99/08/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود. ادلهای را قائلین به صحیحی ارائه کردند؛ یکی از ادله این بود که آثاری مانند «تنهی عن الفحشاء و المنکر»، «معراج المؤمن»، «عمود الدین» و ... بر صلاة تام الاجزاء و الشرایط (نماز صحیح) بار میشود؛ پس آنچه در اطلاق ادله وارد میشود نماز صحیح است و فاسد از این اطلاقات، خارج است.
ادامه اشکال چهارم
اشکال چهارم این بود که ما هم قبول داریم که این آثار بر نماز صحیح بار شده اما این استعمال شارع در صحیح، مجازی است. دلیل اینکه میگویید در حقیقت استعمال شده این است که اصل در استعمال حقیقت است. اصالة الحقیقه در جایی است که شک در مراد داشته باشیم؛ هنگامی که کلامی از مولا صادر شده و مرادش را نمیدانیم، اصالة الحقیقه جاری میکنیم درحالیکه در محل بحث شکی نداریم که شارع آن را در صحیح استعمال کرده و شک در مراد نداریم؛ پس اصالة الحقیقه جاری نمیشود. استعمال شارع در صحیح مجازی است زیرا قرینه داریم، قرینه هم این است که این آثار فقط بر صحیح بار میشود و بر فاسد بار نمیشود.
محقق داماد (رحمهالله) میفرماید: «لا إشكال في أنّه استعمل اللفظ امثال قوله «الصلاة عمود الدين» في الصحيح إلّا ان الاشكال في ان ذلك علي وجه الحقيقة أو المجاز، و لا دليل علي الأوّل إلّا اصالة الحقيقة و اصالة عدم القرينة، و هى و ان قلنا بجريانها في الشك في حقيقيّة المراد أيضا إلّا أنّه في ما اذا لم يكن الكلام مشحونا بما يصلح للقرينيّة، و أمّا في ما إذا كان كذلك كما في المقام الّذي يصلح جملة المحمول للقرينية، فلا يجوز التمسك بالاصل قطعا».[1]
پاسخ: شارع لفظ صلاة را استعمال کرد و اجزاء و شرایطی نیز برای آن بیان نمود، معنای حقیقی صلاة آن است که این اجزاء و شرایط را داشته باشد. شارع برای همین نماز آثاری هم بیان کرده است؛ پس به وضع تعیینی یا تعیّنی معنای حقیقی صلاة همین است. به چه دلیلی میگویید که شارع، در معنای مجازی استعمال کرده است وقتی که تمام اجزاء ، شرایط و آثار آن را بیان کرده است؟ برای صحیح نیاز به قرینه ندارد بلکه برای استعمال در اعم نیاز به قرینه است، چنانکه ادله سابق مانند تبادر و صحت سلب هم همین را میگوید.
ممکن است شما بگویید که این احتمال وجود دارد، پاسخ میدهیم: این همه روایاتی که داریم «لا صلاة الا بطهور» یا «لا صلاة الا بفاتحة الکتاب»[2] نفی ذات میکنند نه نفی کمال؛ پس استعمال حقیقی است نه مجازی.
اشکال پنجم
موضوعله با مأموربه باهم فرق دارد؛ اگر از همه بپرسند که مأموربه «الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» چیست؟ میگویند: «صلاة صحیح»، اما بحث ما در مأموربه نیست بلکه محل بحث در موضوعله است.
«و ما هو المنساق من الأخبار إنما هو بالنسبة إلى المأمور به لا الموضوع له، فالوضع للصحيح الاقتضائي معلوم و غير مشكوك فيه، و هو لا ينافي الأعم، بل يمكن أن يجعل أصل هذا النزاع لفظيا»[3] .
پاسخ: همان صلاتی که مأموربه است موضوعله هم هست. نمیشود که شارع امر را روی چیزی ببرد و موضوعله چیز دیگری باشد (معنای لغوی). آیا حقیقت شرعیه را قبول ندارید؟ اگر بگویید معنای حقیقی صلاة «دعا» است و استعمالش در ارکان مخصوص مجازی است، حرفتان صحیح است اما اگر معنا و موضعله صلاة ارکان مخصوص است، مأموربه هم ارکان مخصوص است.
دلیل پنجم
«لا صلاة الا بطهور»، «لا صلاة الا بفاتحة الکتاب»[4] و مانند آنها، نفی ذات میکنند نه نفی کمال؛ یعنی اصلاً مصداق صلاة نیست؛ پس صلاة فاسد اصلاً صلاة نیست. اگر بخواهید قائل به اعم شوید معنایش این است که «لا صلاة کاملة الا بطهور أو بفاتحة الکتاب» پس نفی کمال است که لازمهاش، مجازگویی است.[5]
به نظر ما این استدلال کامل است هرچند خواستهاند به آن اشکال کنند.
اشکالات
اشکال اول: «لا صلاة الا بطهور»، «لا صلاة الا بفاتحة الکتاب»[6] و مانند آنها مربوط به همه اجزاء نیست مثلاً «لا صلاة الا برکوع أو سجود» نداریم.
پاسخ: خودشان پاسخ دادهاند: کسی بین اجزاء و شرایط فرقی نگذاشته است. هرگاه شرطی نباشد، مشروط هم نیست «اذا انتفی الشرط انتفی المشروط».