99/08/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود. استدلال کسانی که قائل به وضع الفاظ برای صحیح بودند را مطرح کردیم.
دلیل پنجم
پنجمین دلیلی که قائلین به صحیح مطرح میکنند، جملاتی است که در برخی روایات وارد شده است مثل: «لا صلاة الا بطهور» یا «لا صلاة الا بفاتحة الکتاب»[1] و مانند اینها که ظهور در نفی حقیقت دارند؛ یعنی حقیقت صلاة وجود ندارد مگر به طهور، حقیقت صلاة وجود ندارد مگر به فاتحة الکتاب. از این روایات استفاده میشود که اگر اجزاء و شرایط نماز نباشد، فاسد است و ماهیت و حقیقت صلاة وجود ندارد. «لا صلاة الا بطهور» مربوط به شرایط نماز است و «لا صلاة الا بفاتحة الکتاب» مربوط به اجزای نماز است ولی عدم قول به فصل هم وجود دارد و کسی بین اجزاء و شرایط همچنین بین اجزاء مختلف و شرایط مختلف، تفاوتی در حکم قائل نیست؛ یا قائلند که نماز صحیح، تام الاجزاء و الشرایط است یا قائل به اعم هستند اما تفصیل را هیچکدام بیان نکردهاند.
اشکالات
اشکال اول: روایات نظر این تعابیر هم داریم مثل «لا صلاة لجار المسجد إلّا في المسجده»[2] آیا این تعبیر، نفی حقیقت است؟ ممکن است شخصی همسایه مسجد باشد و نمازش را در خانه بخواند و نمازش هم باطل نباشد اما اگر میخواهد نمازش کاملتر باشد آن را در مسجد بخواند. تعبیر دیگر مانند: «لا عمل إلّا بنيّة»[3] . وقتی در موارد زیادی دیدیم که نفی در نفی کمال استعمال شد در مثالهایی مانند «لا صلاة الا بطهور» شک میکنیم که نفی حقیقت است یا کمال؛ پس در این موارد هم نفی کمال میکنیم.
پاسخ: معنای حقیقی نیازی به قرینه ندارد اما معنای مجازی، قرینه میخواهد. از طرفی هم اکثر عامها تخصیص خوردهاند (ما من عامٍ الا وقد خص). اگر عامی در قرآن وارد شده ابتدا به دنبال مخصص آن میگردیم و اگر مخصص داشت آن را تخصیص میزنیم اما اگر چیزی نیافتیم، اصالة العموم، جاری می کنیم. شما میگویید در غالب موارد، تخصیص تحقق دارد، اشکالی ندارد، هرگاه تخصیص بود، تخصیص میزنیم و اگر نبود به عام عمل میکنیم. اینکه عام بدون تخصیص کم داریم دلیل بر این نیست که به عام عمل نکنیم. در «لا»ی نفی جنس درست است که احتمال دارد نفی حقیقت یا کمال باشد اما اصل این است که «لا» برای نفی حقیقت است و معنای حقیقی آن نفی حقیقت است. بله ممکن است در جایی دلیل داشته باشیم که نفی حقیقت نیست «لا صلاة لجار المسجد إلّا في المسجده» روایات دیگری هم داریم که نماز در منزل اشکالی ندارد، مشخص میشود که برای نفی حقیقت نیست بلکه نفی کمال است اما در جایی که شک داشته باشیم، حمل بر معنای حقیقی (نفی حقیقت) میکنیم. در حقیقت و مجاز اگر دلیلی بر معنای مجازی باشد حمل بر آن میشود اما اگر دلیلی بر مجازیت نباشد، حمل بر معنای حقیقی میشود.
نکته
ما یک حقیقت داریم و یک حقیقت ادعایی. حقیقت یعنی در مثل «لا صلاة الا بطهور» واقعاً ماهیت صلاة وجود ندارد اما ماهیت ادعایی آن است که واقعیت دارد اما ما ادعا میکنیم که وجود ندارد. برخی میگویند: لای نفی جنس برای نفی حقیقت است اما این نفی گاهی واقعاً است و گاهی ادعایی. در مثل «لا صلاة الا بطهور» نفی حقیقت واقعی است و بدون طهور، صلاة تحقق ندارد و در مثال «لا صلاة لجار المسجد إلّا في المسجده» نفی حقیقت، ادعایی است؛ یعنی ادعا میکند نمازی که در خانه خوانده میشود نماز نیست، برای مبالغه و بیان ارزش نماز، چنین ادعا میکند. امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ»[4] حضرت ادعا میکند که اینها مرد نیستند. پس در مواردی که نفی ذات هم نیست میتوان گفت که نفی حقیقت است اما نفی حقیقت ادعایی.
در مثال «لا رضاع بعد فطام»[5] ظاهر کلام این است که بعد از دوسال دیگر رضاعی وجود ندارد و نفی حقیقت است.
در موارد شک باید به عرف و لغت مراجعه کرد که آیا نفی حقیقت است و معنای آن چیست.