا دیگر صلاة نیست اما زیاده شرعیه که از دیدگاه شرع زیادهای محقق شد مثل اینکه رکوعی اضافه شود؛ پس صلاة باید معنای اعمی داشته باشد که با وجود زیاده هم صدق کند.
اشکال: معنای روایت چیست؟ آیا معنایش این است که «من زاد فی صلاته الفاسدة فعلیه الاعادة» یا «من زاد فی صلاته الصحیحة فعلیه الاعادة»؟ منظور صحیح است، کسی که در نماز صحیحش اضافه بیاورد باید اعاده کند.