99/08/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود. استدلالاتی را برای قول به وضع الفاظ برای صحیح ذکر کردیم. برای قول به صحیح اشکالاتی هم وجود دارد که دو مورد آن در جلسه گذشته مطرح شد.
اشکال سوم: گفتید که آثار بیان شده در لسان شارع مانند ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾[1] اراده صلاة صحیح شده است و صلاة فاسد را خارج میکنید این اخراج صلاة فاسد، آیا تخصیصاً است یا تخصصاً؟ آیا اصلاً صلاة نیست که خروج تخصصی است یا اینکه صلاة هست ولی «تنهی عن الفحشاء والمنکر» نیست (خروج تخصیصی)؟ آیا مثل «جاء القوم الّا حماراً» است که خروج تخصصی است یا مانند «جاء القوم الّا زیداً» است که خروج تخصیصی است؟ هم صحیحیها و هم اعمیها قائلند که آثاری مثل «تنهی عن الفحشاء و المنکر» مربوط به صلاة صحیح است با این تفاوت که صحیحی خروج صلاة فاسد را تخصصاً میداند و اعمی، خروج آن را تخصیصی میداند. اشکال این است که برای خروج تخصصی چه دلیلی دارید؟
تمسک به عام در شبهه مصداقیه جایز نیست. امر «اکرم العملاء» وارد شده و میدانید که اکرام زید هم واجب نیست اما نمیدانید که زید، عالم فاسقی است که اکرامش واجب نیست؛ یعنی داخل در علما هست خارج شده یا اینکه اصلاً زید داخل در علما نیست بلکه جاهل است. اگر جاهل باشد خروج تخصصی است اما اگر عالم فاسق است، خروجش تخصیصی است. آیا میتوان به عموم «اکرم العملاء» تمسک کرد و خروجش را تخصصی بدانیم و او را عالم ندانیم. این عمل جایز نیست. در محل بحث هم میدانیم که صلاه فاسد از «تنهی عن الفحشاء و المنکر» خارج است اما آیا خروجش به تخصیص است یا تخصص نمیدانیم، حال آیا میتوانیم به عموم تمسک کنیم و خروج آن را تخصصی بدانیم؟ این تمسک جایز نیست.[2]
پاسخ: چند امر برای ما مسلّم است که هم صحیحیها و هم اعمیها آن را قبول دارند. الفاظی مثل صلاة در معانی جدید، حقیقت شده است؛ یعنی یا با وضع تعیینی شارع (شارع از معنای دعا آن را به معنای ارکان مخصوص نقل داده) یا با وضع تعیّنی (بر اثر کثرت استعمال) در معنای جدید حقیقت شده است. با پذیرش این امر حال این پرسش وجود دارد که این لفظ صلاة با ویژگی نقل به معنای حقیقی جدید، برای چه صلاتی وضع شده است که دارای اجزاء و شرایط است؟ پس معلوم میشود که نماز باید صحیح باشد که این اجزاء و شرایط را دارا باشد لذا بحث شبهه مصداقیه نیست بلکه بحث در این است که وقتی شارع میگوید: «صلّوا کما رأیتمونی اصلّی» و شرایط و اجزای نماز را برای مسافر، مریض و ... بیان کرد. صلاة یا به تعیین یا به تعیّن وضع شد در معنایی که دارای این اجزاء و شرایط باشند؛ پس اگر این اجزاء شرایط نباشند، نماز نیست چون وضعش برای این است. پس تمسک به عام در شبهه مصداقیه نیست بلکه استفاده عام در معنای حقیقی خودش است.
اشکال چهارم: اعمیها میگویند که استعمال لفظ صلاة در صحیح، مجازی است؛چون حقیقت در اعم است و اگر بخواهید برای خصوص صحیح استفاده کنید مجاز میشود. استعمال اعم از حقیقت و مجاز است و وقتی میگویید «الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» مراد صلاة صحیح است چون قرینه وجود دارد و قرینه آن «تنهی عن الفحشاء و المنکر» ذیل است. در «اصلاة عمود الدین» چون عمود دین است میفهمیم که مراد، صلاة صحیح است. ما که اعمی هستیم هم قبول داریم که در صحیح استعمال شده اما همراه با قرینه است؛ پس استعمال مجازی است.
«لا إشكال في أنّه استعمل اللفظ امثال قوله «الصلاة عمود الدين» في الصحيح إلّا ان الاشكال في ان ذلك علي وجه الحقيقة أو المجاز، و لا دليل علي الأوّل إلّا اصالة الحقيقة و اصالة عدم القرينة، و هى و ان قلنا بجريانها في الشك في حقيقيّة المراد أيضا إلّا أنّه في ما اذا لم يكن الكلام مشحونا بما يصلح للقرينيّة، و أمّا في ما إذا كان كذلك كما في المقام الّذي يصلح جملة المحمول للقرينية، فلا يجوز التمسك بالاصل قطعا».[3]
پاسخ: وقتی لفظی معنای حقیقی دارد شما به چه دلیلی میگویید که در لسان شارع در معنای مجازی استعمال شده است؟ ما که همان صحیح را معنای حقیقی میدانیم اما شما که مدعای مجاز هستید باید دلیل بیاورید. اصل در استعمال حقیقی است و برای مجاز باید دلیل آورد.