99/08/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/ وضع/ صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود که الفاظ عبادات برای خصوص صحیح وضع شدهاند. «صلّ» یعنی «صلّ صلاة صحیحة». دلیل اول تبادر بود. در هر آیه یا روایتی یکی از الفاظ عبادات استعمال شود، شارع صحیح آن اراده کرده است. همچنین وقتی مردم هم میگویندکه فلانی نماز خواند، یعنی نماز صحیح خواند.
دلیل دوم: صحت سلب از فاسد[1] [2]
یکی از علایم حقیقت و مجاز، «صحت یا عدم صحت سلب» است؛ یعنی اگر صحت سلب باشد، مجاز است و اگر عدم صحت سلب باشد حقیت است. نماز یا روزه فاسد، نماز و روزه نیست؛ زیرا عنوان میتواند از فاسد، سلب شود.
به نظر ما این استدلال درست است و اشکالی ندارد. هرچند که اشکالاتی را برخی مطرح کردهاند.
اشکالات
اشکال اول: در اوامری مانند «اقیموا الصلاة» برای صحیح وضع شده اما در غیر لسان شارع، آیا مراد صحیح است یا اعم از صحیح و فاسد؟ وقتی مردم میگویند صلاة مرادشان اعم است.
پاسخ: خداوند میفرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيبَينَ لَهُمْ فَيضِلُّ اللَّهُ مَنْ يشَاءُ وَيهْدِي مَنْ يشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾.[3] پیامبران با زبان قومشان صحبت میکنند و مردم، لسانشان همان لسان شارع است. اگر شارع میگوید صلاة صحیح، مردم هم میگویند صلاة صحیح. خود شارع نیز در مواردی که شک در صحیح وجود دارد امر کرده که حمل بر صحیح شود. وقتی نماز استیجاری به کسی میدهند میگویند که انشاءالله نمازش صحیح است و خبر نداریم که آیا مثلاً ریا میکند یا نه. پس متشرعه هم مانند شارع صحبت میکند. شخصی وصیت میکند که ده سال برایش نماز بخوانند، چه نمازی باید برایش خوانده شود؟ معلوم است که باید نماز صحیح خوانده شود.
اشکال دوم: آیا صحت سلب بهعنوان مطلوبیت است یا بهعنوان فردیت؟ گاهی گفته میشود: صلاة فاسد مطلوب خداوند نیست. اعمیها هم این را قبول دارند. اما گاهی گفته میشود که فرد صلاة نیست. هم صلاة صحیح و هم فاسد، فرد صلاة هستند.
پاسخ: گاهی می گویم آب مطلق و گاهی میگوییم آب هندوانه. آیا آب هندوانه آب است؟ اطلاق آب بر آن مجاز است لذا قید هندوانه به آن اضافه میشود اما به آب حوض گفته میشود آب و قیدی آورده نمیشود. هرگاه قیدی آورده نشود، مطلق منظور است. نماز نیز گاهی بدون قید است که از آن نماز صحیح تبادر میکند اما اگر مراد نماز فاسد است باید قید آن نیز آورده شود. حقیقت قرینه نمیخواهد اما مجاز قرینه لازم دارد نماز صحیح هم قرینه لازم ندارد اما نماز فاسد قرینه لازم دارد. به نظر ما فردیت معیار است اما صلاة فاسد، فرد صلاة نیست بلکه مجازاً در آن استعمال میشود.
اشکال دوم: همانگونه که صحیحیها به صحت سلب و عدم صحت سلب استناد کردهاند، اعمیها نیز به همین دلیل استناد کردهاند. صلاة فاسد هم صلاة است، خود شما میگویید: «صلاة فاسد» پس صلاة هست که در این صورت، فرد صلاة میشود پس نمیتوانیم بگوییم که صلاة نیست ولی اشتباه خوانده شده. اصل این است که در هر دو معنا صحیح است.[4]
پاسخ: پاسخش همان است که در اشکال گذشته گفتیم. وقتی آب بدون قید گفته میشود، آب مطلق به ذهن تبادر میکند اما آب مضاف، نیاز به قید و قرینه دارد.
اشکال سوم: اینجا انصراف است نه صحت سلب. وقتی لفظ صلاة استعمال میشود انصراف به فرد صحیح دارد. صحت سلب حاقی نیست بلکه اطلاقی است. صلاة دو قسم است: صحیح و فاسد، وقتی لفظ صلاة بدون هیچ قرینهای گفته میشود، انصراف به فرد صحیح دارد.[5]
پاسخ: منشأ انصراف یا کثرت وجود است یا کثرت استعمال در حالی که صلاة صحیح بهخاطر هیچ کدام نیست بلکه از حاقّ کلام استفاده میشود.
اشکال چهارم: عدم صحت سلب برای نفی کمال است؛ وقتی گفته میشود که نماز نیست، یعنی نماز کامل نیست اما نماز هست. ایستاد به نماز و چند رکعت خواند اما باطل است و کمال را ندارد.
پاسخ: به نظر ما نفی کمال نیست بلکه نفی کامل است یعنی اصلاً نمازی نخوانده و باید اعاده یا قضا کند. چه نمازی است که باید اعاده یا قضا شود؟