99/08/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود و ادلهای که قائلین به وضع الفاظ برای صحیح بیان کردهاند که به نظر ما قول حق هم همین است.
دلیل هفتم
ما میدانیم که شارع مقدس برای عبادات، اجزاء و شرایطی را ذکر کرده، اگر بگوییم که این اجزاء و شرایط را نداشته باشد بازهم صلاة یا حج است، منجر به خلف و تناقض میشود. وقتی شارع اجزاء و شرایطی را بیان میکند، یعنی باید وجود داشته باشند و نبود آنها خلف فرض است.
به نظر ما استدلال درستی است و اشکالی بر آن وارد نیست.
دلیل هشتم
امر و طلب شارع بر فاسد تعلّق نگرفته بلکه بر صحیح تعلق گرفته است. عبادت، متعلق امر است و باید دارای اجزاء و شرایطی باشد، پس فاسد را شامل نمیشود.
اشکالات
برخی اشکالاتی را مطرح کردهاند که مربوط به دلیل هفتم و هشتم است.
اشکال اول: گاهی در اطلاقات، ازجمله اطلاقات شارع، اعم اراده میشود و صحیح اراده نمیشود؛ مثل «إذا دخل وقت الصلاة فتحت أبواب السماء»[1] اگر وقت نماز شد، درهای آسمان باز میشود. وقت صلاة صحیح و فاسد ندارد. [2]
پاسخ: برداشت ما این است که وقت صلاة یعنی صلاة صحیح چون صلاة قبل از وقت، باطل است؛ وقتی یکی از شرایط صلاة است. به همین خاطر است که در ادامه روایت میگوید: «فتحت أبواب السماء لصعود الاعمال» صعود عمل از آثار صلاة صحیح است و در صلاة فاسد وجود ندارد امر هم نیست که بگویند امر قرینه بر اراده صحیح است بلکه قرینه صعود عمل است. چه قرینه باشد یا نباشد، در صورت شک در اراده شارع، عرف متشرعه حمل بر صحیح میکند.
اشکال دوم: ما یک مأموربه و یک مسمی داریم. مسلّم است که صلاة صحیح مأموربه است اما فرق دارد با اینکه بگوییم مسمای صلاة تحقق دارد. کسی که نماز میخواند و نمیدانیم صحیح میخواند یا فاسد، میگوییم نماز میخواند.
پاسخ: اگر میبینید که عرف در نمازهایی که نمیداند صحیح است یا فاسد میگوید «صلاة» استعمال مجازی است و اگر حقیقت باشد از باب حمل فعل مسلم بر صحیح است نه اینکه از این باب باشد که به نماز فاسد هم عبادت اطلاق شود.
بسیاری از صحتها و فسادها مربوط به علم و جهل است مثلاً اگر مسافری فراموش کند که مسافر است و نمازش را کامل بخواند، نمازش صحیح است اما اگر عالم به مسافر بودنش باشد و نماز کامل بخواند نمازش باطل است. ملاک صحت فعلی است یعنی در هنگامی که نماز میخواند به وظیفه شرعی عمل میکند هرچند بعداً کشف شود که باید نماز را اعاده یا قضا کند.
نکته
نکتهای که لازم است درباره ادله بیان شده بیان کنیم این است که گفتیم ادلهای مانند «لا صلاة الا بطهور» و «لا صلاة الا بفاتحة الکتاب» نفی ذات میکند. از اعمیها میپرسیم آیا «الا بطهور» داخل در مسمی است؟ کسی که صورت صلاة را انجام میدهد، چه وضو داشته باشد یا نداشته باشد صورت صلاتی را انجام میدهد و مسمی صادق است درحالیکه بدون وضو ذات صلاة نفی شده است؛ پس نمیتوان مسمی را معیار قرار داد.